ظرفیت های نمایشی دین بی پایان است
دین و روایت های دراماتیکش
وقتی از دین حرف می زنیم ، مراد مجموعه ای از احکام، اخلاق ،رخدادها، اندیشه ها و در نهایت یک نظام فکری و عملی است که هر کدام ، واجد ظرفیت و ظرافت بالایی برای تبدیل شدن به یک قصه، روایت، فیلم و سریال هستند.
*نمایی از فیلم رستاخیز که با موضوع عاشورا ساخته شده ولی همچنان توقیف است.
مفاهیم و گزاره های دینی از این قابلیت برخوردار است که دستمایه ساخت یک اثر نمایشی در گونه های مختلف آن قرار بگیرد. ساخت و تولید سریال های بزرگ و فاخری همچون امام علی (ع) ، تنهاترین سردار، مردان آنجلس، اصحاب کهف، یوسف پیامبر، مختارنامه و نمونه هایی از این دست است که بخش مهمی از تاریخ اسلام و قصص قرآنی را به تصویر کشیده و نقش مهمی در انتقال مفاهیم و ارزش های دینی از طریق مدیوم سینما و تصویر و نمایش داشته است.
به عنوان مثال کافی است در میان اتفاقات گوناگونی که در تاریخ دین ما وجود دارد یک واقعه کربلا را در نظر بگیرم. آنقدر این حادثه سرشار از قصه و درام و تراژدی است که می تواند صدها اثر نمایشی درباره هر یک از جزئیات و خرده داستان های آن ساخت و تولید کرد. در واقع عاشورا و سیر حوادث كربلا یك قصه حماسی و تراژیك است كه عناصر داستانی لازم برای طرح و تولید یك اثر نمایشی را دارد. وجود قهرمان و ضدقهرمان، فراز و فرودهای قصه، شكست و پیروزی، گفتارها و دیالوگ های قدرتمند و لوكیشن و موقعیت مندی داستان و... مولفه هایی هستند كه در یك چیدمان داستانی به آفرینش یك اثر ماندگار كمك می كنند.
بیشتر بخوانید: نه؛ سینما در خدمت ارزش ها نبوده سینمای دینی چیست؟ |
در یك نگاه كلی میتوان سینمای دینی را به دو نوع عمده تقسیمبندی كرد؛ یكی فیلمهایی كه به تاریخ دین یا سرگذشت یكی از بزرگان دین میپردازد و به نوعی شخصیتمحور است و دوم آثاری كه مفاهیم و انگارههای دینی و برخی باورها و اعتقادات دینی را دستمایه كار خود قرار میدهد كه در اینجا مرز سینمای دینی و سینمای معناگرا به هم نزدیك میشود و در جاهایی قابل تفكیك نیست. چه بسا فیلمسازی داعیه ساخت فیلم دینی نداشته باشد، اما سوژهای را كه برگزیده است و داستانی را كه روایت میكند در ساحت تجربه دینی میگنجد و اگر مفهومسازیهای موجود را معیار قرار دهیم میتوان آن را جزئی از سینمای دینی قرار داد حتی اگر سر و شكل فیلم و ژانر آن با این مفهوم جور نباشد.
واقعیت این است که دین و همه مسائل مرتبط با آن یک پتانسیل و سرمایه دراماتیک ارزشمند برای ساخت فیلم و سریال است اما این به این معنا نیست که حالا چون سوژه کار یک موضوع دینی است پس همین برای اعتبار اثر کافی است. در واقع تقدس سوژه به فرم و ساختار هنری یک اثر اعتبار نمی دهد و باید هنرمندانه از یک سوژه دینی حرف زد. چه بسیار آثار نمایشی با موضوعات جذاب دینی که نتوانستند به اثری موفق بدل شوند یا مخاطب را با خود همراه کنند. اتفاقا ساخت آثار دینی به توانایی و قابلیت های هنری بیشتری نیاز دارد تا سوژه هرز نرود و پیام آن به ضد پیام تبدیل نشود.
دین ظرفیت بالایی برای تولید آثار هنری و نمایشی دارد به شرط اینکه هنرمندی توانا پشت آن باشد و به اصطلاح کار به کاردان سپرده شود. مشكل اصلی سینمای دینی در ایران تناقض بین تظاهر به نمایش دین و روایت درست مظاهر دینداری است.
در طول سه دهه اخیر فیلم و سریال های گوناگونی با محوریت سوژه دینی ساخته شده اما همه آنها نتوانسته اند مثل کارگردانی همچون داوود میرباقری موفق باشند. هنوز هم سریال امام علی(ع) یا معصومیت از دست رفته و همچنین سریال مختارنامه جذاب و تماشایی است. یا در سینما هنوز فیلم روز واقعه می تواند علی رغم اینکه مخاطب بارها آن را دیده باز هم او را تحت تاثیر خود قرار بدهد.
دین ظرفیت بالایی برای تولید آثار هنری و نمایشی دارد به شرط اینکه هنرمندی توانا پشت آن باشد و به اصطلاح کار به کاردان سپرده شود. مشكل اصلی سینمای دینی در ایران تناقض بین تظاهر به نمایش دین و روایت درست مظاهر دینداری است. در یك فیلم دینی معقول سعی میشود تا مظاهر دینی و نمادها و نشانههای آن به زبان سینمایی و هنری به مخاطب منتقل شود و این كار با نهایت ظرافت در لایههای پنهان اثر و با نشانهشناسی و رعایت روانشناسی مخاطب صورت گیرد تا در پایان فیلم نتیجه عكس ندهد و به جای دلربایی مخاطب به دلزدگی او نینجامد.
چه بسا فیلمسازانی كه تصور میكنند اگر در فیلم خود از مظاهر و نمادهای دینی مثل مهر، تسبیح، انگشتر، نماز، مسجد و... استفاده كنند یك فیلم دینی ساختهاند درحالی كه ممكن است یك فیلم سرشار از این نشانهها باشد، اما نتوان نام فیلم دینی بر آن گذاشت. اتفاقا ساخت فیلمهای دینی به دلیل پیشفرضهایی كه مخاطب از قبل درباره آن در ذهن دارد بسیار دشوارتر از ژانرهای دیگر است و خطر لغزیدن در سراشیبی شعارزدگی و پیامزدگی بشدت در اینگونه سینمایی وجود دارد.
روانشناسی مخاطب به ما میگوید كه اساسا تماشاگران از زبان نصیحتگونه و اندرزمابانه گریزانند و دوست ندارند كه فیلمی از ابتدا تا انتها بخواهد آنها را ارشاد كند، لذا مرزی باریك بین هدایت و روایت در سینمای دینی وجود دارد كه هنر كارگردان عبور هنرمندانه از این لبه تیز است. سینمای دینی باید فرق بین تظاهر به دین و روایت هنرمندانه مظاهر دین، اخلاقگرایی و پیامزدگی، شعار، شعور دینی و.... را بداند و رعایت كند. دین سرشار از سوژه و قصه است اما قصه گویی مجرب لازم دارد.