تبیان، دستیار زندگی

چالش های کتاب های دینی کودک و نوجوان در گفت و گو با کاشفی

ردپای بدسلیقگی دیده می شود

کتاب کودک و نوجوان سهم قابل توجهی در بازار نشر دارد. کتاب های منتشر شده درباره دین در این حوزه نیز از لحاظ کیفیت، کمیت و اثرگذاری بر مخاطب کودک و نوجوان اهمیت زیادی دارند. در این میان بخشی از بازار کتاب را آثار ضعیفی تشکیل می دهد که ردپای برخی مدیران فرهنگی، ناشران و نویسندگان در تولید این آثار ضعیف به چشم می خورد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
سیدعلی کاشفی

غرفه موسسه تبیان در ایام برگزاری نمایشگاه بین المللی قرآن کریم میزبان سید علی کاشفی، نویسنده، منتقد و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوانان بود. حضور این چهره شاخص ادبی در غرفه تبیان فرصتی را فراهم کرد تا با او درباره دین در ادبیات کودک و نوجوان به گفتگو بنشینیم.

کاشفی داوری جشنواره های ادبی و مطبوعاتی،کارشناسی کتاب در حوزه کتاب های کودک و نوجوان، روزنامه نگاری و ... را نیز در کارنامه خود دارد. کتاب «تاریخ ادبیات دینی کودک و نوجوان» یکی از آثار قابل توجه این نویسنده است که تاکنون چنین بار تجدید چاپ شده است.

آنچه در پی می آید نگاهی است نقادانه به ادبیات و کتاب هایی که در حوزه دین برای کودکان و نوجوانان منتشر می شود.

آیا کتاب های دینی موجود برای کودکان و نوجوانان، منطبق بر نیاز مخاطب هست؟

در این مورد نیازمند پژوهش های میدانی و مدون هستیم که البته وجود خارجی ندارد. اما بر اساس تجربه تالیف و نشر و ارتباطی که با مخاطب کودک و نوجوان دارم، پاسخ منفی است. ببینید ! در حوزه کتاب های دینی کودک و نوجوان، متاسفانه تنوع و جامعیت لازم منطبق بر نیاز این رده سنی وجود ندارد.

اشکال کارکجاست؟

هم از نویسنده و هم از ناشر و پررنگ تر از این دو، سیاستگزاران و مدیران فرهنگی!

چرا؟

به علت تلقی سطحی و ظاهری و در بسیاری موارد نمایشی و فرمایشی از دین. فهم کامل و درستی از دین وجود ندارد یا شاید جنبه های ریاکارانه و نمایشی بیشتر است. متاسفانه چون پیوند ظاهر دین با مسایل خارج از آن مثل سیاست، اقتصاد و حتی مسائل اجتماعی، باعث شده ظواهر دین ترجیح داده شده و تاکید و توجه بیشتری به آن شود.

 یک مساله هم که درباره کتاب های دینی برای کودکان و نوجوانان وجود دارد، موضوعات تکراری است؟

دین یک مجموعه کامل است که نمی شود یک قسمت آن را حذف کرد. اگر یک قسمت را حذف کنیم، دین ناقص می شود.دین فراتر از یک پوسته و ظواهر و احکام است. عمده کتاب های منتشر شده در این حوزه محدود به شخصیت های خاص و رویدادهای دین یا احکام است که حتی باز هم جامعیت، تنوع و پاسخگویی به نیازها دیده نمی شود. درباره بسیاری از مفاهیم و مسائل دینی و تاثیرات اجتماعی آن آثار اندکی پیدا می کنید. اکثر کتاب ها محدود به نماز و حجاب و روزه شده است. درباره شخصیت های تاریخی هم همینطور است. بسیاری از شخصیت های ارزشمند تاریخی و اسلامی مورد غفلت واقع شده اند. نتیجه اینکه تمرکز تمرکز در بعضی حوزه ها بیشتر است و از نظر موضوعی هم، تمام موضوعات پوشش داده نمی شود.

احساس اشباع و سیری کاذب مهمترین تاثیری است که بر مخاطب می گذارد. کتاب ها و آثار دینی با موضوعات تکراری و مشابه یکدیگر چه در کتاب های درسی و چه غیر درسی باعث می شود کودکان و نوجوانان به اندازه کافی از دین نمی شنوند و دریافت نمی کنند

این تکرار در شکل و محتوی هم وجود دارد؟

بله. از نظر قالب هم دچار آسیب هستیم. اکثر موضوعات دینی در قالب و شکل قصه و داستان یا شعر ارائه می شود. شعر ضعیفی که وزن و قافیه درستی ندارد یا داستانی که زبان و متن مناسبی ندارد. اگر در این باره اصرار کنید، ادبیات لوث می شود و از وجه ادبی و جنبه زیباشناسی فاصله می گیرد. از طرفی حق مطلب هم درباره دین ادا نمی شود. بسیاری از مفاهیم دینی را می توان به شکل کتاب های سفرنامه، مرجع، دانستنی ها، و ... به مخاطب ارائه کرد.

نویسندگان چه نقشی در تولید کتاب خوب دارند؟

بالاخره هرکس به اندازه اختیارات خود مسوول است. نویسنده ای که دغدغه دارد باید سعی کند سلیقه و ذائقه مخاطب، ناشر و مدیران فرهنگی را در حدِ توان خود اصلاح کند. اما این به آن معنا نیست که همه انتظارات را از نویسندگان داشته باشیم.

ناشران گاهی به تولید بعضی موضوعات و مجموعه ها در حوزه ادبیات دینی این رده سنی تاکید دارند. در بسیاری از موارد می بینیم که تولیدات در این حوزه ناشر محور است تا نویسنده محور. البته نویسنده های توانا و بزرگی هم هستند که ناشر از فروش کتاب هایش با نام این نویسنده خاص اطمینان دارد و می داند اگر این آثار را چاپ کند به فروش می رود. اما این نویسنده ها انگشت شمارند و در نهایت این ناشر است که تصمیم می گیرد که چه کاری برای بازار مناسب تراست.

کتاب های سفارشی هم کم نیستند؟

بله؛ نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، کتاب های سفارشی است؛ کتاب هایی که اتفاقا درصد بالایی از آمار نشر در این حوزه را به خود اختصاص می دهند. آثاری با کیفیت پایین که توسط نهادها و ارگان های دولتی خریداری می شوند و معمولا در غیر کتابفروشی ها، مدارس، مساجد یا نمایشگاه های مناسبتی کتاب به فروش می روند.

خریداران و مخاطب عام هم چون تجربه و دانش کمی نسبت به اهل کتاب و کتابخوان حرفه ای دارد به راحتی این کتاب ها را در سبد خرید خود قرار می دهد. سلیقه پدر و مادر هم بالاخره همسو با بازار قرار می گیرد. کتابی را انتخاب می کند که رنگ و لعاب بیشتری دارد. عنوان، تصویرگری و جلد کتاب برایش مهم تر از کتاب خوب با متن و قصه و نگارش اصولی می شود.

متن و نگارش یک اثرِدینی برای کودک و نوجوان، چقدر مهم است؟

نگارش کتاب دینی برای مخاطب کودک و نوجوان، یک تخصص میان رشته ای است. نویسنده این نوع کتاب ها باید آشنایی با مفاهیم دین داشته باشد و هم ادبیات.یک روحانی بدون تسلط به ادبیات یا یک نویسنده ناآشنا به معارف دینی و قرآنی، اثر مناسبی را تولید نخواهد کرد. بهتر این راه این است که این دو در کنار یکدیگر قرار گیرند و به صورت کارگروهی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان فعالیت کنند یا اینکه هر دو در زمینه ای که مهارت کافی ندارند، با آموزش و مطالعه بیشتر مهارت لازم را کسب کنند.

متاسفانه آنچه در بازار کتاب های این حوزه می بینیم، در بسیاری موارد کتاب های تولید شده که نویسنده نه آشنایی با دین داشته و نه با ادبیات کودک. نتیجه اینکه کتاب تولید شده تنها بر اساس حس دینی و سوء استفاده از عواطف مخاطب یا بودجه های مالی بوده است.

این تولیدات چه اثری بر مخاطب می گذارد؟

احساس اشباع و سیری کاذب مهمترین تاثیری است که بر مخاطب می گذارد. کتاب ها و آثار دینی با موضوعات تکراری و مشابه یکدیگر چه در کتاب های درسی و چه غیر درسی باعث می شود کودکان و نوجوانان به اندازه کافی از دین نمی شنوند و دریافت نمی کنند.  از طرفی احساس خوشایندی که باید نسبت به مطالعه و کتاب خوانی به وجود بیاید، کم کم از بین می رود.

مقصر چه کسی است؟

ناشران به دلیل سواستفاده از حسن نیت و نیازی که خانواده ها در این زمینه دارند، با کمترین هزینه بدون کارشناسی و سختگیری های لازم و کافی، کتاب را به بازار می دهد. نویسنده بدون تخصص و مهارت کافی، کتاب دینی تالیف می کند. نهادها و ارگان ها و آموزش و پرورش در مورد این کتاب ها آسان می گیرد و پدرو مادر هم به عنوان حلقه آخر این زنجیره و مصرف کننده،بدون ارزیابی کیفی، کتاب ها را خریداری می کند. نتیجه اینکه کتاب خوب درباره دین به دست بچه ها نمی رسد و لذت مطالعه را نمی برند. اتفاقی که در سایر کتاب های کودک و نوجوان هم می افتد و مخاطب را گریزان از مطالعه می کند.