تبیان، دستیار زندگی

سه سال شب کاری ماه رمضان، برای حضرت یوسف(ع)

محمود پاک‌نیت، بازیگر سینما و تلویزیون اگرچه کارنامه کاری پرباری دارد، اما بسیاری او را با سریال خاطره‌انگیز روزی‌روزگاری در نقش حسام بیک می‌شناسند. البته او در کارنامه کاری‌اش فیلم‌های مذهبی چون شب دهم و یوسف پیامبر را هم به ثبت رسانده. موضوع جالب آن است که در سریال‌های ویژه ماه رمضان ایفای نقش نکرده است. به سراغش رفتیم تا از شرایط کاری و خاطرات به جا مانده کودکی او در این ماه بدانیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
محمود پاک نیت


 نخستین باری که روزه گرفتید را به یاد دارید؟
بله، حدودا ٦‌سال داشتم. سحری نمی‌خوردیم، ما را به خاطر سن کم بیدار نمی‌کردند، ولی از آن‌جا که خانواده پرجمعیتی بودیم، با صدای دیگران از خواب بیدار می‌شدیم. به یاد دارم که به این موضوع اعتراض می‌کردیم که چرا ما را بیدار نکردند، برای همین با اصرار خودمان روزه می‌گرفتیم؛ روزه کله گنجشکی. همین روزه کله گنجشکی خیلی وقت‌ها به ظهر هم نمی‌رسید. اما همین که همه خانواده دور یک سفره جمع می‌شد برای‌مان کافی بود. شاید متوجه نبودیم که چه اتفاقی می‌افتد و جریان چیست، اما همین که برای سحر همه از خواب بیدار می‌شدند و یکدیگر را همراهی می‌کردند، برای‌مان لذت‌بخش بود. ما هم دوست داشتیم بزرگتر‌ها را
همراهی کنیم.
  ماه رمضان برای شما یادآور چه چیزی است؟
خاطره‌های ماه رمضان برمی‌گردد به افطاری‌ها و سحری‌هایی که هر خانواده بیدار و دور هم جمع می‌شوند. این ماه زمانی است برای راز و نیاز که انسان به معبود خود توسل جسته و حال‌وهوای خاصی برای هر کسی دارد. اتفاقی که برای هر انسانی فراخور حال‌وهوایش می‌افتاد. به‌هرحال برای ما هم این حال‌وهوا را دارد و لذت‌بخش است. البته اگر در حالت عادی بود، کمی دشوار می‌شد. اما در این ماه همه انسان‌ها روی این موضوع متمرکز هستند و به نوعی با هم ارتباط دارند. این ارتباطات هم به دین، مذهب و اعتقادات‌شان برمی‌گردد و لذت‌بخش است. زمان افطار وقتی همه عزیزان دور هم جمع می‌شوند و با لذت خاصی افطار می‌کنند؛ این وضع آدم را یاد دیگران می‌اندازد، عزیزانی که گرسنه هستند و نیازمندند، در این روز‌ها و در طول ‌سال ممکن است گرسنگی چقدر اذیت‌شان کند و برای‌شان آزاردهنده باشد. روزه‌داری در ماه رمضان باعث می‌شود اگر از گرسنگان غافل مانده‌ایم به یادشان بیفتیم.
  در طول این سال‌ها پیش آمده با زبان روزه سر صحنه باشید؟
سریال یوسف پیامبر سه‌سال زمان برد که شامل ماه رمضان هم می‌شد. خدا رحمت کند، آقای سلحشور برای ماه رمضان شب‌کاری می‌گذاشت، یعنی بچه‌ها از ساعت ٤بعدازظهر برای گریم می‌آمدند، تا زمان افطار می‌رسید. با اذان افطاری می‌خوردند و کار ادامه پیدا می‌کرد، تا شام نزدیک ساعت ١٠، پس از آن ساعت ٢‌ونیم نصف‌شب کار را به پایان می‌رساندیم تا بچه‌ها به سحری برسند و در کنار خانواده باشند. این رویه هر ساله آقای سلحشور در طول رمضان بود که شب‌کاری بگذارند، زیرا این کار طولانی بود. این سریال خاطرات بسیاری را برای ما به جا گذاشت. مثلا یک‌سال هفته فرهنگی ایران ما را به باکو دعوت کردند که آقای سراج هم دعوت شده بود؛ مشغول کوک‌کردن سازش بود که مجری صحنه اسم سریال یوسف پیامبر را آورد. همه حاضران بلند شدند و مجری خطاب به من گفت، گفتم پدر یوسف در این جمع است. احترام زیادی برای این سریال قایل بودند.
  شما در نقش چهره‌های مذهبی زیاد دیده شده‌اید، چرا در سریال‌های مخصوص ماه رمضان ایفای نقش نکردید؟
بله. بیشتر کار‌ها برای محرم بوده، اما متاسفانه زمانی که برای سریال‌های ماه رمضان پیشنهاد داشته‌ام، مشغول کار دیگری بوده‌ام و چون عادت ندارم چند کار را با هم انجام دهم، تاکنون در سریال‌های ماه رمضان ایفای نقش نکرده‌ام، چراکه معتقدم یک کار را با تمرکز بیشتری انجام می‌دهم. چند شاخه بودن را دوست ندارم. افراد باید به یک کار وصل ‌شوند، تا به خوبی ایفای نقش کنند‌‌.
  شرایط کاری تغییر نمی‌کند؟
ساعت کاری بستگی به اعتقادات تهیه‌کننده و کارگردان دارد. برخی ساعت کاری را طوری قرار می‌دهند که بچه‌ها هم روزه‌شان را بگیرند و هم به کارشان برسند. مثلا آقای سلحشور در این سه‌سال این کار را کردند. اما بسیاری از دوستان این کار را نمی‌کنند؛ تابستان هم باشد کار باید کنی و اگر اهل روزه باشی روزه را هم باید بگیری، البته کمی سخت است، اما کار متوقف نمی‌شود، مثل این است که بگوییم چون کاسبم سرکار نمی‌روم.
 یکی از افطاری ‌های خاطره‌انگیزتان را برای‌مان تعریف کنید .
افطاری‌هایی که در کنار خانواده و دوستان بوده‌ام برایم بسیار لذت‌بخش است. نزدیک به ٤٠ نفریم که از شیراز آمده‌ایم و در تهران مستقریم. زمان افطار که می‌شود، واقعا این دورهمی برای‌مان لذت‌بخش است. هر ساله برخی از همکاران هم افطاری می‌دهند که در این جمع‌ها نیز ما با دوستانی که در طول ‌سال نتوانسته‌ایم آنها را ببینیم، دیداری تازه می‌کنیم. برای من دیدن دوستان مسرت‌بخش است، زیرا پس از مدتی یکدیگر را می‌بینیم، چه بهتر که در مراسم مذهبی باشد. وقتی در بین جماعتی نشسته‌ای که تعدادی دوست هستند، هرکدام با سلیقه خود خاطره‌ای می‌گوید. دیدار‌ها مهم‌اند چراکه بعد از مدت زمان طولانی اتفاق می‌افتند.
  شما اگر فرصت بازگشت به گذشته را داشته باشید چه سن‌و‌سالی را انتخاب می‌کنید؟
سنین نوجوانی را انتخاب می‌کنم، زیرا افطاری‌ها و سحری‌های لذت‌بخشی را در آن دوران تجربه می‌کنم. بهترین دورانم همان زمان بود، کنار خانواده. اگرچه همیشه در کنار خانواده بودم، اما چنین مراسمی در هر زمان متفاوت است، حس‌وحالی متفاوت دارد، حتی ممکن است نوع غذا متفاوت باشد، همین که پای سفره رنگینک و خرما می‌گذارند، حس‌وحال متفاوتی را القا کند.

منبع: روزنامه شهروند /فاطمه صفری