جوان انقلابی، جوانی با همت، توانمند و آرمانگرا
جوان دائماً به دنبال حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب است و به مسائل نگاهی آرمانی دارد و مشکلات، او را از پیمودن مسیر نمیهراسانند. این بلند پروازی ها و آرمان گرایی های جوانانه از عوامل اصلی بروز و تداوم انقلابها در طول تاریخ بشریت بودهاند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1397/02/31
جوانی فصل شکوفایی استعدادهای مادی و معنوی و روحانی و فرصت مغتنمی است برای خودسازی و تهذیب نفس و کسب کمالات. ارزشمندی این فصل از حیات انسانی تا به حدی است که یکی از مهمترین مواقف قیامت پرسش از «جوانی» است و اینکه در چه راهی صرف شده است. از پیغمبر اکرم (ص) منقول است که حضرت فرمودند: «هرگاه روز قیامت بیاید، بنده قدم از قدم برندارد، مگر اینکه از او دربارهی چهار چیز پرسیده مى شود:
1. از عمرش که در چه راه نابود کرده است.
2. از جوانیاش که در چه راه فرسوده است.
3. از کسبش که از کجا به دست آورده و در چه راهى مصرف کرده است.
4. و از دوستى ما اهلبیت.»[1]
نکتهی قابل توجه در این روایت این است که هرچند در سؤال اول از نعمت عمر پرسیده شده، اما در سؤال دوم بهطور جداگانه از دورهی جوانی هم پرسش میشود! و این نشان از اهمیت خاص این دوره دارد. ا این وجود، کمتر جوانی پیدا میشود که ارزش جوانی را، که بهار عمر است، آنگونه که شایسته است بشناسد. لذا برای کسب شناخت بیشتر، نگاهی داریم به برخی از ویژگیهای مهم جوان و دورهی جوانی.
آرمانگرایی و بلندپروازی
جوانان چون تازه وارد عرصههای مورد علاقهشان شدهاند، افقهایی را برای خود ترسیم میکنند که این افقها برای افراد میانسال و پیر جذاب نیست و چه بسا رسیدن به آن افقها را ناممکن و منشأ آن را خیالات خام جوانی میدانند. لذا جوان دائماً به دنبال حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب است و به مسائل نگاهی آرمانی دارد و مشکلات، او را از پیمودن مسیر نمیهراسانند. این بلندپروازیها و آرمانگراییهای جوانانه، از عوامل اصلی بروز و تداوم انقلابها در طول تاریخ بشریت بودهاند.قدرت و توانمندی
جوان پس از پشت سر گذاشتن دو دورهی ضعف و ناتوانی، یعنی دوران کودکی و نوجوانی، به بلوغ جسمانی و همینطور بلوغ فکری میرسد و در این دوره است که میتواند از توانمندیهای بالقوهای که دارد استفادههای فراوانی ببرد. فصل جوانی، فصلی است سرشار از قدرت و انگیزه. خداوند متعال در قرآن کریم به این خصوصیت ممتاز دورهی جوانی اشاره کرده و میفرماید: «خداست که شما را از ناتوانى آفرید، سپس بعد از ناتوانى نیرومندى داد، آنگاه بعد از نیرومندى، سستى و پیرى قرار داد.»(3)به گفتهی مفسران، کلمهی «قوه» در آیهی کریمه، به توانمندی و نیروی سرشار جوانی اشاره دارد.
جوان اگر روحیهی قوی و سالمی داشته باشد، با شکستها و ضربههای روحی و روانی روحیهی خود را نمیبازد، از خود ناامید نمیشود، رابطهاش را قطع نمیکند. این خصلت خوب که در درون جوان هست، او را با ناامیدیها و شکستها روبهرو کرده تا او را بسازد، رشد دهد و کامل کند.
بلندهمتی و عزم راسخ
میزان ایستادگی و سترگی تصمیمات هر شخصی به میزان همت و عزم او بستگی دارد. لذا اشتیاق فراوانی که برای حرکت و فعالیت در جوان وجود دارد، او را دائماً به تصمیمگیریهای بزرگ و سخت وامیدارد. به همین علت، ویژگی بارز دوران جوانی همین تصمیمات و همتهای بلند است. امام علی (ع) میفرمایند: «ارزش آدمی به قدر همت اوست.»[2]بلندهمتی، بزرگی و وقار، غیرت و حیا و شجاعت و عزتنفس به همراه دارد. جوانی که میداند همهی مکارم عالی در بلندهمتی و عزم راسخ است، هیچگاه حاضر نخواهد شد فکر و وقت باارزش خود را صرف هر نوع اندیشه و آیینی کند.
روحیهی سالم
اگر درختی از لحاظ ریشه و تنه سالم باشد و آنگاه بهواسطهی بعضی پیشامدها و در اثر برخی علل و عوامل خارجی، میوهاش از بین برود و یا برگش بریزد و یا شاخهاش قطع شود و... در عین اینکه موجب تأسف است، باعث نگرانی نیست. چرا؟ زیرا خود درخت اگر سالم باشد، بار دیگر برگ و شکوفه خواهد داد، از نو جوانه میزند و سایه خواهد انداخت. جوان نیز اگر روحیهی قوی و سالمی داشته باشد، با شکستها و ضربههای روحی و روانی روحیهی خود را نمیبازد، از خود ناامید نمیشود، رابطهاش را قطع نمیکند. این خصلت خوب که در درون جوان هست، او را با ناامیدیها و شکستها روبهرو کرده تا او را بسازد، رشد دهد و کامل کند.جوان گاه در اوایل جوانی، سالها برای هدفش همت میکند، زحمت میکشد و رنج میبرد و دسترنجی تهیه مینماید، بعد در اثر حادثهای آن از بین میرود. سرمای فقر او را بیبرگونوا میسازد. در عین اینکه این حوادث موجب تأسف است، برای یک روحیهی سالم و بانشاط و امیدوار جای نگرانی نیست؛ روحیهی سالم و با نشاط و امیدوار مثل بدن سالم و جوان میماند، هر نقص و ناملایمتی را جبران میکند.
پیشتازی جوانان در نهضتهای انبیای الهی
بهواسطهی همین ویژگیهای ممتاز، در طول تاریخ پرفرازونشیب دعوت انبیای الهی، هرجا که بحث مبارزه پیش میآید، جوانان در خط مقدماند. در حوادث تاریخی صدر اسلام نیز جوانان پیشتاز حرکت عظیم پیامبر اکرم (ص) هستند. از همین رو، ایشان به اصحاب خود نیز توصیه میکرد که مواظب جوانها باشند:«شما را به نیکی با جوانان سفارش میکنم، زیرا نرمترین دلها را دارند. بهراستی که خداوند مرا بشارتدهنده و هشداردهنده برانگیخت. جوانان با من پیمان بستند و پیران با من به مخالفت برخاستند.»[3]
پیامبر اسلام (ص) در لحظات آخر عمر مبارک خویش، با وجود همهی ریشسفیدها و بزرگان، اسامه را (که یک جوان است) بهعنوان رئیس سپاه اسلام انتخاب میکند و از بقیه میخواهد از او تبعیت کنند. این اعتماد برمیگردد به توانمندیها و ظرفیتهایی که جوان دارد. مولا علی (ع) نیز وقتی به خلافت رسیدند، بخش عمدهای از امور را به جوانان واگذار کردند. برای نمونه، میتوان به محمد بن ابیبکر اشاره کرد. همین روحیه در عاشورا و نهضت کربلا نیز باعث آن حماسهآفرینیها شد.
انقلاب اسلامی، مرهون فداکاری جوانان
در انقلاب اسلامی ایران نیز جوانان نقش نیروی محرکه را داشتند. در ابتدای نهضت، افراد سالخورده همراهی زیادی با حضرت امام خمینی (ره) نداشتند و برای این عدم همراهی، دلایل فراوانی میتراشیدند. اینکه چگونه میتوان با دستان خالی در مقابل یک رژیم سفاک که تا بن دندان مسلح است ایستاد؟ و یا اینکه با وجود حمایت ابرقدرتهای جهانی از این رژیم، ساقط کردن آن چگونه ممکن خواهد بود؟ و یا احیاناً ترس از قدرت گرفتن کمونیستها در صورت حذف رژیم شاهنشاهی!پی نوشت ها:
[1] بحارالانوار، ج 74، ص 162
[2] نهجالبلاغه، حکمت 47
[3] حکمتنامهی جوان، ج 1، ص 52
منبع: اندیشکده برهان