تبیان، دستیار زندگی

مصاحبه با محمد فایی اشکوری

فقه و علوم عقلی تقابلی ندارند

کسانی که با طرح تقابل بین علوم عقلی و معارف اهل بیت(ع)، به عقل ستیزی قداست می دهند نمی دانند با عقل ستیز معرفی کردن مکتب اهل بیت به این مکتب که بیش از هر مکتبی مشوق عقلانیت است ضربه می زنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
فنایی اشکوری

مقام معظم رهبری در دیدار با دست اندرکاران برگزاری همایش حکیم طهران (مرحوم آقاعلی مدرس زنوزی) و اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی، دعوت جوانان به علوم عقلی را مهم دانستند و در این باره گفتند: «توجه حوزه ها به علوم عقلی و به خصوص فلسفه خیلی مهم است … اگر چنانچه فلسفه را شما از قم بردارید، کسانی در جاهای دیگر، متصدی تبیین فلسفه و تدریس فلسفه می شوند که اهلیت و صلاحیت این کار را ندارند؛ کما اینکه الان می بینیم بعضی از افرادی که در غیر قم به عنوان فلسفه دان شناخته می شوند و مطرح می شوند اطلاعات شان از فلسفه سطحی است؛ نه اینکه اطلاع ندارند اما اطلاعات شان عمیق نیست، سطحی است؛ یک چیزی خوانده اند و یک اصطلاحی را بر زبان جاری می کنند؛ خب این خوب نیست؛ خوب است که در خود قم باشد، در حوزه علمیه باشد.»

در ادامه بخشی از گفتگوی پایگاه خبری_تحلیلی طلیعه با محمد فنایی اشکوری، استاد فلسفه و عرفان تطبیقی که به بررسی جایگاه فلسفه در حوزه و اهمیت آن برای دیگر رشته های علوم اسلامی پرداخته است را می خوانید؛

مقام معظم رهبری بارها از جمله در سفر چند سال پیش به قم و همچنین اخیرا در دیدار با اعضای برگزار کننده همایش حکیم طهران و اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی به ترویج علوم عقلی و فلسفه در حوزه علمیه اشاره و تأکید داشتند. به نظر شما این دسته از علوم چه روندی را اکنون در حوزه ها طی می کنند که ایشان نسبت به آن هشدار دادند؟


پاسخ استاد فنایی اشکوری: در مقایسه با گذشته امروزه در حوزه علمیه قم استقبال خوبی از علوم عقلی می شود و درس های متعددی در زمینه های کلام، فلسفه و عرفان وجود دارد. همچنین مراکز و مؤسساتی در زمینه های مختلف علوم عقلی فعال هستند، مانند مجمع عالی حکمت اسلامی که به پیشنهاد مقام معظم رهبری و حمایت معظم له تأسیس شد. وضع نشریات اعم از مجله و کتاب نیز در این زمینه ها بد نیست، اما با این حال کمبودها و مشکلات در این حوزه بسیار است.

آنچه در حال حاضر داریم برای جبران عقب ماندگی های چند صد ساله کافی نیست و برای جبران این عقب ماندگی به تدبیر و تلاش بیشتری نیازمند هستیم. افزون بر این متأسفانه جریانی که در طول تاریخ با تفکر و عقل ورزی و علوم عقلی مخالفت ورزیده، مجدداً فعال شده و با طرح شبهه‌های بی پایه، طلاب جوان را از روی آوردن به علوم عقلی دلسرد می کند. آنها با طرح تقابل بین علوم عقلی و معارف اهل بیت(ع) به عقل ستیزی رنگ قداست می دهند، در حالی که نمی دانند با عقل ستیز معرفی کردن مکتب اهل بیت(ع) به این مکتب که بیش از هر مکتبی مشوق عقلانیت و تفکر عقلی است ضربه می زنند و آن را ضد عقل نشان می هند.

گاهی بین علوم عقلی و فقه تقابل مصنوعی ایجاد می کنند و در موضع دفاع از فقه، علوم عقلی را تحقیر می کنند و فتوا به کفر عالمان علوم عقلی می دهند؛ در حالی که هیچ تقابلی بین فقه و علوم عقلی نیست و عالمان علوم عقلی ما اغلب خود فقیه هستند.

موضوع فقه و علوم عقلی کاملاً از هم جدا است. حوزۀ فقه احکام شرعی فرعی است و حوزۀ علوم عقلی عقاید و الاهیات است و تصور تعارض بین اینها نامعقول است. گاهی روایات اسلامی را در تقابل با علوم عقلی جلوه می دهند، در حالی که روایات اهل بیت(ع) بزرگترین مشوق علمای شیعه برای روآوردن به علوم و معارف عقلی است.

برخی از کسانی که با فلسفه آشنا نیستند می‌پندارند که فلسفه خواندن به معنای تقلید از یونانیان است. آنها فکر می‌کنند یک فلسفه ای در یونان پدید آمد که از آن زمان تا امروز همه کسانی که به فلسفه علاقمند هستند، پیرو یونانیان هستند. این کاملاً نشان از بی خبری و ناآگاهی آنها از فلسفه است. در فلسفه تقلید بی معناست و تقلید با روح فلسفه در تناقض است. به اینها باید گفت بد نیست یک دوره تاریخ فلسفه اسلامی و فلسفه غرب را مطالعه کنید تا به تنوع مکتب های فلسفی پی ببرید. صدها مکتب فلسفی در دنیا هست که هیچ شباهتی به فلسفۀ یونان ندارد. در هند و چین هم فلسفه است. در ایران قدیم هم فلسفه بود، چنان که در غرب امروز هم فلسفه رایج است.

بله، نام همه فلسفه است و در برخی مسائل بین آنها ممکن است مشابهتی باشد، اما این باعث نمی شود که بگوئیم فلسفۀ علامه طباطبایی مثلا همان فلسفه ارسطو است. این مثل آن است که بگوییم یهود علم تفسیر و فقه و کلام دارد و مسلمین هم علم تفسیر و فقه کلام دارند و چون نام هر دو یکی است و برخی مسائل آنها شبیه هم هستند. پس تفسیر و فقه و کلام اسلامی همان  تفسیر و فقه و کلام یهودی است و علمای اسلام در این حوزه ها دنباله رو علمای یهودند!!! همان قدر که این حرف درباره تفسیر و فقه و کلام خام و نادرست است درباره فلسفه و عرفان هم خام و نادرست است.

مثلاً در فلسفه اسلامی معاصر ما مباحثی درباره هستی شناسی و معرفت شناسی و انسان شناسی مطرح می شود و عقاید و آراء گوناگون در آن بررسی می شود، اعم از آراء یونانیان، آراء فلاسفه اسلامی و آراء فلاسفه معاصر غرب.  فلسفه و هیچ علمی با خطابه و توهین و به کارگیری عبارت‌های اهانت آمیز و تمسخر و تکفیر اهل آن ابطال نمی شود. راه بحث در این زمینه توهین و تمسخر و تکفیر نیست، بلکه راهش وارد شدن به بحث علمی استدلالی است که مستلزم رسوخ در مباحث عقلی و قدرت استدلال منطقی است. 

منبع: پایگاه خبری_تحلیلی طلیعه
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.