تبیان، دستیار زندگی

بررسی ابعاد بین‌المللی نقض برجام از سوی ایالات متحده

یانکی‌ها چه خواهند کرد؟

ابعاد سیاسی برجام بیش از بُعد حقوقی آن ملموس است چرا که بسیاری، ضمانت اجرای آن را نه مفاد تدوین شده بین‌المللی که امضای وزیر امور خارجه‌ی وقت یعنی جان کری دانستند. حالا بیش از یک سال است که دیگر جان کری وزیر خارجه آمریکا نیست و دونالد ترامپ به دنبال خروج از برجام است. چند روز دیگر ترامپ باید ادامه اجرای برجام را تایید کند؛ کارشناسان از پایان برجام سخن می‌گویند و برخی دیگر همچنان امیدوارند که برجام ادامه داشته باشد. چه اتفاقی خواهد؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
ترامپ
یکی از مباحثی که این روزها جامعه‌ی رسانه‌ای و سیاسی کشور را به شدت در بر گرفته؛ سوالی است تحت عنوان این که آیا آمریکا امکان خروج از برجام را خواهد داشت یا خیر؟ فارغ از این که اراده سیاسی دولت آمریکا بر این امر یعنی خروج از برجام قرار دارد یا نه، رویکرد خوش بینانه‌ی موجود در کشور مبنی بر این که برجام به عنوان یک توافق بین المللی دارای ضمانت اجرای مستحکم حقوقی و سیاسی است که به آمریکا اجازه خروج از آن را نمی دهد، خیلی منطبق بر واقعیت نیست.

در همین راستا در یادداشت پیش رو امکان خروج امریکا از برجام با اتکا به مواردی از اصول حاکم بر مناسبات بین کشورها و روابط بین الملل مورد بررسی قرار خواهد گرفت:

- مورد اولی که باید به آن توچه داشت این مساله است که مبنای عمل کشورها در روابط بین الملل منافع ملی است. به این معنا که چنانچه منافع ملی کشورها با هر چیزی از جمله اصول و ارزش‌های اعلام شده از جانب خودشان در تعارض قرار بگیرد آن چه مبنای عمل آنها خواهد بود منافع ملی است. مثال واضح این امر حمله‌ی اتمی آمریکا در پایان جنگ دوم جهانی به هیروشیما است. این حمله باعث قتل عام مردم بی گناه [و ...] شد که با اصول اولیه جنگی ...در تعارض بود؛ اما صرفا به دلیل اینکه پایان جنگ موجب تامین منافع آمریکا و معرفی این کشور به عنوان قدرت هژمون جدید در نظام بین الملل می شد، این حمله صورت گرفت.

می‌باشد، به این صورت که اگرچه این حمله باعث قتل عام مردم بی گناه و غیرنظامی ژاپن شد و با اصول اولیه جنگی مبنی بر حفظ جان غیرنظامیان در تعارض بود اما صرفا به این دلیل که تامین کننده منافع امریکا مبنی بر پایان دادن هرچه سریع‌تر به جنگ و معرفی امریکا به عنوان قدرت هژمون جدید در نظام بین الملل بود این حمله صورت گرفت.

اگرچه تاکنون سایر اعضای شورای امنیت مشی متفاوتی از ترامپ برای خروج از برجام پیش گرفته اند اما باید توجه داشت که این مشی همیشگی نیست و با دیپلماسی و فشار دولت آمریکا قابل تغییر می باشد.



در مورد برجام و هر چیز دیگری که به نحوی به روابط بین کشورها مربوط شود نیز باید به این نکته توجه داشت که مبنای عمل دولت‌ها  صرفا منافع ملی خواهد بود. در واقع آمریکا تا کنون به این دلیل از برجام خارج نشده که تامین‌گر منافع ملی آن بوده و اگر روزی دولت آمریکا به این نتیجه برسد که امروز خروج از برجام با توجه به برچیده شدن تقریبی صنعت هسته‌ای ایران تامین کننده منافع آمریکا خواهد بود، قطعا به خروج از برجام نیز به عنوان گزینه‌ای جدی نگاه خواهد کرد.

- مورد دومی که در تحلیل امکانِ خروج آمریکا از برجام باید به آن توجه داشت این نکته است که با توجه به نوپا بودن حقوق بین الملل بسیاری از توافقات، ضمانت اجرای متقن و قابل اتکا ندارند. این امر باعث می شود که هر توافق بین المللی بیش از آن که بر مبنای یک چارچوب حقوقی محکم قابل بررسی باشد توافقی سیاسی بین بازیگران روابط بین الملل محسوب شده که میزان قدرت هر بازیگر تعیین کننده مناسبات حاکم بر آن توافق خواهد بود.


این امر، یعنی سیاسی تلقی شدن توافقات بین المللی تا حقوقی بودن آن بیش از هر چیز در مورد برجام قابل تطبیق است بسیاری از مسولین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز بارها به اشکال گوناگون به این مساله اعتراف کرده‌اند و نمونه بارز آن اظهارات سیدعباس عراقچی عضو ارشد تیم مذاکره کننده هسته‌ای است که در مصاحبه‌ای از نامه و امضای جان کری وزیر خارجه وقت امریکا به وزیر خارجه کشورمان به عنوان تضمین اجرای برجام یاد کرده بود.

این روند، برجام را از یک توافق مهم در چارچوب حقوق بین الملل با ضمانت اجرای مشخص به یک توافق سیاسی که ضمانت اجرا و پاشنه آشیل آن، امضای یک وزیر خارجه است، منتقل می‌کند که امکان خروج از آن را در شرایطی که دیگر آن وزیرخارجه وجود ندارد برای آمریکا فراهم می کند.

- مورد سومی که عمدتا برای عدم خروج آمریکا از توافق هسته‌ای به آن استناد می شود این مساله است که این توافق تحت نظر سازمان ملل متحد صورت گرفته و شورای امنیت سازمان ملل به عنوان نهادی فراملی ضامن بقای آن است. جدا از عملکرد شورای امنیت که خلاف این ادعا را ثابت می کند نقدی که به این گزاره وارد می شود تحت عنوان (دولت محوری) در نظام بین الملل قابل طرح است. به این معنا که علی رغم گسترش اختیارات و نقش نهادهای فراملی مانند سازمان ملل متحد اما هم چنان بازیگران اصلی در روابط بین الملل دولت ها هستند.

در همین راستا باید توجه داشت شورای امنیت سازمان ملل اگرچه به عنوان نهادی فراملی دارای اختیارات و وظایف متفاوتی از دولت هاست اما در نهایت اصل اساسی وجود این شورا را پنج کشور آمریکا، فرانسه، انگلیس، روسیه و چین تشکیل می‌دهند و منافع این پنج دولت است که رویه های شورا مشخص می‌کنند و در واقع شورا وجود مستقلی ندارد.

اگرچه تاکنون سایر اعضای شورای امنیت مشی متفاوتی از ترامپ برای خروج از برجام پیش گرفته اند اما باید توجه داشت که این مشی همیشگی نیست و با دیپلماسی و فشار دولت آمریکا قابل تغییر می باشد. چنان چه تغییر نگاه فرانسه به بازمذاکره برجام طی چند هفته اخیر از اظهارات مسئولین این کشور قابل مشاهده است.

- اما مورد چهارمی که در این زمینه قابل ذکر است هرج و مرج گونه بودن نظام بین الملل و عدم وجود قدرت فائقه‌ی مرکزی است. در حوزه‌ی سیاست داخلی دولت‌ها به دلیل حاکمیتی که دارند و ابزارهایی مانند زور، پلیس، زندان و مواردی از این دست به عنوان قدرت فائقه عمل کرده و نظم را به اجرا در می آورند. اما نظام بین الملل از واحدهای سیاسی مستقلی تشکیلی شده که هیچ آمریت مرکزی در مافوق آن وجود ندارد. در این فضا قدرت دولت ها که عمدتا با زورگویی نیز همراه است حرف اول را زده و مبنای تعاملات بین المللی قرار می‌گیرد.

به طور کلی می توان گفت؛ اجرای سختگیرانه‌ی برجام می تواند گزینه‌ی بهتری برای آمریکا باشد اما با توجه به موارد چهارگانه‌ی بالا برخلاف رویکرد حاکم بر محافل سیاسی و رسانه ای کشور به نظر می‌رسد خروج از برجام نیز گزینه ای غیرممکن برای امریکا محسوب نمی شود. فراموش نکنیم که همین چندی پیش دولت ترامپ خروج خود را از موافقت‌نامه‌ی آب و هوایی پاریس با همین سطح از اجماع بین المللی را اعلام کردو ابایی هم از پرداخت هزینه‌ی آن نداشت.