تبیان، دستیار زندگی
امروز دوازدهم خرداد ماه 1386 هجری شمسی ، برابراست با 16 جمادی الاول 1428قمری و 2 ژوئن 2007 میلادی . رویدادهای مهمی که در طول تاریخ ، درچنین روزی ، بوقوع پیوسته از این قرارند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امروز در تاریخ(12 خرداد )

امروزدرتاریخ(12 خرداد 86 )

 

امروز دوازدهم خرداد ماه 1386 هجری شمسی ، برابراست با 16 جمادی الاول 1428قمری و 2 ژوئن   2007 میلادی . رویدادهای مهمی که در طول تاریخ ، درچنین روزی ، بوقوع پیوسته از این قرارند:

***

آغاز به کاركنگره اسلاو نژاد های اروپا

159 سال پیش در چنین روزی در سال 1848 میلادی، كنگره اسلاو نژاد های اروپا با هدف ایجاد یك كنفدراسیون در پراگ كار خود را آغاز كرد كه با توطئه اروپای غربی رو به رو شد و به نتیجه نرسید ولی این فكر مخصوصا در روسیه هنوز باقی و زنده است.

***

درگذشت گاریبالدی

125 سال پیش در چنین روزی در سال 1882 میلادی ، جویسپی گاریبالدی میهن دوست بنام ایتالیا، كه در تامین وحدت وطن خود، پس از 14 قرن از هم پاشیدگی، جانفشانی بسیار كرد ، در 74 سالگی درگذشت.

گاریبالدی پس از بیرون آوردن مناطق متعدد ایتالیا از دست حكام مستقل، برای تحقق آرزوی دیرینش كه شهر رم بار دیگر پایتخت ایتالیا شود ، با مردان خود دوبار  به این شهر كه در دست پاپ بود حمله برد . در مقابل پادشاه كاتولیك فرانسه به كمك پاپ نیرو فرستاد و سربازان فرانسوی كه از لحاظ شمار و تسلیحات بر مردان گاریبالدی برتری داشتند تا مدتی مانع الحاق رم به ایتالیای واحد شدند.

وی همچنین به جزایرسیسیل حمله کرد. او به درخواست ویكتورامانوئل دوم به این امرمبادرت ورزید و دراین حملات با 1000 سربازبه هدف خود دست یافت. ازآن زمان سیسیل بخشی ازخاك ایتالیا محسوب می شود.

گاریبالدی یك جمهوریخواه بود ولی به نظر اكثریت احترام می گذاشت و هنگامی كه پارلمان ایتالیا رای به پادشاهی امانوئله بر همه ایتالیا داد آن را پذیرفت مشروط بر این كه حكومت در دست نخست وزیر باشد.

نظام پادشاهی ایتالیا تا بعد از جنگ جهانی دوم ادامه داشت و دوم ژوئن 1949 با رفراندم به جمهوری تغییر یافت.

***

ثبت اختراع رادیو توسط مارکونی

تاریخ

111 سال پیش در چنین روزی در سال 1896 میلادی ، گولیلمو ماركونی اختراع رادیو را ثبت کرد .

گولیلمو مارکونی در 25 آوریل 1874 در بولونا  ایتالیا متولد شد. وی دومین پسر خانواده جوزپه مارکونی و آنی جیمسون که از خانواده های اشراف و متشخصین ایتالیا به شمار می رفتند، بود.

مارکونی به طور خصوصی درس خواند و تحصیلاتش را زیر نظر معلمان کار کشته ایتالیایی در بولوگنا و فلورانس ادامه داد. به عنوان یک پسربچه علاقه زیادی به فیزیک و علوم الکترونیکی داشت و کارها و پژوهش های کسانی مثل ماکسول، هرتز و....را بررسی و مطالعه میکرد.

در سال 1895 تجربیات و فعالیتهای آزمایشگاهی اش را در لابراتوار پدرش در پونتچیو  شروع کرد جایی که اولین سیگنالها و نشانه های رادیویی تلگراف بی سیم را در فاصله یک و نیم مایلی مخابره کرد.

در سال 1896 مارکونی تجهیزات آزمایشگاهی خود را به انگلیس آورد و در آنجا با سر ویلیام پریس ، مهندس الکترونیک اداره پست آشنا شد و بعد از یک سال حق ثبت امتیاز اولین سیستم تلگراف بی سیم را دریافت کرد و این اختراع را به نام خود ثبت کرد.

یکی از دستگاههای فرستنده رادیویی مارکونی او با موفقیت تمام سیستم مخابره بی سیم خود را در لندن بین ایستگاه مخابراتی سالیسبوری و بریستول در معرض نمایش گذاشت و در ژولای 1897 کمپانی تلگراف بی سیم و سیگنال" The Wireless Telegraph & Signal "را با مسوولیت محدود تاسیس کرد. این شرکت در سال 1900 به کمپانی تلگراف بی سیم مارکونی تغییر نام داد. در همان سال سیستم بی سیم خود را در حضور مقامات دولتی ایتالیا در اسپزیا  به معرض نمایش گذاشت. این نمایش در ایتالیا در فاصله 12 مایلی انجام شد که رکوردی چشمگیر تا آنزمان بود.

در سال 1899 ارتباط تلگراف بی سیم میان دو کشور فرانسه و انگلیس برقرار شد. او ایستگاههای بی سیم ثابتی را در نیدلز ، ایسل آو ویت ،  بورن موث  و پس از آن در هاون هتل ، پول  و دورست ایجاد کرد. وی همچنین در سال 1900 شماره مشهور 7777 را برای امتیاز مخابرات بی سیم هم فرکانس را به نام خود ثبت کرد.

در دسامبر سال 1901 او توانست فرضیه امواج رادیویی که تحت تاثیر چرخش زمین و در مدار آن قرار نمی گرفتند را اثبات کند.

او با بیان این فرضیه اقدام به مخابره کردن اولین سیگنالهای امواج رادیویی در دریای آتلانتیک میان پولدهو ، کورن وال  و سنت جونز ،  نیو فاوند لند  به فاصله 2100 مایلی مخابره کرد.

سالهای 1902 تا 1912 او اختراعات دیگری را به ثبت رساند. در 1902 در طول سفر دریایی خود به فیلادلفیای آمریکا تاثیرات روشنایی روز و ارتباط مستقیم آن با ارتباطات و امواج بی سیم را کشف کرد و در همان سال امتیاز رد یاب مغناطیسی خود را که پس از آن تبدیل به گیرنده استاندارد امواج رادیویی شد ثبت نمود. این گیرنده برای سالهای طولانی یک الگوی استاندارد و جامع بود.

***

انتصاب نخستین رئیس بلدیه تهران ؛ دکتر خلیل علم الدوله ثقفی

100 سال پیش در چنین روزی در سال 1286 ه.ش ، دکتر خلیل علم الدوله ثقفی نخستین رئیس بلدیه تهران شد .

او یکی از نه فرزند حاج میرزا عبدالباقی اعتضاد الاطباء از پزشکان سنتی دوره قاجار بود . ثقفی نسب خاندان خود را با 27 واسطه به مختار ثقفی رسانده است . اما در صحت این انتساب تردید وجود دارد .

وی پزشکی را از پدرش و علوم طبیعی و ریاضی را از محمد علی مهندس شیرازی و حکمت را از آقا محمد رضا قمشه ای آموخت .

در سال 1293 در رشته طب در دارالفنون مشغول به تحصیل شد و به سبب کوشش مستمر در تحصیل در 1297 نشان طلا گرفت و به دستیاری استادان دارالفنون برگزیده شد .

در سال 1304 در وزارت امور خارجه استخدام گردید و در سال 1305 از دارالفنون فارغ التحصیل شد . وی نخستین دانش آموخته ایرانی رشته پزشکی در داخل کشور بود .

ثقفی در سال 1312 به توصیه تولوزان ، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه قاجار برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی عازم پاریس شد و تولوزان  شحصاً اجازه عزیمت او را از شاه گرفت .

وی از سال 1312 تا 1316 در پاریس و نیز مدتی در وین درس خواند . وی در سال 1315 از دولت فرانسه نشان علمی گرفت .

ثقفی پس از ورود به ایران به دربار راه یافت و در سال 1316 همراه هیاتی برای معالجه شاهزاده ملک منصور میرزا شعاع السلطنه فرزند مظفرالدین شاه قاجار به آلمان اعزام شد . اوپس از این بازگشت بعنوان پزشک مخصوص مظفرالدین شاه منصوب شد و در سال 1320 لقب اعلم الدوله را شاه به وی اعطا کرد.

حضور ثقفی در دربار مظفرالدین شاه مقارن شدت گرفتن مخالفت مردم با خودگامگی حکومت قاجار و پیدایی انقلاب مشروطه بود . پس ار فوت مظفرالدین شاه ، ثقفی پزشک مخصوص ، معالج پسر او شعاع السلطنه شد.

محمدعلی شاه قاجار برای بی اعتبار نشان دادن امضای فرمان مشروطیت دستور داد تا شعاع السلطنه گواهی نامه اختلال مشاعر مظفرالدین شاه را در هنگام امضای فرمان مشروطیت تهیه کند و به تایید پزشکان دربار برساند .

اما ثقفی از انجام اینکار خودداری کرد . از اینرو بدستور شاه املاکش توقیف شد . ثقفی نیز به کمک میرزا حسن خان مشیر الدوله صدراعظم وقت به فرانسه گریخت .

پس از انکه مشروطه خواهان تهران را فتح کردند ثقفی به تهران آمد . پس از استقرار مشروطیت , در قانون اساسی از تهران به عنوان پایتخت و محل انعقاد مجلس شورای ملی نام برده شد. با تصویب قانون بلدیه در مجلس اول, ساماندهی شهر به این سازمان – که مرکب از اداره مرکزی , محاسبات , صحیه و معاونت عمومی , ساختمان مهندسی و تنظیف , ارزاق و احصائیه و امور خیریه بوده واگذار و دکتر خلیل اعلم الدوله ثقفی به عنوان نخستین رئیس بلدیه تهران برگزیده می شود.

وی سه سال در این سمت ماند تا اینکه در سال 1331 به علت بروز بلوایی در بلدیه استعفاء داد . وی در سال 1333 درگذشت.

***

اعتراض دکتر مصدق به دولت انگلستان

تاریخ

55 سال پیش در چنین روزی در سال 1331 ه.ش ، وزارت امور خارجه ایران (دولت دكتر مصدق) طی یادداشتی به دولت انگلستان تاكید كرد كه امضای هرگونه قرارداد انگلستان با بحرین را ،  نقض تعهدات و دورویی محض  نسبت به ایران می داند.

در این یادداشت آمده بود كه دولت انگلستان طبق اسناد موجود از زمان شاه عباس به بعد، بارها پذیرفته است كه مجمع الجزایر بحرین گوشه ای از قلمرو ایران است. بنابراین، نباید با متمردین این جزایر قرار داد امضاء می كرد. دولت انگلستان با این عمل غیر قابل قبول، تعهدات خود و موازین بین المللی را نقض كرده و شئون و حیثیت خود را نادیده گرفته است  .   نسخه ای از این یادداشت به سفارت انگلستان در تهران تسلیم شده بود.

***

درگذشت سید آزادگان ، حجت الاسلام و المسلمین سید على اکبر ابوترابی

تاریخ

7 سال پیش در چنین روزی در سال 1379 شمسی ، سید على اکبر ابوترابی در حالى که همراه پدر بزرگوارشان عازم مشهد مقدس و زیارت حضرت ثامن الحجج (ع) بودند، در جاده بین سبزوار و نیشابور، براثر تصادف جان به جان آفرین تسلیم کرد و ارواح آن عالمان وارسته از خاک به افلاک پر کشیده و به لقاء الله پیوستند.

حجت الاسلام و المسلمین سید على اکبر ابوترابی، در سال 1318 هجرى شمسى در قم متولد شد. پدر بزرگوارش آیت الله سید عباس ابوترابی، فرزند آیت الله سید ابوتراب و مادرش دختر آیت الله سید محمد باقر علوى قزوینى است. حجت الاسلام ابوترابى تحصیلات ابتدایى تا پایان دوره دبیرستان را با موفقیت سپرى کرد و در سال 1336، موفق به اخذ دیپلم ریاضى شد. پس از اخذ دیپلم با توصیه پدر بزرگوارش به تحصیل دروس دینى علاقمند شد و در سال 1337 به مشهد مقدس عزیمت نمود و در مدرسه نواب اقامت گزید.

با آغاز نهضت امام خمینى (ره) در سال 42، همراه با حاج آقا مصطفى وارد جریانات سیاسى شد و در تظاهرات مردم قم در 15 خرداد سال 42، حضورى فعال داشت. در هجوم عوامل رژیم ستمشاهى به مدرسه فیضیه، مورد ضرب و شتم مأمورین شاه قرار گرفت. در پى تبعید حضرت امام (ره) به نجف اشرف، ایشان نیز به نجف مشرف و مشغول تحصیل شد و در محضر امام راحل(ره) از درس خارج فقه و اصول معظم له بهره مند شد.

پس از حدود شش سال تحصیل در نجف، هنگامى که اعلامیه هاى امام خمینى (ره) را در کیف خود جاسازى کرده بود تا به ایران بیاورد، در مرز خسروى باز داشت شد و ساواک ایشان را به زندان قصر شیرین، سپس به زندان کرمانشاه و زندان کمیته مشترک و پس از آن به زندان اوین منتقل کرد و او را مورد شکنجه و بازجویى قرار داد. پس از آزادى از زندان، فصل جدیدى در فعالیتهاى سیاسى ایشان آغاز شد و همراه با شهید مجاهد، سید على اندرزگو علاوه برمبارزات سیاسی، به سازماندهى جهاد مسلحانه همت گماشتند و در این دوره بارها مورد تعقیب ساواک قرار گرفتند.

با آغاز مبارزات انقلابى مردم ایران، او سر از پا نمى شناخت و خواب را بر خویش حرام کرده بود به طورى که خود ایشان مى گفت: ”در آن روزهاى پر التهاب، کار ما سنگین بود و بسیار اتفاق مى افتاد که در طول شبانه روز کمتر از یک ساعت مى خوابیدیم”. در جریان پیروزى انقلاب با همکارى برادرشان حجت الاسلام سید محمد حسن ابوترابی، در تصرف پادگان لشکر قزوین نقش کلیدى داشتند و از خروج اسلحه و ادوات و تجهیزات جنگى ممانعت کردند. پس از پیروزى انقلاب اسلامی، به عنوان رئیس کمیته انقلاب اسلامى قزوین به خدمت محرومان و مستضعفان پرداخت و پس از آن با رأى مردم، به عضویت شوراى شهر قزوین انتخاب و رئیس شورا شد. همزمان با آغاز جنگ تحمیلی، با لباس رزم به سوى جبهه رفت و در کنار شهید دکتر مصطفى چمران در ستاد جنگهاى نا منظم به سازماندهى نیروهاى مردمى پرداخت و شخصاً به ماموریت هاى شناسایى رزمى و دشوار مى رفت. آزادى منطقه پر حادثه و خطرناک ((دب حردان)) به فرماندهى وى و در رأس یک گروه متشکل از یکصد رزمنده فداکار، یکى از اقدامات ایشان است.

مرحوم ابوترابى سرانجام در روز 26 آذر ماه سال 59 در جریان یکى از مأموریتهاى شناسایى که براى تکمیل شناسایى قبلى خویش انجام داد تا نیروهاى ستاد جنگهاى نامنظم آماده یک عملیات گسترده شوند، بر اثر اشتباه یکى از همراهان خود، در حالى که هفت کیلومتر از نیروهاى خودى دور شده و تا 200 مترى دشمن پیشروى کرده بود، هنگام بازگشت مورد شناسایى دشمن بعثى قرار گرفت و گرچه مى توانست خود را از دام دشمن برهاند، اما چون قصد داشت همراهان خود را نجات دهد، با تانک و نفربر به تعقیب وى پرداختند و نهایتاً به اسارت دشمن در آمد. مرحوم ابوترابى پانزده ماه اول اسارت را در سلولهاى زندانهاى بغداد و تحت شدید ترین شکنجه ها گذراند و در اراده پولادین این مرد خدا خللى ایجاد نشد تا پس از سپرى کردن سختى هاى فراوان و دو بار تا پاى چوبه دار رفتن با لطف و رحمت الهى و امدادهاى غیبی، ایشان به اردوگاه و جمع اسیران ایرانى منتقل شد.

این عارف مجاهد، پس از ده سال اسارت سرانجام در سال 1369، همراه با خیل آزادگان سرافراز به میهن اسلامى بازگشت و به جاى آنکه پس از سى سال مبارزه و تلاش طاقت فرسا به استراحت بپردازد، راهى دشوارتر را در پیش گرفت و همراهى آزادگان و پى گیرى مشکلات آنان را وظیفه خود مى دانست و در این راه تمام تلاش و توان خود را صرف کرد و در تاریخ 7/7/69 با حکم رهبر معظم انقلاب در جایگاه نماینده ولى فقیه در امور آزادگان قرار گرفت و تمام سعى خویش را به کار بست تا آزادگان، مایه عزت و تقویت نظام جمهورى اسلامى باشند.

در دوره هاى چهارم و پنجم مجلس شوراى اسلامی، با رأى بالاى مردم قدرشناس تهران به عنوان نفر دوم و سوم مجلس راه یافت و در خانه ملت، با نطق هاى خود، مسئولین و کارگزاران نظام را به رعایت عدالت، توجه به توده مردم و حفظ ارزشهاى دینى نمود. مرحوم ابوترابی، تقویت و دفاع از نظام اسلامى و ولایت فقیه را واجب مى دانست و نسبت به شخص مقام معظم رهبرى ارادت و اعتقاد ویژه اى داشت و اطاعت از ایشان و تقویت معظم له را در هر مجلس و محفلى متذکر مى شد. آن مجاهد خستگى ناپذیر، سرانجام در تاریخ دوازدهم خرداد 79 در حالى که همراه پدر بزرگوارشان عازم مشهد مقدس و زیارت حضرت ثامن الحجج (ع) بودند، در جاده بین سبزوار و نیشابور، براثر تصادف جان به جان آفرین تسلیم کرد و ارواح آن عالمان وارسته از خاک به افلاک پر کشیده و به لقاء الله پیوستند. این بزرگوار در صحن آزادی حرم مطهر امام رضا (ع) غرفه 24 به خاك سپرده شد.

***

منابع :

1- مهر

2- روزنامک

3- ویکی پدیا

4- وبلاگ سیمرغ

5- سایت والس

6- سایت خانه مهر

7- سایت حقوقدانان

8- ایرانگار

9- سایت تهران در گذر زمان