لاله های روحانی؛
روحانى شهید محمد حسن ترابعلى
دفتر زندگى روحانى شهید محمدحسن ترابعلى در سال 1335 شمسى در شهرستان گناباد گشوده شد و تنها دو ساله بود که مادرش را از دست داد. او وقتى به سن یادگیرى رسید، وارد مدرسه شد و تا دوره متوسطه خواند، روحیهاش طورى بود که به مطالعه کتابهاى مذهبى مىپرداخت و...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1397/01/14 ساعت 15:05
دفتر زندگى روحانى شهید محمدحسن ترابعلى در سال 1335 شمسى در شهرستان گناباد گشوده شد و تنها دو ساله بود که مادرش را از دست داد. او وقتى به سن یادگیرى رسید، وارد مدرسه شد و تا دوره متوسطه خواند، روحیهاش طورى بود که به مطالعه کتابهاى مذهبى مىپرداخت و همین روحیه سرانجام او را به حوزه علمیه مشهد کشاند.
محمد حسن مدتى در جوار بارگاه امام هشتم علیهالسلام به فراگیرى مقدمات پرداخت و پس از مدتى به شهر تهران آمد و در مدرسه شاهچراغ به درس مشغول شد. در همین دوران حرکتهاى اولیه انقلاب اسلامى علیه رژیم شاه شروع شده بود و ایشان نیز به این مسئله مهم، توجه داشت و لذا زمانى که به قم هجرت کرد، در صف اول مبارزین قرار داشت و همچنان در راهپیمایىها، نشر و پخش اعلامیهها و نوارها تلاش مىکرد و خودش نیز از افراد بسیار نادرى بود که براى مبارزه مسلحانه با زحمت اسلحه فراهم کرد.
در همین ایام که انقلاب به اوج خود رسید، او به زادگاهش عزیمت کرد تا در تشکیل و تنظیم تظاهرات و اعتصابات شهر بکوشد. پس از آنکه کشتى انقلاب اسلامى به ساحل رسید و ظفر حاصل گشت، او با پیوستن به سپاه پاسداران، فرصتى یافت تا از دستاوردهاى نهضت اسلامى پاسدارى کند و همزمان دروس حوزوى را پى گرفت.
در فروردین سال 60 ازدواج کرد و با همسرش عهد کرد که مانع رفتن به جبهه نشود. 45 روز پس از ازدواج دست از تعلقات شست و به سوى جبهه «دارخوین» رفت. خیلى ماندنش در جبهه طول نکشید در 21 خرداد ماه همان سال به شهادت رسید و حیات جاودان یافت.
منبع: وبسایت افق حوزه
محمد حسن مدتى در جوار بارگاه امام هشتم علیهالسلام به فراگیرى مقدمات پرداخت و پس از مدتى به شهر تهران آمد و در مدرسه شاهچراغ به درس مشغول شد. در همین دوران حرکتهاى اولیه انقلاب اسلامى علیه رژیم شاه شروع شده بود و ایشان نیز به این مسئله مهم، توجه داشت و لذا زمانى که به قم هجرت کرد، در صف اول مبارزین قرار داشت و همچنان در راهپیمایىها، نشر و پخش اعلامیهها و نوارها تلاش مىکرد و خودش نیز از افراد بسیار نادرى بود که براى مبارزه مسلحانه با زحمت اسلحه فراهم کرد.
در همین ایام که انقلاب به اوج خود رسید، او به زادگاهش عزیمت کرد تا در تشکیل و تنظیم تظاهرات و اعتصابات شهر بکوشد. پس از آنکه کشتى انقلاب اسلامى به ساحل رسید و ظفر حاصل گشت، او با پیوستن به سپاه پاسداران، فرصتى یافت تا از دستاوردهاى نهضت اسلامى پاسدارى کند و همزمان دروس حوزوى را پى گرفت.
در فروردین سال 60 ازدواج کرد و با همسرش عهد کرد که مانع رفتن به جبهه نشود. 45 روز پس از ازدواج دست از تعلقات شست و به سوى جبهه «دارخوین» رفت. خیلى ماندنش در جبهه طول نکشید در 21 خرداد ماه همان سال به شهادت رسید و حیات جاودان یافت.
منبع: وبسایت افق حوزه