تبیان، دستیار زندگی
یک چیزهایی هست که نمی شود آنها را عوض کرد و قرار هم نیست که البته عوض شوند. اما دیدن اینکه هنوز که هنوز است مردم از شنیدن ترانه های گل ها یا ترانه هایی به سبک برنامه گل ها، صد برابر بیشتر از هر موسیقی دیگری خوشحال می شوند، برایم عجیب است...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چند لحظه چشم ها را ببندید

چند لحظه چشم ها را ببندید

گزارشی از کنسرت ارکستر موسیقی ملی ایران

یک چیزهایی هست که نمی شود آنها را عوض کرد و قرار هم نیست که البته عوض شوند. اما دیدن اینکه هنوز که هنوز است مردم از شنیدن ترانه های گل ها یا ترانه هایی به سبک برنامه گل ها، صد برابر بیشتر از هر موسیقی دیگری خوشحال می شوند، برایم عجیب است. یک چیزهایی هست که نمی شود آنها را عوض کرد مثل اینکه هنوز که هنوز است مردم ما دوست دارند در زمان شنیدن یک قطعه سری تکان بدهند و چشمی ببندند و در خاطره ای دور فروبروند. ارکستر موسیقی ملی در طول این سال ها به خصوص در چند ساله اخیر به یکی از فیوریت های مردم تبدیل شده و کنسرت هایش در نهایت استقبال برگزار می شود و سه بالکن تالار را پر می کند و هنوز هم پشت در تالار آدم هایی ایستاده اند که مشغول زنجه موره کردن برای ورود به تالارند. فخرالدینی هم که در طول این سال ها رهبری ارکستر را به عهده داشته روز به روز بیشتر قلق مردم دستش آمده، که می شود به یکی از همین نمونه های بارز به دست آمدن قلق به اجرای هرباره ترانه «ای ایران» در پایان برنامه های ارکستر اشاره کرد و چوب رهبری فخرالدینی که در آخرین لحظات اجرای «ای ایران» مردم را رهبری می کند و در همان لحظات است که مردم با اشک شوق در چشم، از پولی که بابت بلیت داده اند بسیار احساس رضایت می کنند و سالن را به قصد اینکه اگر دفعه بعدی هم ارکستر موسیقی ملی کنسرت داد حتماً بیایند، ترک می کنند.

چند لحظه چشم ها را ببندید

واقعیت این است که فخرالدینی تمام وقت و انرژی اش را روی ارکستر گذاشته و در این راه هم توانسته پای خواننده های جوان موفق را به ارکستر باز کند کمااینکه بعضی از آنها را همچون «سینا سرلک» به موسیقی ایران معرفی کند. فضای درونی ارکستر هم آنطور که از تمرین های این گروه پیداست فضایی است صمیمی. شاید برای همین است که ارکستر موسیقی ملی ایران در مقایسه با دیگر ارکسترهای بزرگ ایران از اوضاع و احوال منسجم تری برخوردار است و کنسرت های بیشتری را هم در طول سال برگزار می کند.

از 26 تا 28 اردیبهشت امسال طی سه شب ارکستر به صحنه رفت تا اولین کنسرتش را در سال 86 اجرا کرده باشد. بعد از آخرین باری که ارکستر در جشنواره موسیقی فجر به همراه «علیرضا قربانی» به صحنه رفت، حالا سالار عقیلی بعد از اتمام تورهای امریکا و کانادا در این فصل به همراه گروه دستان، خوانندگی ارکستر را به عهده داشت. او که در حال حاضر با آلبوم «دریای بی پایان» خواننده پرفروش ترین آلبوم موسیقی فصل است قرار است در این برنامه قطعاتی از استادانی چون روح الله خالقی، همایون خرم، حبیب الله بدیعی و... را به صحنه ببرد.

ارکستر با قطعه «گیسو» که قطعه ای است بی کلام اثر «فریدون حافظی» برنامه اش را آغاز می کند و قطعه دوم را اینطور شروع می کند؛

پرتوی از بیکران ما را بس است

جرعه ای از آسمان ما را بس است...

قطعه از ساخته های «مهرداد دلنوازی» است که چندی است همکاری هایش را با ارکستر شروع کرده و ظاهراً فخرالدینی هم از ساخته های او استقبال کرده و در رپرتوار امشب دو قطعه را از او اجرا می کند. دلنوازی نوازنده تار است و در تنظیم قطعاتش هم تار نقش ویژه ای دارد تا آنجا که هفت نوازنده تار برای اجرای خط تار کنار هم نشسته اند.

«جفای گلچین» که مدتی است نقش پای ثابت رپرتوار ارکسترملی را بازی می کند اجرا می شود. این قطعه اثر عبدالحسین برزیده است و مازیار حیدری آن را تنظیم کرده. از ابتدای کنسرت تا الان قطعه ها بیشتر و بیشتر به سبک و سیاق قطعات قدیم به خصوص قطعات برنامه گل ها نزدیک شده اند. حال و هوای موسیقی که ما آن را بیشتر با لحن گرامافن می شناسیم به موسیقی قدیم شباهت دارد. همیشه در کنسرت های ارکستر موسیقی ملی ایران دیدن قیافه پیرزن و پیرمردهایی که با هم آمده اند و در حین شنیدن یکی از قطعات ناگهان بغض شان می ترکد جالب است.

سالار عقیلی که حالا نسبت به سال های گذشته پیشرفت چشمگیری هم در زمینه تکنیک آواز و هم در زمینه استیل اجرا داشته است، در این برنامه سعی کرده تا آنجا که جا دارد شیوه اجرایش را شبیه به قدما کند. برای همین در ادای کلمات بیشتر دقت کرده و آن را به شیوه خوانندگان قدیمی هجاهجا خوانده و آخر مصرع ها را گرد می کند. عقیلی پیشرفت خوبی داشته اما شاید همچنان لازم است بیشتر روی استیل های اجرا کار کند و با حرکات دستش در زمان اجرای قطعه لحن نصیحت به خود ندهد. اصلاً چه لزومی دارد این همه دست تکان دادن؟

چند لحظه چشم ها را ببندید

«رقص صبا» قطعه چهارم و قطعه ای است بی کلام و از ساخته های «علی اکبر قربانی» یکی از بهترین آهنگسازان موسیقی ملی ایران است که با شروعی کوبنده آغاز می شود. در قطعات قربانی، بادی چوبی ها نقش مهمی بازی می کنند. می شود گفت که او با دانش و علم کافی روی موسیقی و فرم های موسیقی کلاسیک غربی به سوی موسیقی ملی ایران آمده. به همین دلیل ردپای تنظیم دقیق و اصولی در تک تک قطعاتش پیداست. او بیش از آنکه به موسیقی حسی نگاه کند به آن علمی فکر کرده است و به همین دلیل هم در قطعاتش ردپای تکنیک بیشتر دیده می شود، اگرچه رنگ و بوی ایرانی را هم به خوبی به خود گرفته اند. او علاقه ویژه ای به استفاده از ساز تار دارد و به همین دلیل برای القای حس ایرانی -گذشته از تم کلی اثر- به تار نقش ویژه ای بخشیده است. همانطور که از نام قطعه هم برمی آید قطعه ریتم های «رقص» را به خوبی درآورده. اگرچه نوازندگان سازهای کوبه ای در ارکستر گهگاه اشتباهاتی هم می کنند اما توانسته اند حال و هوای ریتمیک آن را به خوبی دربیاورند. ارکستراسیون در قطعات ساخته علی اکبر قربانی حرف اول را می زند او چنان در به کارگیری سازهای مختلف تبحر دارد که انگار حتماً و حتماً باید این تکه از قطعه را فقط فلان ساز می زد. بی دلیل نیست که او نیازی به استفاده از خواننده در کارهایش نمی بیند چون آنقدر پر و پیمان قطعه را برای سازها تنظیم می کند که دیگر جای خالی احساس نمی شود که حالا خواننده ای بیاید و آن را پر کند.

«کلبه» با ریتم های سه ضربی شروع می شود که از ساخته های حبیب الله بدیعی است که شهرام توکلی نوازنده ویولن ارکستر آن را تنظیم کرده است. توکلی که از نوازنده های جوان است چند سالی است قطعات را برای ارکستر تنظیم یا بازنویسی می کند. «مازیار حیدری» نوازنده پیانو و سازهای کوبه ای نیز در ارکستر چنین فعالیتی را در پیش گرفته و در کنسرت اخیر علاوه بر اجرای قطعه ای از ساخته های او، تنظیم چند قطعه را هم به عهده داشته. حیدری به گفته فخرالدینی «یکی از بهترین پیانیست های ایرانی در حال حاضر ایران است که با ذوقش در ارکستر کارهای زیادی می کند. مازیار از شاگردان من است و به قول معروف هرکاری از دستش برمی آید انجام می دهد.» او که سال های پیش اجرای کنسرت هایش را با دونوازی به همراه کیوان ساکت در قالب کنسرت های پژوهشی آغاز کرد، حالا به یکی از اعضای اصلی ارکستر موسیقی ملی تبدیل شده است که تمام مدت یا پشت پیانو نشسته یا اگر بلند شود به آخر صحنه و بخش سازهای کوبه ای می رود تا در آنجا هم سازهایی نظیر متالیفون و زیلیفون را بنوازد.

«با شباهنگ» که آخرین قطعه بخش اول کنسرت است از ساخته های اوست که اتفاقاً به واسطه استفاده برخی از سازهای ارف، حس کودکانه ای را القا می کند.

به گفته فخرالدینی قرار است این برنامه در شهرستان های مختلف هم اجرا شود و خوانندگان هم مختلف خواهند بود. او می گوید؛ «خوانندگان ارکستر موسیقی ملی مشخص هستند اما به نوبت از آنها استفاده خواهد شد. من خوشحالم که می بینم آنها پیشرفت می کنند و در ارکسترهای دیگر هم مشغول به کار هستند. به هر حال فضای ارکستر موسیقی ملی صمیمی است و اکثر بچه ها، از شاگردان خودم بوده اند و همین جو صمیمی است که ما را سرپا نگاه داشته. بچه ها همچنان سازهای خودشان را می آورند و می برند.

عقیلی نیز معتقد است که در این برنامه تکنیکی تر تمرین کرده است و قطعات احتیاج به حجم وسیع تری از صدا داشته اند. او ادامه می دهد؛ سبک ملودی ها و آهنگ ها متفاوت با گذشته بود و ما سعی کردیم قطعاتی را که تا به حال کمتر روی آنها کار شده بود انتخاب کنیم. مهم این است که برای همه اعضای ارکستر، ارکستر اهمیت دارد و ما سر تمرین ها حاضر می شویم و جدی هستیم. من احساس می کنم تفاوت این کنسرت با کنسرت های سال های قبلی در نظر گرفتن سلیقه مردم بود. ما در این رپرتوار سعی کردیم هم به عام نظر داشته باشیم هم به خاص و در زمینه تکنیک هم عام نگری داشته باشیم و هم خاص نگری.

چند لحظه چشم ها را ببندید

برای فخرالدینی هم سلیقه مردم شرطی اساسی است. او می گوید؛ برای مردم این قطعات نوستالژی دارند. دو تا از قطعاتی که از ساخته های استاد بدیعی بودند که قبلاً هم خانم مرضیه آنها را خوانده بود، قطعه خوشه چین هم که اثر استاد خالقی است برای آنها خیلی جالب است و اغلب از شنیدن آن استقبال می کنند. ما در این برنامه خیلی حساب شده حرکت کردیم و با توجه به حس و حال بچه ها این قطعات را انتخاب کردیم.

رهبر ارکستر موسیقی ملی ایران در مورد استفاده از آهنگسازان جوان در ارکستر می گوید؛ ما هیچ محدودیتی در گرفتن قطعه از هیچ کس نداریم. در ارکستر ملی به روی آهنگسازان باز است. نمونه اش همین آقای دلنوازی، کار آورد، ما پذیرفتیم.

بخش دوم بازهم با قطعه ای از علی اکبر قربانی با نام «شورافکن» آغاز می شود که قطعه ای است حماسی و در پی آن «سرخوشان» ساخته مهرداد دلنوازی اجرا می شود. «سرخوشان» را در این کنسرت شاید بتوان مشکل ترین قطعه از نظر آوازی برشمرد، چرا که اوج و فرودهای زیادی داشت و گاه اوج های قطعه طولانی بودند. قطعه بعدی «دگر چه خواهی» بود که روی شعری از مرحوم نواب صفا و آهنگسازی حبیب الله بدیعی ساخته شده بود؛ ترانه ای که پیش از این سال ها قبل اجرا شده بود و تشویق های پی در پی مردم را برانگیخت. «سوئیت لیریک» قطعه ای دیگری بود از ساخته های قربانی که بسیار خوش ساخت بود و ارکستر توانست آن را خوب به صحنه ببرد.

چند لحظه چشم ها را ببندید

من شمع لرزانم، از شب گریزانم

با چنین مطلعی «وای از شب من» همایون خرم اجرا شد. قطعه ای که همچون دیگر قطعات همایون خرم ملودی حرف اول و آخرش را می زد.ارکستر موسیقی ملی ایران با «خوشه چین» استاد خالقی کار خود را به پایان رساند. اگرچه مردم دیگر یاد گرفته اند با تشویق های مداوم بعد از اجرای یک قطعه، اجرای قطعه دیگری را طلب کنند و فخرالدینی هم با اجرای قطعه ای دیگر به آنها جواب مثبت داد.ارکستر موسیقی ملی با سرگروهی منوچهر انصاری به عنوان ارکستر مایستر، در حالی کنسرتش را به پایان برد که شبی با خاطره های دور را برای تماشاگران و شنوندگانش رقم زد.

منبع : روزنامه شرق