تبیان، دستیار زندگی
1 . چكیده 2. مقدمه 3. انتظار از دین 4. راهكار های نظری دین 5. راهكار های عملی دین 6. موانع ساختاری در جامعه امروزی 1- چكیده دین، قوی ترین و محكم ترین ریسمان الهی است كه انسان، فقط با تمسك به آن می‏تواند به هدف و مأوای والای ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دیـن ، جامعه و انحرافات اجتمـاعی

1- چكیده

دین، قوی ترین و محكم ترین ریسمان الهی است كه انسان، فقط با تمسك به آن می‏تواند به هدف و مأوای والای خویش كه همان مقام خلیفة اللهی است، نائل گردد. اما مسئله اصلی این است كه دین چگونه و از چه راهی توانسته است، قدرت انسان را بالا ببرد و وی را در مقابل لذت‏های دنیوی، عصیان و سركشی‏، بیمه نماید؟‌

این نوشتار با بهره گیری از روش علوم اجتماعی در كشف این مقصود بر آمده است. طبق یك نگاه كلی تمام معارف و دستورالعمل‏های دینی این مسئولیت را به عهده دارند، زیرا دین دارای حلقه‏های به ظاهر متفاوت،و در نهایت از روحی واحد برخوردار است، البته با نگاهی خاص تر می‏توان به دو راهكار نظری و عملی دین اشاره نمود كه در راهكار نظری به سه مقوله مهم ترسیم بدی‏ها و خوبی‏ها، ترسیم پاداش، عقوبت و مجموعه معارف بنیادین عنایت دارد و راهكار علمی از طریق تبلیغ و امر به معروف و نهی از منكر بر این مهم گام بر می‏دارد؛ اگر چه در ظاهر، بعضی از این موارد فردی و بعضی دیگر ظاهری اجتماعی دارند، لیكن هر دو در هم تنیده شده و قابل تفكیك نمی‏باشند.

2.مقدمه

هر جامعه‏ای دارای افكار، عقاید و باورهای خاصی است كه با توجه به آن، هم احساسات و علایق ویژه‏ای مورد پسند قرار می‏گیرد و هم رفتارهای خاصی مقبول شناخته می‏شود. به این قواعد و معیارها كه افكار و احساسات درست و قابل قبول و نیز رفتارهای مناسب و مورد انتظار را در هر شخص تعیین می‏كنند، "هنجارهای اجتماعی"گفته می شود و تخلف از آن هنجارها را «انحراف اجتماعی»می گویند. دین نیز به عنوان نظامی كه از سوی خداوند در قالب كتاب و سنت نازل گردیده است، معیارها و هنجارهایی برای اندیشه، احساس و عمل دارد.

هنجارهای دینی، اگر چه در جامعه ای دینی كه اكثریت آن را دینداران تشكیل داده‏‏اند، تا اندازه‏ای زیاد با هنجارهای اجتماعی مطابقت داشته و تخلف از آن، به عنوان انحراف اجتماعی تلقی می‏شود، ولی لزوماً هر هنجار دینی، معیار قابل قبول جامعه و هنجار اجتماعی نمی‏باشد، بلكه ممكن است هنجارهایی در این زمینه وجود داشته باشد كه در جامعه مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته باشد. به گونه ای كه نه تنها از اعمال افراد حذف شده باشد، بلكه در قوانین مكتوب نیز اثری از آن دیده نشود. هم چنانكه ممكن است هنجارهایی مورد قبول جامعه باشد كه در دین وجود نداشته باشد یا مخالف آن موجود باشد.

به طور مسلم، دین نه تنها درصدد حفظ هنجارهای اجتماعی مخالف با هنجارهای دینی نیست، بلكه خواستار مبارزه با آن هنجارها نیز می‏باشد؛ لذا انبیا را به مبارزه با بت پرستی كه مطابق هنجارهای اجتماعی قومشان بود، فرا می‏خواند. همچنین شأن هدایتگری دین اقتضا می‏نماید كه از هنجارهای اجتماعی غیر دینی (نه مخالف و مغایر دین) هم كه بی ارتباط با وظیفه هدایت است، حمایتی نداشته باشد.

بنابراین وقتی از نقش دین در جلوگیری از انحرافات اجتماعی سخن می‏رود، مقصود از انحراف، آن دسته هنجارهای اجتماعی است كه به نحوی (امضایی یا تأییدی) هنجار دینی نیز شمرده شود. هم چنانكه زمانی از انحرافات اجتماعی سخن به میان می‏آید، هنجارهای دینی غیر اجتماعی (هنجارهایی دینی كه مورد توافق جامعه به عنوان معیار عمل و هنجار قرار نگرفته است)، مورد بحث قرار نمی‏گیرد.

برای بررسی نقش دین در جلوگیری از انحرافات اجتماعی این سؤالات باید مد نظر قرار بگیرد:

1- آیا از دین می‏توان انتظار مقابله با انحرافات اجتماعی را داشت؟

2- در صورت به جا بودن این انتظار، آیا دین توانایی مقابله با انحرافات اجتماعی را دارد و به عبارت دیگر، آیا دین از راهكارهای مناسب برای مقابله با انحرافات اجتماعی برخوردار است؟

3- آیا راهكارهای دین، در جوامع امروزی نیز دارای كاربرد است؟

3.انتظار از دین

یكی از اهداف مسلم دین، كه در آیات متعدد قرآن كریم بر آن تأكید شده است، هدایت و راهنمایی انسان به سوی شناخت و عبودیت پروردگار است.

هدایت و راهنمایی انسان از طریق رعایت و عمل به احكام، دستورات و هنجارهای خاصی مبتنی گشته است، به گونه ای كه بدون رعایت آنها، هدایت ممكن نمی‏باشد.

با پذیرش شأن هدایتگری دین از یك سو و اهمیت هدایت بر رعایت هنجارهای دینی از سوی دیگر، ناگزیر باید پذیرفت كه دین نمی‏تواند دغدغة رعایت هنجارهای دینی را (خواه هنجارهای دینی ـ اجتماعی، خواه غیر اجتماعی) از سوی مردم نداشته باشد و درصدد مقابله با تخلف از آن هنجارها برنیاید. در واقع، موضع بی تفاوتی قائل شدن برای دین در مبارزه با انحرافات، به منزله در نظر نگرفتن شأن هدایتگری دین است.

4.راهكارهای نظری دین

دین از یك سو با ارائه علوم و معارف خاص و از سوی دیگر با توصیه بر اعمال و رفتارهای ویژه، نقش مؤثری را در بازداشتن افراد از انحرافات ایفا می‏نماید.

راهكار اول كه بر طبق آن، دین از طریق ارائه شناخت‏های خاص بر افراد تأثیر می‏گذارد و آنان را از انحرافات باز می‏دارد، «راهكار شناختی» یا «نظری» می‏توان نامید و راهكار دوم كه جلوگیری از انحرافات از طریق «عمل افراد» صورت می‏گیرد، «راهكار عملی» می‏توان نامید در این نوشتار ابتداً راهكار نظری توصیف و سپس ساز و كار این راهكارها بیان می‏گردد:

الف) راهكارهای نظری

معارف و شناخت‏های دین كه در بازداشتن افراد از انحرافات مؤثر است، تحت سه مقوله می‏باشد:‌ ترسیم و ساز و كار پاداش‏ و عقوبت؛ بدی و خوبی و  معارف بنیادین.

ترسیم و ساز و كار پاداش‏‏ و عقوبت‏

دین برای افراد مؤمن، نیكوكار و به طور كلی كسانی كه دستورها و هنجارهای دینی مربوط به اندیشه و عمل را به خوبی رعایت می‏كنند، متناسب با میزان پایداری آنان بر هنجارهای مذكور، پاداش‏هایی معرفی می‏نماید كه آن اعم از پاداش دنیوی و اخروی است كه به چند عنوان نمونه آن در قرآن كریم اشاره می‏گردد: پاداش‏هایی چون نعمت‏های بهشتی، احساس رضایت‏مندی، سرور و افتخار، جلب نظر و توجه الهی، به دست آوردن یقین، اطمینان و آرامش، برخـورداری از كمـك‏های ویـژة الهی در دنیا و برخورداری از هدایت بیشتر الهی و….

در مقابل، دین عقوبت‏هایی را برای كفار،‌ بدكاران و كسانی كه از هنجارهای دینی تخلف می‏نمایند، ترسیم می‏كند. عذاب‏های اخروی، پشیمانی و سرافكندگی، برخوردار نبودن از نگاه، توجه و رضایت‏ الهی، شك، تردید و ناآرامی از جمله این عقوبات است.

سازوكار شناخت مربوط به پاداش و عقوبت:

در درون طبیعت و فطرت انسان نیازهای متنوعی وجود دارد كه با تأمین آن، احساس آرامش، خوشی و لذت می‏نماید و در صورت عدم تأمین، دچار ناآرامی و ناخوشی می‏گردد. از همین جهت انسان نسبت به رفتار و عملی كه مقرون به پیامد خوشایند تأمین نیاز است، رغبت داشته و از عملی كه پیامد ناخوشایند را به دنبال دارد، گریزان است.

بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی، همانگونه كه پیامدهای واقعی عمل(تشویق، یا تنبیهی كه مقارن عمل دریافت شود) رفتار فرد را بر می‏انگیزد، پیامدهای مورد انتظار آن هم كه به صورت نمادین، در ذهن بازنمایی شده است، نیز رفتار فرد را بر می‏انگیزد.

بنابراین، شناخت‏هایی كه از دین در بارة پاداش و عقوبت دریافت می‏شود، در صورت درونی شدن می‏تواند آدمی را به سوی كارهای شایسته كه مقرون به پاداش‏های مورد انتظار است، سوق دهد و از كارهای ناشایست كه همراه با عقوبت مورد انتظار است، باز دارد. به عبارت دیگر، انسان را به رعایت هنجارهای دینی و دوری از انحرافات ،سوق دهد.

ترسیم و ساز و كار بدی‏ و خوبی

انسان بر طبق طبیعت و فطرت خویش و همچنین بر اساس آموزه‏های اجتماعی، ‌چیزهایی را خوشایند و‌ زیبا و چیزهایی را ناخوشایند و نامطلوب می‏یابد؛ به گونه ای كه درك این زیبایی و زشتی در انسان نهادینه شده است.

امور خوب و بد دینی نیز به همین ترتیب شكل می‏گیرد، زیرا دین با بیاناتی متنوع و با استفاده از تعابیری خاص سعی می‏نماید، تا زشتی و بدی، زیبایی و خوبی بعضی اعمال را همچون ناخوشایندی و زشتی‏ها و یا خوشایندی و زیبایی‏های طبیعی و اجتماعی مجسم نموده و برای ما ،درونی سازد.

به عنوان نمونه در قرآن كریم از قمار، شراب، گوشت خوك، مردار و خون  به رجس و پلیدی  تعبیر می‏شود.

از منافقین به سبب اعمال ناشایست شان، به عنوان افراد بیمار دل یاد می‏شودو از مال حرام، عقاید نادرست و افراد بدكار به خبیث، آلوده و ناپاك تعبیر می‏گردد‏.

در مقابل، دربارة چیزهای حلال، عقاید درست و افراد درستكار از تعبیر طیب، پاك و دلپذیر، استفاده می‏شود.

همچنین از افراد مومن و درستكار با  صفاتی چون سمیع، بصیر، هدایت شده، دارای نور، زنده دل، صاحب عقل و دانش توصیف می‏گردد.

سازوكار شناخت مربوط به خوبی و بدی:

همان گونه كه یك عمل می‏تواند پیامدهای بیرونی مثبت یا منفی (خواه پیامدهای واقعی؛ خواه پیامدهای مورد انتظار) داشته باشد، می‏تواند پیامدهای درونی نیز داشته باشد. پیامدهای درونی یك عمل، طی "واكنش خود سنجی" و بر اساس معیارهای درونی شخص در بارة خوبی یا بدی یك عمل ایجاد می‏گردد.

البته، اگر شناخت‏های دین در باره زشتی و زیبایی، خوبی و بدی اعمال، به نحوی درونی گردد (كه هر عملی را كه دین زشت دید، انسان نیز زشت ببیند و آنچه را زیبا ببیند، آدمی زیبا ببیند)، از اعمال خلاف هنجار‏های دینی به جهت فرار از ارزیابی خود سنجی منفی دوری می‏گزیند و به همنوایی با هنجارهای دینی، به جهت دستیابی به ارزیابی و خودسنجی مثبت روی می‏آورد.

پیامدهای مثبت و منفی درونی عمل  از چنان تأثیری برخوردار است كه می‏تواند به مقابله با پیامدهای بیرونی عمل برخیزد. به عنوان مثال انبیا، افراد انقلابی و اصلاحگران جامعه، به خاطر ارزیابی مثبتی كه از اعمال خود دارند، پیامدهای ناگواری را كه مترتب بر نقض بعضی از هنجارهای حاكم بر جامعه‏شان است، بر دست كشیدن از رسالتشان ترجیح می‏دهند. همچنان كه پیامدهای بیـرونی عمل آنگاه بیشترین تأثیر را دارد كه با پیامدهای درونی عمل همساز باشد.

بنابراین با توجه به محوریت نقش پیامدهای درونی در رفتار، می‏توان شناخت‏های دینی مربوط به خوبی و بدی اعمال را كه معیار خود سنجی و ارزیابی درونی است، از اساسی ترین راهكارهای دین برای مقابله با انحرافات دانست. این اهمیت در حدی است كه بعضی از روایات بدترین حالت جامعه را از لحاظ انحراف تبدیل «منكر» به «معروف» و تبدیل «معروف» به «منكر» معرفی كرده‏اند.

زیرا وقتی عملی را كه دین منكر و زشت می‏داند، در جامعه به عنوان معروف و زیبا تلقی گردد، دیگر كسی با انجام آن عمل دچار ارزیابی منفی از خود نخواهد شد، هم چنانكه وقتی جامعه معروف و زیبا را منكر و زشت دید، انجام آن معروف، نه تنها ارزیابی مثبت شخص از خود را به دنبال ندارد، بلكه با انجام آن دچار ارزیابی و خودسنجی منفی خواهد شد.

ترسیم و ساز و كار معارف بنیادین

ترسیم دین از زشتی‏ها و زیبایی‏ها، آنگاه درونی می‏شود كه مستند به خداوند دانا گردد، زیرا تنها اوست كه به انسان اشراف كامل دارد و هر آنچه در جهت سعادت وی است، آگاهی داشته و از هر چه باعث نگون بختی اوست، آگاه است.

بنابراین، از یك سو به مجموعه معارفی نیاز است كه وجود خداوند دانا و آگاه از مصالح و مفاسد را، اثبات نماید و از سوی دیگر انتساب آن تعابیر به خداوند را روشن سازد.

همچنین، وقتی پاداش‏ها و عقوبت‏های اخروی و دنیوی به مرحله باور می‏رسد كه انسان پاداش‏های مذكور را صادر شده از سوی خداوند حكیم، عادل، مهربان و توانا بداند كه افراد را به تناسب اعمالشان پاداش می‏دهد. از این رو، علاوه بر اثبات خداوند حكیم، عادل و … ، به اثبات صدور آن سخنان از سوی خداوند هم نیاز است.

بطور خلاصه پذیرش و درونی سازی ترسیم خوبی و بدی، پاداش‏ و عقوبت، مبتنی بر مجموعه معارفی است كه «معارف بنیادین» نامیده می شود، لذا همة معارفی كه به توصیف خداوند، آیات و نشانه‏های او، اثبات عالم آخرت، اثبات الهی بودن قرآن و اموری از این قبیل می‏پردازد، از جملة معارف بنیادین شمرده می‏شود.

سازوكار معارف بنیادین:

البته تأثیر شناخت‏های مربوط به پاداش و عقوبت و نیز شناخت‏های مربوط به خوبی و بدی‏، آنگاه در بازداشتن افراد از انحرافات مؤثر است كه برای آنان درونی گردد و این امر مستلزم آن است كه معارف بنیادین كه مبتنی بر آن شناخت‏ها است،به یك باور درونی تبدیل گردد.

بنابراین، به هر میزان كه افراد از معارف بنیادین دین، آگاهی داشته باشند و آن را درونی سازند، به همان میزان شناخت‏های مربوط به پاداش‏ها و عقوبت‏ها، درونی می‏گردد و در نتیجه به همان میزان از انحراف و ناهنجاریهای دینی، دوری می‏شود.

از همین جهت قرآن كریم نماز را كه در بردارندة چكیدة قرآن (سورة حمد) و معارف بنیادین است، بازدارنده از كارهای زشت و ناپسند معرفی می‏كند.

5.راهكارهای عملی

راهكارهای عملی را می‏توان به دو دسته كلی تقسیم نمود:

1. ‏های فردی ؛ رفتاری كه هر كسی با عمل به آن می‏تواند خودش را از انحراف دور نماید.

2.‏های اجتماعی ؛ رفتاری كه افراد برای بازداشتن یكدیگر از انحراف باید به كار گیرند.

توصیه های فردی

دین اعمالی را توصیه می‏كند كه انجام آن باعث درونی شدن شناخت‏ می‏گردد كه به عنوان راهكارهای نظری مطرح شد. درونی شدن شناخت‏های مذكور هم چنان كه بیان گردید، از طریق سازوكارهای خاص به دور شدن افراد از انحرافات می‏انجامد.

اعمال و عباداتی مانند: تلاوت مقدار ممكن قرآن كریم در هر شبانه روز، اقامه نمازهای پنجگانه و نوافل، تفكر در خلقت آسمان و زمین، حج، روزه، صله رحم و به طور كلی همة افعالی كه به عنوان عبادت و اطاعت خداوند انجام می‏شود، همه از مقولة توصیه‏های رفتار فردی است.

سازوكار تأثیر توصیه‏های فردی بر درونی شدن شناخت‏های سه گانه را از دو طریق می‏توان تبیین نمود:

اولاً: اعمال مذكور، در بردارندة مجموعه ای از معارف و شناخت‏ها است كه توجه به خداوند محور مهم آن می‏باشد، اگرچه در بعضی از این اعمال توجه به خداوند متعال چندان ظاهر نیست، مثل صله رحم؛ به همین جهت پیوستگی و مداومت بر اعمال مذكور سبب تكرار و یادآوری دائم آن شناخت‏ها می‏گردد و در نتیجه تثبیت و درونی می‏شود، لذا اقامه نماز و تلاوت قرآن موجب ارتباط مستمر انسان با مجموعه ای از معارف بنیادین و تثبیت آن در درون ذهن و قلب می‏شود، همچنین سایر عبادات مانند: روزه، زكات، صلة رحم و … ، اگر به قصد اطاعت خداوند انجام شود، مستلزم توجه به خداوند و تثبیت این شناخت بنیادین در انسان می‏گردد.

ثانیاً:‌ همان گونه كه در مباحث روانشناختی بیان شده است، انسان‏ها دارای نظام سه جزئی مركب از باورها، نگرش‏ها و رفتارها هستند، این سه جزء شناختی، عاطفی و رفتاری، در جهت سازگاری و همسازی با یكدیگر تغییر می‏كنند .به گونه ای كه اعتقاد به درستی یك عمل (مثلا خوردن غذای خاص)، كمابیش انسان را به نگرش مثبت (دوست داشتن آن غذا) و نیز به انجام آن عمل (خوردن آن غذا) سوق می‏دهد؛ به همین ترتیب عادت به یك رفتار، نگرش مثبت و اعتقاد به درستی آن را تسهیل می‏نماید. قرآن كریم نیز در آیات متعدد از تأثیر رفتار بر باورها سخن گفته است؛ به عنوان نمونه، عبادت پروردگار را (كه ازمقوله رفتار و عمل است) موجب «یقین» می‏داند.در مقابل، پیروی از هواهای نفسانی و انجام كارهای بد را عامل انكار عالم آخرت و تكذیب آیات الهی معرفی می‏كند.

بنابراین می‏توان اذعان نمود، هر گونه عملی كه به عنوان اطاعت و عبادت خداوند انجام می‏شود، می تواند باور قلبی انسان نسبت به وجود خداوند را كه اساس معارف بنیادین است، را تثبیت نماید؛ در نتیجه توصیه‏های فردی، موجب درونی شدن معارف بنیادین می‏گردد كه این شناخت‏ از طریق مكانیزم‏هایی سبب پیشگیری افراد از انحراف می‏شود.

توصیه‏ های اجتماعی

توصیه‏های رفتاری دین برای اینكه افراد، یكدیگر را از انحراف بازدارند، به دو دسته تقسیم می‏شود:

الف) رفتارهایی كه  افراد قطع نظر از اینكه انحرافی از سوی آنان ایجاد شده باشد، باید نسبت به یكدیگر انجام دهند كه از مهمترین این رفتارها می‏‏توان به «ارشاد» و «تبلیغ» اشاره نمود.

ب) رفتارهایی كه افراد پس از بروز انحراف، به منظور مقابله با آن باید انجام دهند كه به این نوع رفتار «امر به معروف و نهی از منكر» اطلاق می‏شود.

ارشاد و تبلیغ

بر اساس آنچه كه در قرآن كریم آمده است، انسان‏ها موظف هستند، همدیگر را به «خیر» دعوت كنند

مقصود از خیر بر طبق بعضی روایات، تبعیت از قرآن و سنت است؛ بنابراین آنان وظیفه دارند، دیگران را به تبعیت از قرآن و سنت فرا بخوانند.

بخش عمدة محتوای قرآن و سنت كه انسان موظف به تبعیت از آن و دعوت دیگران می‏باشد، همان سه نوع معارفی است كه در راهكارهای نظری به آن اشاره گردید.

هم چنان كه در بخش راهكارهای نظری توضیح داده شد، درونی شدن شناخت‏های سه گانه مذكور از طریق سازوكارهایی خاص، به دور شدن افراد از انحرافات منتهی می‏شود. بنابراین، در ارشاد و تبلیغ كه دعوت به معارف سه گانه است، اگر دعوت كننده بتواند آن را برای افراد درونی نماید، آنان را از طریق سازوكارهای خاص به دوری از انحرافات سوق می‏دهد.

امر به معروف و نهی از منكر

امر به معروف و نهی از منكر، راهكاری عملی است كه در دین از جایگاه ویژه ای برخوردار است و بر آن تأكید فراوانی شده است، به طوری كه از آن به عنوان بلند مرتبه ترین و شریف ترین فرایض و نیز فریضه بزرگی كه همة فرایض دیگر به وسیله آن اقامه می‏شوند، نام برده شده است.

سازوكار امر به معروف و نهی از منكر در بازداشتن از انحرافات، در دو سطح خرد و كلان قابل مطالعه است. در سطح خرد وقتی سخن از سازوكار امر به معروف و نهی از منكر، در بازداشتن از انحراف می‏رود، مقصود این است كه چگونه عمل فرد امر كننده به معروف و نهی كننده از منكر در بازداشتن افراد، از انحراف، اثر گذار است. لكن در سطح كلان، سازوكار امر به معروف و نهی از منكر از زاویه عمل آمر و ناهی و بازتاب فرد مورد امر و نهی مطالعه نمی‏شود، بلكه موضوع مطالعه مجموع فعالیت‏هایی است كه در سطح جامعه و نه فرد، در راستای جلوگیری از انحرافات در سطح كلان انجام می‏گیرد. كلیه فعالیت‏های سازمانی دولتی و غیر دولتی، از جمله دستگاه قضایی، نیروی انتظامی، رسانه‏های جمعی و … در همین سطح قابل مطالعه است. بررسی سطح كلان، به خاطر گستره وسیع آن، از حوصله این مقاله خارج است، لذا به بررسی سطح خرد امر به معروف و نهی از منكر بسنده می‏شود.

امر به معروف و نهی از منكر در سطح مورد بررسی، دارای صورت‏های مختلفی است كه ضمن بیان آن، ساز و كار هر یك در بازداشتن از انحراف، جداگانه تبیین می‏گردد.

مراتب امر به معروف و نهی از منكر:

1-برخوردهای قلبی:

در این مرحله انسان با اعمال خاص، مانند دوری و رویگردانی از كسی كه مرتكب منكر و یا ترك معروفی می‏گردد، ناخشنودی خود را از عمل وی ابراز می‏نماید. برخوردهای قلبی می‏تواند در قالب هر گونه حركات كه نشان دهنده انزجار انسان از عمل فرد منحرف است، مانند اخم كردن، یا قطع دوستی و ارتباط، اجرا گردد.

اعلان انزجار، كه به نوعی دریغ داشتن احترام، عاطفه و توجه نسبت به فرد منحرف است، در واقع تنبیهی است كه نیازهای عاطفی، تعلق و عزت نفس را به مخاطره می‏اندازد و از این جهت موجب بازداشتن فرد از انحراف می‏شود.

قطع ارتباط و مراوده با فرد منحرف، بسته به محدودیت یا گستردگی ارتباطی كه انسان قبلاً با او برقرار كرده، نیازهای مختلفی را می‏تواند تهدید نماید. به عنوان مثال در ارتباطات گسترده ای مانند: ارتباط پدر و مادر با فرزند غیر مستقل خود، در صورت قطع شدن می‏تواند، مجموعه ای از نیازهای فیزیولوژیك، عاطفی، امنیت و … را به خطر ‏اندازد و از این طریق می‏تواند فرزند را از انحراف بازدارد.

2- برخوردهای زبانی:

در این مرحله فرد به وسیله گفتار نرم، موعظه و ارشاد، یا در صورت لزوم با گفتار تند تهدید آمیز، شخص متخلف را وادار به اطاعت و ترك معصیت می‏نماید. برخوردهای زبانی اشكال مختلفی دارد كه به چند صورت آن اشاره می‏گردد:

الف) تبیین و ترسیم پیامدهای سوء اخروی یا دنیوی عمل فرد منحرف؛

تبیین پیامدهای سوء اخروی یا دنیوی عمل می‏تواند موجب شود تا فرد منحرف پیامدهای مورد انتظار عملش را به صورت نمادین بازنمایی نماید. پیامدهای مورد انتظار همانند پیامدهای واقعی می‏تواند انسان را از عمل انحرافی باز دارد.

ب) تبیین و ترسیم زشتی عمل ارتكابی و زیبایی عمل ترك شده؛

تبیین زشتی یا زیبایی عمل برای فرد منحرف، می‏تواند او را به واكنش خود سنجی منفی واداشته و از انحراف باز دارد.

ج) تهدید یا توعید فرد منحرف در رابطه با بعضی از خواسته‏ها و نیازهای او؛

تهدید یا وعید فرد منحرف موجب می‏گردد، تا پیامدهای مثبت یا منفی كه از سوی آمر و ناهی متوجه اش می‏شود، به صورت نمادین بازنمایی كند و به جهت برخورداری از پیامدهای مثبت و به منظور فرار از پیامدهای منفی از انحراف باز‏ایستد.

د) توبیخ و تحقیر فرد منحرف از طریق زبان و كلام؛

توبیخ و تحقیر نوعی تنبیه بیرونی است كه دربارة نیازهای عاطفی، تعلق و عزت نفس، اعمال می‏گردد. این تنبیه بیرونی، در صورت همسازی با تنبیه درونی می‏تواند، فرد منحرف را از انحراف بازدارد.

3- برخوردهای یدی:

در این مرحله به واسطة زدن، مجروح نمودن و امثال آن فرد متخلف تأدیب می‏شود. برخورد یدی به این معنا در حیطة وظایف حكومت و مبتنی بر اذن حاكم است.

برخوردهایی كه از طریق ید اعمال می‏شود، نوعی تنبیه جسمانی است كه در صورت همسازی با تنبیه درونی خود سنجی، می‏تواند به بازداشتن فرد متخلف، از انحراف اجتماعی بیانجامد.

به طور خلاصه، شكل‏های گوناگون امر به معروف و نهی از منكر، از طریق پاداش‏ یا عقوبت، بیرونی یا درونی، واقعی یا مورد انتظار، در جهت كنترل انحرافات عمل می‏شود.

كارایی امر به معروف و نهی از منكر در جوامع امروزی

مشاهدة مواردی از ناكامی و بی تأثیری در مكانیزم امر به معروف و نهی از منكر، چنین احساسی را به افراد القا می‏كند كه این راهكار در جامعة‌ امروزی چندان مؤثر نمی‏باشد.

احساس ناكارآمدی امر به معروف و نهی از منكر در جوامع امروزی آنگاه درست است كه در یكی از قالب‏های معقول و منطقی ذیل قرار گیرد:

الف) باید ثابت گردد، بر اساس روش‏های علمی(و نه مشاهدات شخصی و غیر روشمند)، امر به معروف و نهی از منكر، نه تنها در سطح خرد (امر و نهیی كه یك فرد نسبت به دیگری دارد)، بلكه در سطح كلان نیز، در جامعه امروزی فاقد تأثیر و كارایی است؛ البته این نظریه از طریق علمی قابل اثبات نیست، زیرا ممكن است سطح خرد امر به معروف و نهی از منكر به سبب موانعی ساختاری كه توضیح داده خواهد شد، بی تأثیر و یا كم تأثیر گردد؛ ولی سطح كلان آن به قوت خود باقی می‏باشد. به عنوان نمونه امر و نهیی كه از طریق نیروهای انتظامی صورت می‏گیرد، بر كاهش میزان منكراتی چون قتل، سرقت، تجاوز به عنف غیر قابل انكار است.

ب) باید ثابت گردد، ناكارایی امر به معروف و نهی از منكر نسبت به تمام انواع مختلف آن می‏باشد و نه اینكه در انتقاد به آن صرفاً به صورت گزینشی عمل شود، زیرا ممكن است امر و نهی نسبت به نوع خاصی از معروف و یا منكر بی تأثیر باشد، ولی نسبت به انواع دیگری از آن مؤثر باشد. به عنوان مثال، امر و نهی نسبت به پوشش و یا آرایشی نامناسب و خلاف شرع، ممكن است در بسیاری از موارد تأثیری را به همراه نداشته باشد، ولی آیا امر و نهی نسبت به كسی كه در حال كثیف كردن یك محیط عمومی (مثلاً كتابخانة عمومی) و یا درصدد ایجاد مزاحمت و اذیت دیگری (مثلاً یك كودك) است؛ آیا در جامعه امروز این موارد هم  بی‏تأثیر می‏باشند؟

به طور مسلم امر به معروف و نهی از منكر نسبت به آن دسته از معروف و یا منكرهایی كه زیبایی و معروفیت آن و یا زشتی و ناپسندی آن از «شعور عمومی» محو شده و یا منقلب گردیده است، بی تأثیر و یا كم تأثیر است؛ ولی این امر ربطی به ناكارایی امر به معروف و نهی از منكر در جوامع امروزی ندارد؛ بلكه علت آن است كه افراد با ارتكاب منكرهایی كه زشتی آن از میان رفته و یا با ترك معروف‏هایی كه زیبایی آن محو گردیده است، با واكنش خود سنجی منفی از خود روبرو نمی‏شوند و در نتیجه تشویق و تنبیه‏هایی بیرونی به جهت ناهمسازی با تشویق و تنبیه‏های درونی، بی تأثیر می‏گردد.

ج) باید ثابت گردد، در جوامع امروزی، حتی با بكارگیری شیوه‏های درست و معقول در امر به معروف و نهی از منكر، با ناكارایی آن مواجه هستیم. در غیر این صورت ممكن است عدم تأثیر امر و نهی در جامعة كنونی ناشی از شیوه‏های نادرستی باشد كه در جامعه به عنوان امر به معروف و نهی از منكر بكار گرفته می‏شود.

د)باید ثابت گردد، در ناكارایی امر به معروف نهی از منكر موانع ساختاری وجود ندارد. زیرا ممكن است موانع ساختاریی وجود داشته باشد كه تأثیر امر و نهی را در جامعه كنونی با دشواری روبرو سازد و با برداشتن این موانع میزان تأثیر گذاری امر و نهی شدت و گسترش یابد.

وجود موانع ساختاری، نه تنها قابل نفی نیست، بلكه تبیین‏های روشنی برای آن می‏توان ارائه كرد كه به جهت اهمیت آن، مورد بحث بیشتری قرار می‏گیرد.

6.موانع ساختاری در جامعه امروزی

جوامع امروزی برخوردار از ویژگی‏هایی است كه بر اساس سنخ شناسی‏های اندیشمندانی همچون «دوركیم»، «زیمل»،‌ «وبر» می‏توان آن را این گونه توصیف نمود: در این جوامع مبنای ارتباطات گروهی اموری ارادی و عقلانی است، اساس شخصیت فردی (فردیت) توسعه یافته است، علایق و پیوندهای شخصی آن چنان سست شده است كه به قول دوركیم، حتی همسایه‏ها و افراد یك خانواده نیز كمتر با هم ارتباط و تماس دارند و پیوندهایشان چندان منظم نمی‏باشد. همچنین، تخصیص كاركردی گروهی، تكنیك وظایف و نقش‏ها، تفكیك جایگاه‏ها و سلسله مراتب و تعیین جایگاه‏ها بر اساس نقش‏ها و حاكمیت معیارهای عام، معقول و غیر شخصی در روابط اجتماعی  از جمله ویژگی‏های این جوامع است كه مبنای روابط اجتماعی قرار می‏گیرد.

ویژگی‏های مذكور، ساختی از روابط اجتماعی (ارتباط افراد با یكدیگر) را اقتضا دارد كه بر اساس متغیرهای الگویی «پارسونز»، می‏توان آن را ساختی از روابط مبتنی بر «عام گرایی»،«بی‏طرفی عاطفی» «دستاورد» و «ویژگی» توصیف نمود.

در ساختار این گونه روابط، به جهت اینكه افراد، صرفاً در راستای كسب دستاوردی خاص، ارتباط برقرار می‏كنند و به طرف مقابل، به عنوان كسی كه عامل و فاعل این دستاورد است، نگاه می‏كنند، فقط به دست آوردن اطلاع از خصوصیات و ماهیت یكدیگر كه در ارتباط با آن منظور خاص می‏باشد، برایشان دارای اهمیت است.

به طور كلی به سبب فقدان ارتباط گسترده و همه جانبه بین افراد (ویژگی)، دخالت ندادن احساسات و عواطف (بی طرفی عاطفی)، توجه نداشتن به ماهیت یكدیگر(توجه به دستاورد) و عدم دخالت معیارهای خاص(دخالت دادن معیارهای عام)، روابط افراد با یكدیگر از عمق و شدت چندانی برخوردار نبوده و آگاهی یافتن از جنبه‏های مختلف ماهیت افراد و زیر و بم زندگی آنان، چندان ممكن نمی‏باشد و به اعتقاد دوركیم، اساساً انگیزه ای هم برای شناخت و آگاهی یافتن افراد از جنبه‏های مختلف ماهیت یكدیگر وجود ندارد.

همچنین، در این ساخت از روابط، به سبب تك بعدی بودن ارتباط و انحصار آن در جنبه ای ویژه و در جهت دستاوردی خاص، وابستگی و ارتباط افراد به یكدیگر تنها در همان جهت ویژه، محدود گردیده و صرفاً در آن مورد خاص بر یكدیگر كنترل دارند.

به طور خلاصه، ساختار روابط اجتماعی امروزی، مبتنی بر دو خصوصیت ذیل می‏باشد:

الف) محدود گشتن و دشوار شدن و آگاهی یافتن كنش‏گران از جنبه‏های مختلف ماهیت و خصوصیات یكدیگر؛

ب) محصور شدن وابستگی افراد به یكدیگر، تنها در جنبه ای خاص و ویژه.

این دو ویژگی ساختار روابط اجتماعی، موجب می‏گردد تا مكانیسم‏های تأثیر گذاری امر به معروف و نهی از منكر، كه عبارت است از قدرت تشویقی و تنبیهی، جذابیت و اعتبار آمر و ناهی، با محدودیت و دشواری روبرو شود و در نتیجه تأثیر و كارایی امر به معروف و نهی از منكر در سطح خرد آن، در جوامع امروزی كاهش یابد.

توجه به محدودیت‏هایی كه جوامع امروزی از طریق ساخت روابط اجتماعی برای سطح خرد امر به معروف و نهی از منكر ایجاد می‏نمایند، این نتیجه را به دست می‏دهد كه بایستی از یك سو با برنامه‏هایی، امكان تحقق سازوكارهای تأثیرگذاری امر به معروف و نهی از منكر را از طریق نظام‏هایی از جمله رسانه‏های جمعی فراهم ساخت و از سوی دیگر در حد امكان گسترش ساخت روابط از نوع «خاص گرایی»,«ماهیت»، «عاطفی»و «پخش»را كه مقتضی روابط گسترده، عمیق و همه جانبه بین كنش گران و در نتیجه تسهیل كننده سطح خرد امر به معروف و نهی از منكر است، فراهم آورد.