تبیان، دستیار زندگی

انتشار سه مجموعه شعر جدید در نشر چشمه

مجموعه شعرهای «مخالف‌خوانی»، اثر جواد زهتاب، «به میچکا که روز و شب‌ها پشت پنجره‌ام بود»، اثر سعدی گل‌بیانی و «نامی نمی‌توان گذاشت»، اثر آریا صدیقی طی روزها گذشته توسط انتشارات چشمه منتشر شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 سه مجموعه شعر

در روزهای پایانی سال 1396 سه مجموعه شعر جدید به نام‌های «مخالف‌خوانی»، اثر جواد زهتاب، «به میچکا که روز و شب‌ها پشت پنجره‌ام بود»، اثر سعدی گل‌بیانی و «نامی نمی‌توان گذاشت»، اثر آریا صدیقی توسط نشر چشمه راهی بازار نشر شده است.

«مخالف‌خوانی»
مجموعه غزل «مخالف‌خوانی»، اثر جواد زهتاب از 37 غزل تشکیل شده است. اکثر کارهای این مجموعه عاشقانه است و اگر در دل این مجموعه شاعر به سراغ شعرهای اجتماعی نیز رفته، در انتها اثر رنگ و بوی عاشقانه به خود گرفته است.

جواد زهتاب متولد 1359 است. نخستین مجموعه غزل او با عنوان «هر آینه آه» شهریور 1386 توسط انتشارات سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان منتشر شده و نامزد جایزه قلم زرین در همان سال شده است.

در بخشی از این مجموعه می‌خوانیم:
«تا نسیم از گذر پیرهنت می‌آید
عطر تو زودتر از آمدنت می‌آید

تار یحیی مگر افتاد به چنگ شهناز؟
این چه شوری ست که از درزدنت می‌آید؟

منتی باشد اگر ، برسر باغ است و بهار
اینکه پیراهنی از گل به تنت می‌آید

بوسه‌ای بر لب اگر بوی شکفتن دارد
شرمش از غنچه تنگ دهنت می‌آید

شیوه تازه‌ای از ناز بنا کردی و باز
بوی اشعار کهن از سخنت می‌آید

می رود صبر و قرارم پی‌استقبالش
که دل از زلف شکن در شکنت می‌آید

قصه شیرین‌تر از این‌هاست که بی شک این بار
خسروی کردن از کوه‌کنت می‌آید»

مجموعه غزل «مخالف‌خوانی»، اثر جواد زهتاب در 86 صفحه، شمارگان 500 نسخه و به‌بهای هشت هزار و 500 تومان منتشر شده است.

«به میچکا که روز و شب‌ها پشت پنجره‌ام بود»
مجموعه شعر «به میچکا که روز و شب‌ها پشت پنجره‌ام بود»، اثر سعدی گل‌بیانی از 33 شعر کوتاه و بلند تشکیل شده است. این چهارمین اثر شعری این شاعر است و پیش از این، دفترهای شعر «نی زن، جذامی و باد»، «برگ‌های بی‌عشوه‌ی ختمی» و «مدارک جعلی» از او به چاپ رسیده است.

بیشتر شعرهای این کتاب تجربه‌هایی به لحاظ مفهومی غنایی است، نسبت به خود کنش نوشتن، نسبت به عشق، نسبت به آدم‌ها و روابط‌شان در مقیاسی وسیع‌تر و تک‌افتادگی سوژه و این که چقدر روابط انسانی در دوران ما در حال بحرانی‌شدن است و این‌که چطور این بحران می‌تواند به بخشی از معماری مفهومی یا فرمال خود اثر تبدیل شود.

در این دفتر، شعرهایی را خواهید خواند که بیشتر محصول زندگی راوی در وضعیت‌های اجتماعی معاصر است، تلاش برای زیستن ایده‌های عمومی در خیال و خاطره. مسائلی اجتماعی که تلاش شده است شخصی و درونی باشند، به عبارتی در دیالکتیک با دنیای ذهنی راوی شکل بگیرند.

سعدی گل‌بیانی متولد تیرماه 1357 در قائمشهر مازندران و دانش‌آموخته‌ ادبیات انگلیسی است. وی کار حرفه‌ای خود را در حوزه شعر از اوایل دهه‌ هشتاد و در کارگاه منوچهر آتشی در موسسه‌ کارنامه آغاز کرد. همان‌جا هم بود که با حافظ موسوی آشنا شد و در به راه‌انداختن و گرداندن سایت وازنا با او همکاری کرد. چندی بعد فعالیت مطبوعاتی‌اش را آغاز کرد و نقدهایی درباره‌‌ کتاب‌های شعر و کار‌و‌بار شاعران در روزنامه‌ها و مجلات مختلف نوشت. وی از اعضای ‌مدرسه‌‌ شعر فارسی نیز بوده است.

در یکی از شعرهای این مجموعه می‌خوانیم:
«بلند شدی و نشستی روی تخت و تاریک بود/ تکه‌ای فلز از ماشین شب پرید و از کار افتاد/ بلند شدی نشستی و من/ اندوه جامعه در چشمم بود همچون یک فلز یدک برگشتم نبینی/ بلند شدی و نشستی و/ شکل ازلی مجسمه‌ها بودی/ بلند شدی و نشستی و نشستنت/ معماری کهنه‌ای بود و ضربی بود گنبد خاکش.../ و قوافل صحرا با دلنگ‌دلنگ شتر‌ها می‌گذشت.../ ونشستنت چه شبی بود چه شبی.»

مجموعه شعر «به میچکا که روز و شب‌ها پشت پنجره‌ام بود»، اثر سعدی گل‌بیانی در 106 صفحه در شمارگان 500 نسخه و به‌بهای 10 هزار تومان راهی بازار نشر شده است.


«نامی نمی‌توان گذاشت»
مجموعه شعر «نامی نمی‌توان گذاشت»، اثر آریا صدیقی از 35 شعر کوتاه و بلند تشکیل شده است. آریا صدیقی در نخستین دوره جایزه شعر بهاران که در زمستان سال جاری برگزار شد به عنوان شاعر برگزیده معرفی شد.

در یکی از آثار این کتاب می‌خوانیم:
«من از باران بیزار بودم/ اما / آدم تا خشک نشود/ نمی‌شکند/ تا نشکند/ داد نمی‌زند/ تا داد نزند/ صدای خودش را نمی‌شناسد.»

مجموعه شعر «نامی نمی‌توان گذاشت»، اثر آریا صدیقی در 101 صفحه، شمارگان 500 نسخه و به‌بهای 10 هزار تومان منتشر شده است. 

منبع: ایبنا