تبیان، دستیار زندگی

معرفی کتاب «افکار عمومی»

یک فرآیند پیچیده‌ی ارتباطی

افکار عمومی نیرویی است که از آن تحت عنوان «بیداری ملت‌ها» می‌توان یاد کرد و در صورتی که قدرت آن دست کم گرفته شود، مشکل‌آفرین خواهد بود. لازار در کتاب «افکار عمومی» ما را متوجه قدرت این ماشین غول‌آسا در تعیین سرنوشت کشورها می‌کند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
افکار عمومی
افکار عمومی همچون ماشینی غول‌آسا در حرکت است و هرلحظه و در هرچهارچوب زمانی رنگی خاص می‌گیرد. افکار عمومی جریانی است که هرچند عیان است اما وجودش نادیده گرفته می‌شود و این خود برای دولت‌ها هزینه‌بردار است. نیرویی که از آن تحت عنوان «بیداری ملت‌ها» می‌توان یاد کرد در صورتی که قدرت آن دست کم گرفته شود، مشکل‌آفرین خواهد بود.

هرچند از افکار عمومی نمی‌توان تعریفی جامع و کامل ارائه داد اما می‌توان در درجه‌ی اول ویژگی‌های آن را شناخت و شرایطی که تحت تأثیر آن این فرآیند پویا جهت پیدا می‌کند را تشخیص داد. از سوی دیگر با شناخت تاریخچه‌ی رشد افکار عمومی و ورود آن به عرصه‌های گوناگون بشری است که می‌توان شناخت بهتری نسبت به آن پیدا کرد. از آنجایی که این جریان افکار عمومی است که سرنوشت جوامع بشری را مشخص می‌کند، شناخت روش سنجش آن نیز حائز اهمیت است. کتاب افکار عمومی اثر ژودیت لازار در پی روشن کردن چهار محور اصلی گفته شده است تا  این نیروی سیاسیِ مؤثر بر سرنوشت بشری که تاکنون کمتر به آن توجه شده است را بهتر بشناساند. در اینجا خلاصه‌ای هرچند کوتاه از مباحثی از کتاب مورد نظر ارائه می‌دهیم.

عوامل گوناگونی بر وارد شدن افکار عمومی به عرصه‌ی سیاست دخیل هستند. اختراع چاپ و نشر کتاب، رشد سوادآموزی، رشد بورژوازی، ایجاد نهادهای دموکراتیک و دگرگونی وسایل ارتباطات جمعی از این قبیل عوامل هستند. انقلاب فرانسه در سال 1789 جلوه‌ای از ورود مردم به عرصه‌ی سیاست بود. ژاک نکر وزیر دارایی لویی شانزدهم، افکار عمومی را «روح جامعه» خواند و آن را نیرویی ناپیدا دانست که بدون هیچ محافظ و ارتشی قادر است قانون وضع کند و اوضاع را دگرگون کند.

مباحث هابرماس در چگونگی شکل‌گیری اقتدار عمومی بسیار حائز اهمیت است. با ظهور سرمایه‌داری تجاری فرد به عنوان کنشگر آزاد تلقی شد. نه تنها بعد از دوران اصلاحات (Reformation) دین که پیش از این در دست کلیسا بود، به امری شخصی بدل شد بلکه از نظر اقتصادی و سیاسی نیز مردم آزادی‌هایی یافتند. این فضای آزاد ابتدا در عرصه‌ی فرهنگی شکل گرفت. کنش‌گران آزاد با شرکت کردن در کافه‌ها، رستوران‌ها، باشگاه‌ها و سالن‌های ادبی بود که به تدریح از بحث در حیطه‌ی مباحث فرهنگی به عرصه‌ی سیاست ورود پیدا کردند. هابرماس تاریخ تشکیل این اقتدار عمومی را قرن 18 در فرانسه می‌داند. زمانی که مردم فرهیخته در کافه‌ها جمع می‌شدند و بر سر مباحثی که در روزنامه‌های آن زمان منتشر می‌شد بحث می‌کردند. ذره ذره از همین فضا نگاهی انتقادی نسبت به قدرت ریشه گرفت و کم کم شعور سیاسی رشد کرد. 

گابریل تارد در اواخر قرن نوزدهم برای اول بار مفهوم افکار عمومی را استفاده کرد. در اثر خود به نام «افکار و توده» زایش افکار عمومی را ناشی از سربرآوردن عموم‌هایی دانست که محصولات جوامع امروزی هستند. پیوند میان این عموم‌ها از طریق وسایل ارتباط جمعی شکل گرفت. مطبوعات و تلگراف بودند که در جوانه‌زدن نظرها در ذهن عموم دخیل محسوب می‌شدند. از این رو هنگامی که این عموم بیدار شدند گردانندگان خود را به سمت‌ و سویی می‌کشانند که پیش‌بینی نکرده‌اند.

برای سنجش افکار عمومی به اشتباه گاهاً مشاهده می‌شود که به بررسی پیام فرستاده شده از سوی رسانه‌ها پرداخته می‌شود. این در حالی است که تصور اینکه وسایل ارتباط جمعی تأثیری بی‌چون و چرا در این عرصه دارند ساده‌لوحانه است.

در بخش سوم کتاب به مجاری شکل‌گیری افکار عمومی پرداخته شده است. این مجاری دو دسته‌ی اصلی و فرعی هستند. مجرای اصلی اگر در جوامع سنتی خبررسان‌ها در میدان اصلی شهر بودند، در دنیای حاضر رسانه‌هایی هستند که مدعی بازتاب دادن واقعیت هستند. مجرای فرعی به شایعات باز می‌گردد. در صورت وجود ابهام در یک عرصه، خصوصاً اگر مسأله‌ی مورد بحث از اهمیت زیادی برخورادر باشد، مردم به شایعه روی می‌آورند. رسانه‌ها یا در برابر شایعات سکوت پیشه می‌کنند و یا از شایعات در تبلیغات خود بهره می‌گیرند چرا که جهان جدید عرصه‌ی واقعه‌سازی است.

افکار عمومی از آنجایی که یک فرآیند پیچیده‌ی ارتباطی است، هم در شکل‌گیری آن روابط میان‌فردی مهم است و هم ارتباطات جمعی که عمدتاً از طریق رسانه‌های جمعی در عصر حاضر دگرگون شده است. روابط بین‌فردی که اساس کنش اجتماعی محسوب می‌شود به مبادله‌ی میان مخاطبان باز می‌گردد. گفت‌و‌شنود بنیان اصلی تحول نظرهاست و قدرت از طریق دگرگونی همین نظرهاست که تحول پیدا می‌کند. تأثیر فرآیند همانندسازی، تقلید و اهمیت مارپیچ سکوت در همین حوزه‌ی بین فردی اهمیت پیدا می‌کند. در حوزه‌ی ارتباطات جمعی نیز اهمیت رسانه‌ها مطرح است. برای سنجش افکار عمومی به اشتباه گاهاً مشاهده می‌شود که به بررسی پیام فرستاده شده از سوی رسانه‌ها پرداخته می‌شود. این در حالی است که تصور اینکه وسایل ارتباط جمعی تأثیری بی‌چون و چرا در این عرصه دارند ساده‌لوحانه است.

در فصل ششم کتاب به روش بررسی افکار عمومی و نحوه‌ی تکوین و تکامل آن اشاره شده است. واژه‌ی نظرسنجی به کاوش‌هایی اشاره‌ دارد که نمودار افکار عمومی رایج در جامعه هستند. نخستین بار در آمریکا نظرسنجی با لازارسفلد و در فرانسه با استوتزل آغاز شد. هرچند جریان این دو محقق فرعی بود و واکنش‌های منفی زیادی برانگیخت اما تأثیری ژرف در پیشرفت جامعه‌شناسی تجربی داشت. استوتزل سعی داشت به تصویری عینی از واقعیات اجتماعی دست یابد. از این رو بود که در مجله‌ای به نام سنجش، خلاصه‌ای از نتایح کاوش‌های انجام گرفته را منتشر می‌کرد.

کتاب افکار عمومی لازار با ترجمه‌ی شیوای مرتضی کُتبی، با زبانی ساده و روان به گره‌گشایی از مفهوم پیچیده‌ای چون افکار عمومی پرداخته است. هرچند سرآخر هم نمی‌توان تعریفی مشخص و معین که تمامی ابعاد این مسأله را پوشش دهد ارائه داد اما بدون شک با در نظر گرفتن مباحث کلی این کتاب می‌توان در درجه‌ی اول با سیرتکاملی این مفهموم و در درجه‌ی دوم با مجاری‌ای که در شکل‌گیری آن دخیل هستند آشنا شد. از سویی دیگر کتاب با بیان ضرورت و اهمیت این «روح مردم» یا «بیداری ملت‌ها» و توان سرنوشت‌ساز آن، دولت‌ها را نسبت به عواقب کم‌توجهی به این مسأله هشدار می‌دهد.   



منبع: لازار, ژ. (1394). افکار عمومی (نسخه یازدهم). (م. کتبی, مترجم) تهران: نشر نی.