نهضت تحریم تنباکو در تاریخ معاصر ایران، نامی بس آشنا است. این نهضت، به واقع، در هم شکننده و خنثاگر تلاشهای حساب شده و سازمان یافته ای بود که دیپلماسی لندن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 

جنبش تنباکو  و پیشتازی روحانیت

 

متن استفتاء  آیت‌الله میرزای شیرازی درمورد كشیدن قلیان

 

جنبش تحریم تنباکو، از حوادث شگفت تاریخ ایران در عصر اخیر است. مقاله زیر، ضمن مروری بر دسائس خطرناک استعمار بر ضد استقلال و آزادی ایران در آن مقطع، به عنایت مهدوی(عج) در دفع این خطر بزرگ اشاره می کند.

نهضت تحریم تنباکو در تاریخ معاصر ایران، نامی بس آشنا است. این نهضت، به واقع، در هم شکننده و خنثی گر تلاشهای حساب شده و سازمان یافته ای بود که دیپلماسی لندن (در زمان نخست وزیری لرد سالیسوری) از مدتها پیش (بویژه از زمان فوت آیت الله حاج ملاعلی کنی، 1306 ق) آغاز کرده و در این راه به موفقیت های سریع و چشمگیری نیز دست یافته بود چگونگی آنکه:

قیام مردم ایران ( به رهبری حاج ملا علی کنی، مرجع دینی متنفذ پایتخت) بر ضد قرارداد امتیازات رویتر و عاقد ایرانی آن (میرزا حسن خان سپهسالار قزوینی، صدراعظم فراماسون و آنگلوفیل ناصرالدین شاه) اجرای مواد قرارداد را متوقف ساخت (1290) و افزون بر این، پایه های سیاست بریتانیا در کشورمان را برای مدتی نسبتاً طولانی متزلزل کرد. پیدا است که این شکست فاحش، در کام بریتانیا بسیار تلخ و ناگوار می نمود و دیپلماسی لندن سخت در تلاش بود که در نخستین فرصت، به این سیر نزولی پایان دهد و در مقام تقویت سیاست و پیشبرد مقاصد استعماری خویش در ایران برآید. عواملی چون:

1- درگذشت رجال پخته و مجرب نظیر حسام السلطنه (متوفی 1300 ق) میرزا سعید خان مؤتمن الملک (1301) میرزا یوسف خان مستوفی الممالک (1303)، فرهاد میرزا معتمدالدوله (1305) و از همه مهمتر، آیت الله حاج ملاعلی کنی (1306).

2- تاثیر سوء فشارها و تحکمات کمرشکن و نفرت انگیز روسیه تزاری که از طریق سفرای مغرورش (نظیر پرنس دالگورکی) اعمال می شد و طبعاً حکومت ایران را به سمت قطب مخالف می راند، و بالاخره.

3- تمایلی که ناصرالدین شاه هر از گاه به عمران و آبادی کشور ایران و اخذ تکنیک و ضنعت غرب نشان می داد.

 

دیپلماسی لندن

 فرصت مساعدی را در اوایل قرن 14 برای انگلیسی های مترصد و گوش بزنگ پیش آورد که با بهره گیری رندانه از آن، توانستند کفه سیاست خارجی ایران را به سود خویش تغییر دهند و به ضعف  سیاسی چند ساله شان در کشورمان خاتمه بخشند.

سیاستی که دیپلماسی لندن در این برهه حساس، تحت رهبری سالیسبوری، در پیش گرفت. سیاست تطمیع و تحبیب و به عبارتی روشنتر: «هرچه بیشتر گرم گرفتن با دولت ایران و نشان دادن در باغ سبز به آن، برای کسب امتیازات و قبضه اقتصاد و سیاست این سرزمین» بود. هارولد ویلسون، سیاستمدار و مورخ مشهور انگلیسی، می نویسد: «سالیسبوری یک امپریالیست بود و بریتانیا در طول صدارت او. کنیا، اوگاندا، نیجریه و رودزیا را به دست آورد و کنترل آبهای شمال نیل را در دست گرفت. می خواست یک خط ساحلی قدرتمند برای بریتانیا به وجود آورد و سرزمین های پشت ساحل یا مناطق داخلی را دربست به اجاره شرکتهای تجارتی واگذارد. در قبال آفریقا بسیار هوشیار و گوش بزنگ بود و در تلاش برای تصاحب مصر تصمیم قاطع داشت که جلو هرگونه ادعای فرانسه را بگیرد. او به عنوان نخست وزیری با حدود 14 سال سابقه صدارت، بیش از هر نخست وزیر دیگری بعد از لیورپول (نخست وزیر انگلیس در اوایل قرن 19 م) خدمت کرده است، حتی گلادستون از نظر طول مدت صدارت به پای او نمی رسد. هیچ نخست وزیری بعد از او، دوره صدراتش حتی به 10 سال نرسید. او شیخ الرئیس تمام نخست وزیران عصر خود بود.

 

سالیسبوری با توجه به اوضاع حساس ایران یک دیپلمات یهودی، حیله گر و کارکشته به نام سر هنری ولف را به عنوان سفیر انگلیس روانه ایران ساخت (شعبان 1305 ق/ آوریل 1888 م) و با  این کار به چرخ سیاست بریتانیا در ایران سرعتی نو بخشید. نیز در سفر سوم ناصرالدینشاه به فرنگ (1306ق/ 1889 م) موکب وی را با پیشوازی بسیار باشکوه که در سفرنامه خود شاه منعکس است پذیرا شد و از این طریق در صدد جلب و جذب شاه و همراهان وی برآمد.

 

روزنه‌های نفوذ

بدین‌گونه همه چرخ‌های ماشین دیپلماسی بریتانیا، شتابان به کار افتاد تا با استفاده کامل از آن فرصت مساعد تاریخی، در مدتی اندک، حریف روسی را در صفحه شطرنج سیاست ایران مات سازد. حل کمشکش 17 ساله دولت ایران با رویتر ( بر سر قرارداد موقوف الاجرای امتیازات رویتر) و نیز عنوان فریبنده رشد اقتصاد ایران، بهانه‌های موجهی بود که براساس آن، سالیسبوری به دست ولف روزنه‌های نفوذ زیر را برای استعمار انگلیس در ایران باز کند:

1- افتتاح رود کارون به روی کشتی‌های تجارتی عموم ملل که البته بیشترین سود آن را عملاً و فعلاً انگلیس‌ها می‌بردند (صفر 1306ق/ اکتبر 1888م).

2- امتیاز تأسیس بانک شاهنشاهی، که گذشته از معاملات پولی، حق نشر اسکناس و استخراج انحصاری معادن ایران و از آن جمله نفت و بهره‌برداری از ثروت‌های طبیعی این سرزمین را در اختیار انگلیس‌ها قرار می‌داد (جمادی الاولی 1306/ ژانویه 1889م).

3- امتیاز رژی که اختیار کشت و برداشت و خرید و فروش تنباکوی ایران را منحصراً به دست یک کمپانی انگلیسی می‌سپرد (رجب 1307/ مارس 1890).

در این میان، بویژه قرارداد رژی، بهانه‌ای شد که انگلیس‌ها ایران را جولانگاه عمال رنگارنگ خود قرار دهند و حتی جای جای این کشور اسلامی را عرصه تبلیغات تبشیری سازند. اما...

اما نهضت تحریم تنباکو به رهبری داهیانه میرزای شیرازی و همدلی علما و پشتیبانی وسیع و حیرت‌انگیز طبقات مختلف ملت ایران، بویژه تجار، این تهاجم شوم را متوقف ساخت آری. نهضت ضد استعماری تحریم، نه تنها امتیاز رژی (و پاره‌ای امتیازات دیگر نظیر امتیاز انگور و شراب) را بر هم زد، بلکه اساساً به حیثیت سیاسی دولت انگلیس- که آفتاب در مستعمراتش غروب نمی‌کرد- لطمات سخت وارد کرد و توطئه عمیق و همه جانبه آن قدرت استعماری را بر ضد استقلال و آزادی ایران اسلامی در هم شکست و برای سال‌های طولانی به تأخیر افکند به گواهی ادوارد براون: «امتیاز تنباکو پایان یافت ولی عوارض آن باقی ماند. و از این عواقب لطمه بزرگی به حیثیت دولت انگلیس وارد آمد. حیثیت انگلیسیان که دستخوش تضییع سنگین از شکست احمقانه و خنده‌آور امتیاز تنباکو گردید، طبیعی و غیرقابل احتراز بود. این امتیاز محکوم به بدترین عقوبت‌ها شد.»

 

زلزله در امپراتوری بریتانیا

با شکست مفتصحانه کمپانی رژی، سرمایه‌داران طماع غربی که بوی زر مستشان کرده و برای بلع منابع ایران دندان تیز نموده بودند واپس نشستند و حتی خود سالیسوری پس از 6 سال صدارت در اثر بحران ناشی از نهضت تحریم، مسند حکومت را در باخت.

دکتر فوریه پزشک فرانسوی مخصوص ناصرالدین‌شاه که یادداشت‌های تاریخی او منبع خوبی برای آشنایی با روند و پیامدهای نهضت تحریم است. در یادداشت 2 جمادی الثانی 1309ق می‌نویسد: «مردم هنوز دست به کشیدن قلیان نبرده‌اند. اخباری هم که از لندن می‌رسد چندان اطمینان بخش نیست. سهام بانک شاهنشاهی به نصف قیمت رسیده و چون تسطیح جاده‌های جنوب و استخراج معادن و معاملات تریاک که همه ضمیمه امتیاز بانک بوده دچار وقفه شده است و بیم ضرر برای همه بخصوص برای بانک می‌رود. اگر این حال دوام کند خسارت جبران ناپذیری متوجه همه چیز خواهد شد. البته روحانیون از این جهت وحشتی ندارند»

 

جالب‌تر و عبرت‌انگیزتر از همه آن است که با قیام تنباکو، دولت سالیسوری نیز شدیداً دچار بحران شد و نخست‌وزیری که 6 سال با اقتدار تمام برامپراتوری عظیم بریتالیا حکومت کرده و به قول هارولدویلسون شیخ‌الرئیس تمام نخست‌وزیران عصر خود بود، منصب قدرت را از کف باخت نیکی  کدی مورخ معاصر انگلیسی، پس از تصریح به این نکته که «شکست امتیاز تنباکو ار شور و شوق انگلیس‌ها برای سرمایه‌گذاری در ایران کاست». به بحران شدید سیاسی لندن و حملات سخت وکلای مجلس و جراید به سالیسوری، مدیر کمپانی رژی و قرارداد رژی در مه 1892 تصریح دارد اعتمادالسلطنه، وزیر و ندیم مشهور ناصرالدین‌شاه، در روزنامه خاطرات خویش (بخش حوادث 26 ذی‌حجه 1309ق) ضمن شرح سفر ناصرالدین‌شاه به تویسرکان می‌گوید شاه در سرچشمه تویسرکان «ناهار میل فرمودند به من فرمودند سالسبری، صدراعظم انگلیس، معزول شد. پارلمان انگلیس به صدراعظم معزول ایراد گرفتند که چرا در ایران اسباب فتنه بپا کرده و انحصار تنباکو و توتون رواج داده؟ یکی از تقصیرات عزل او همین است من تشکر کردم که الحمدلله این مرد شارلاتان معزول شد...»!

 

پشت پرده یک حکم

حربه پیشوای نهضت تحریم در ستیز با کمپانی رژی (و در واقع با استعمار بریتانیا) چه بود؟ هیچ! یک حکم کوتاه 5/1 سطری که ملت ایران- از زن و مرد و پیر و جوان وعالم و عامی حتی ملکه دربار- یکپارچه خود را موظف به اجرای آن می‌شمرد:

«بسم الله الرحمن الرحیم الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحوکان در حکم محاربه با امام زمان است عجل‌الله فرجه»!

 

اعتماد‌السلطنه در یادداشت 7 جمادی الاولی 1309 می‌نویسد «طوری مساله تنباکو مهم است که حتی اندرون خود شاه به‌هیچ‌وجه نمی کشند شنیدم شاه فرموده بود به زن‌های خودش که کی قلیان را حرام کرده؟ بکشید اینها چه حرفی است؟! یکی از خانم‌های آبرومند عرض کرده بود همان کس که ماها را به شما حلال کرده همان کس قلیان را تا در اداره خارج مذهب [=غربی‌ها] است به ما حرام کرده شاه فرمود بود من می‌کشم، شما هم بکشید یکی از زن‌های دیگر گفته بود شما دو خواهر هم با هم گرفتید! تکلیف مردم که نیست تقلید شما را بکنند خلاصه عجالتاً احدی از خانه‌ها و کوچه‌ها قلیان نمی‌کشند غیر از شاه و امین‌السلطان و امین اقدس [یکی از همسران شاه]»

لحن خاص حکم تحریم (که بر خلاف فناوی و احکام معمول علما به جای «حرام است» و امثال این تعابیر، شخص مرتکب را «محارب با امام عصر» شمرده است) و نیز نفوذ گسترده و حیرت‌انگیز آن امری غیرعادی و عجیب می‌نماید و نشان می‌دهد که پشت پرده ماجرا خبرها بوده است حکایت مستند و معتبر زیر پرده از راز بزرگ ماجرا برمی‌دارد.

مرحوم آیت‌الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی (فرزند دانشور و پارساری موسس حوزه علمیه قم آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری) در زندگینامه پدر خویش (نسخه خطی) مرقوم داشته‌اند:

«مرحوم آقای سید حسن حائری فشارکی که علی الظاهر اخوی‌زاده مرحوم آقای سید محمد فشارکی استاد [مرحوم حاج شیخ عبدالکریم] بود مرد صالح و فقیه روشن ضمیری بود و بسیار سید صفا و شیرین و دوست داشتنی بود. نقل می‌کردند که در داستان تنباکو مرحوم میرزای شیرازی فضلای شاگردان خود را شب‌ها در بیرونی جمع می‌کرده است و آنها در موضوع تنباکو از لحاظ مصالح حکم تحریم و لوازم محتمله غیرمطلوب آن بحث می‌کردند و به صورت مکتوبی در می‌آمده و مرحوم میرزا می‌برده به اتاق خود و مطالعه می‌کرده و  گاهی حاشیه می‌نوشته است مطلب به اینجا می‌رسد که می‌ترسیم به واسطه حکم تحریم جان میرزا در خطر باشد. چون دست خارجی‌ها- که طالب این امتیاز هستند- قوی است و باید برای این جهت نیز جوابی نزد خدا داشته باشیم مرحوم فشارکی که عموی حائری ناقل است جداً معتقد بوده است که در قبال این مصلحت مذهبی جان مرحوم میرزا اهمیتی ندارد لذا خود تنها می‌رود اندرون خدمت میرزا پس از تعارفات عرض می‌کند که شما حق استادی و تعلیم و تربیت و سایر حقوق بر من دارید وی خواهش می‌کنم به اندازه چند دقیقه مثلاً از حقوق خود صرف نظر فرمایید که من آزاد صحبت کنم.

آقای میرزا که خیلی مرد مودبی بوده است می‌گوید آقا بفرمایید مرحوم فشارکی به طور آزاد می‌گوید سید چرا معطلی؟ می‌ترسی که جانت در خطر بیفتد؟! چه بهتر که بعد از خدمت به اسلام و تربیت علمی عده‌ای به سعادت شهادت برسی، موجب سعادت شما و افتخار ماست مرحوم میرزا می‌فرماید بلی آقا من هم همین عقیده را دارم.»

 

نویسنده:

حجت الاسلام دکتر علی ابوالحسنی (منذر)

 

منبع:جام جم

بااندکی تلخیص