تبیان، دستیار زندگی

سینمای استراتژیک چیست و چه جایگاهی دارد؟

از هالیوود تقلید کنیم

همچنان فصل مشترک سوال ها از سینمای ایران این است که چرا مسائل استراتژیک جایگاهی که باید، در فیلم ها ندارند؟ چرا سینماگران کمتر سراغ روایت دراماتیک از تاریخ معاصر، شخصیت های برجسته، مسائل ملی، منطقه ای و سوژه هایی از این دست می روند؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : منیژه خسروی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
به وقت شام
سوال ها وقتی جدی تر می شود که می بینیم هالیوود در کنار انبوهی از فیلم های سرگرم کننده، هر سال تعدادی فیلم درباره تاریخ، شخصیت ها و سیاست کلان ایالت متحده می سازد، به آن ها جایزه می دهد و با شیوه های مختلف توجهات را به سوی شان جلب می کند. در کشور ما جای خالی فیلم های استراتژیک مدام گوشزد می شود ولی تلاش ها معدود به چند فیلمساز و سازمان است.
در سال های اخیر نشانه های اهتمام به این نوع فیلم ها به چشم آمده که چند مورد از آن را در جشنواره اخیر فجر شاهد بودیم. سینمای ایران در قبال مسائل استراتژیک چه کارنامه ای از خود بجا گذاشته و وارد چه حوزه هایی شده است؟

فیلم ها منطقه ای

ناآرامی های چندین ساله خاورمیانه و در راس آن ظهور پدیده داعش، سوژه ای است که چندین بار محور روایت فیلمسازان شده. در جشنواره امسال «به وقت شام» ساخته ابراهیم حاتمی کیا تصویری تکان دهنده از داعش پیش چشم مخاطبان قرار داد و بخشی از پلشتی این گروهک تکفیری را در قالب یک داستان سرگرم کننده، روایت کرد.
«امپراطور جهنم» اگرچه از نظر دراماتیک، قدرت «به وقت شام» را ندارد اما در ترسیم شکل گیری داعش موفق عمل می کند. پرویز شیخ طادی پیش تر «شکارچی شنبه» را ساخته بود که بیانگر جنایات صهیونیست‌ها علیه ملت فلسطین است. جمال شورجه دیگر کارگردانی است که دوربینش حوادث منطقه را قاب گرفته. او  در فیلم «سی و سه روز» حماسه مردم لبنان در مقابل رژیم صیهونیستی را به تصویر کشید.

فیلم های جنگی

سینماگران ما فیلم های زیادی با موضوع دفاع مقدس ساخته اند اما همچنان سوژه های بکری وجود دارد که می تواند دستمایه تولیدات سینمایی شود. نمونه تازه اش فیلم تحسین شده «تنگه ابوقریب»به کارگردانی است که توانست گوشه ای مغفول مانده از جنگ هشت ساله را به تصویر بکشد. فیلم نه تنها مورد توجه هیات داوران قرار گرفت که در سینماهای مردمی، با موجی از استقبال مواجه شد و به یادمان آورد دفاع مقدس ظرفیتی تمام نشدنی برای پرداخت سینمایی است. 

فیلم های شخصیت محور

فیلم های شخصیت محور، یکی دیگر از زیرشاخه های سینمای استراتژیک است که البته در کشور ما مغفول مانده. حتی تلاش بهروز افخمی برای روایت زندگی امام خمینی (ره) به بار ننشسته و «فرزند صبح» در کمشکش اختلاف تهیه کننده و کارگردان بلاتکلیف مانده است.
در این میان ابراهیم حاتمی کیا با برجسته کردن بخشی از زندگی دکترچمران در فیلم «چ»، ضمن برجسته کردن وجهی دیگر از ایشان، چهره هایی چون شهید اصغر وصالی و تیمسار فلاحی را به نسل جدید شناساند. ضمن این که برگی از تاریخ معاصر را ورق زد.
«ایستاده در غبار» دیگر فیلم مهم چند سال اخیر است که محمد حسین مهدویان آن را با محوریت جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان ساخت. این فیلم هم سهم زیادی در شناساندن این فرمانده و البته بخشی از تاریخ معاصر داشته است و می توان به عنوان یک سند سینمایی به آن رجوع کرد.

فیلم های مذهبی

فیلم های تاریخی- مذهبی شاخه دیگری از سینمای استراتژیک است. در سال های اخیر شاهد دو فیلم موفق «محمد رسول الله (ص)» و «رستاخیز» بودیم که هر دو از استاندارهای بالا برخوردارند. با این حال سرنوشت اکران «رستاخیز» همچنان نامعلوم است. کمی پیش تر «ملک سلیمان» ساخته شد که از نظر فنی سینمای ایران را چند گام به پیش برد.

فیلم هایی با موضوع گروهک منافقین

مجموعه اتفاقاتی که برای گروهک منافقین رخ داد، پتانسیل بالایی برای تبدیل به فیلم سینمایی دارد. بهروز شعیبی با «سیانور» ضمن دراماتیزه کردن بخشی از تاریخ معاصر،ماجرای جدایی مجید شریف واقفی که گرایش به اسلام داشت و متوجه انحراف سازمان مجاهدین شده بود را به تصویر کشید.
 محمدحسین مهدویان گوشه ای دیگر از انحراف گروهک منافقین را سینمایی کرد. «ماجرای نیمروز» روایتی بدیع از ترورهای سال 60 توسط این گروه است.

فیلم های روز

وقتی از سینمای استراتژیک حرف می زنیم، نباید مسائل روز را فراموش کرد. اتفاقات فراوانی در حال رخ دادن است که تعداد کمی از آن ها دراماتیزه می شوند؛ نمونه اش «بادیگارد» و «قلاده های طلا». حال آن که موضوعات روز باید جزو اولویت های فیلمسازی باشد. از قضا موفقیت فیلم هایی چون«به وقت شام»،«ماجرای نیمروز»،«ایستاده در غبار»و «سیانور» نشان می دهد فیلمسازان ما قدرت سینمایی کردن مسائل استراتژیک را دارند و قادرند فیلم هایی استاندارد بسازند.   

با این حال نباید یک نکته کلیدی را از یاد برد: وقتی فیلمساز توانایی و دغدغه را به طور همزمان با هم دارد، چرا شرایط برایش فراهم نیست؟ آیا در هالیوود بودجه ساخت فیلم های استراتژیک توسط بخش خصوصی تامین می شود؟ نه؛ سینمای استراتژیک با حمایت تمام قد سازمان ها است که می تواند به مقصود برسد. وظیفه حمایت از فیلم ساز ایرانی بر عهده کدام نهاد دولتی است؟ و مهم تر این که بودجه ها باید در اختیار کدام کارگردان قرار گیرد؟ کسانی که دغدغه دارد یا آن ها که از تخصص و دغدغه ، یک جا بهره مند هستند؟