تبیان، دستیار زندگی

زندگی خاندان محمدعلی پاشا در مصر

فاروق یک هیولا بود!

ملک فاروق تنها ۴۵ سال عمر کرد اما این پادشاه فربه که از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۵۲ بر مصر و سودان حکومت کرد، هر روز صبح ۱۲ تخم مرغ را به عنوان صبحانه می‌بلعید و عاشق سیگار برگ‌های هاوانا، زنان زیبا و کادیلاک‌های پر زرق و برق بود...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
ملک فاروق
محمود جم سفیر ایران پس از شهریور بیست –در مصر – وقتی برای بار دوم با ملک فاروق دیدار کرد از ظاهر و خلق و خوی وی به تعجب افتاد. ملک فاروق، ملک فاروقی نبود که چند سال پیش جم در کسوت نخست وزیری جهت خواستگاری فوزیه دیده بود. رفتار ظاهری و اخلاقی وی تغییر کرده بود و لاابالیگری مشهود بود. هیکل زیبا و ورزشکاری وی، چاق و بد فرم شده بود. چهره این ملک نشان از انحطاط کامل پادشاهی مصر داشت.

از پانصد سال قبل از میلاد که مصرِ فراعنه به اشغال خاندان هخامنشی درآمد، آن کشور دیگر به عظمت گذشته خود باز نگشت. پس از هخامنشیان، یونانیان و سپس رومیان و پس از آن اعراب مسلمان شبه جزیره بر آن حکمرانی کردند، حکمرانی‌ای که با تشکیل حکومت فاطمیون مصر و سپس سرنگونی آن به خاندان عثمانی رسید.

خاندان ملک فاروق ریشه‌ای 150 ساله در مصر داشت. ریشه‌ای که چندان با تاریخ چندین هزار ساله مصر همخوانی ندارد.

با تضعیف حکومت عثمانی حکومت نیم بندی در مصر تشکیل شد که باز تحت سیطره قدرتهای استعماری آن روز دنیا قرار داشت که آخرین آن حمله ناپلئون به مصر و اشغال سه ساله آن بود.(1)

پادشاهی محمدعلی دورۀ جدید در تاریخ معاصر مصر

ماترک ناپلئون حکومتی ضعیف با تسلط یک پاشای عثمانی بود. پس از چندی محمدعلی پاشا که نژادی آلبانیایی داشت و در رأس یک ارتش آلبانیائی ـ عثمانی به مصر آمده بود به علت خدمات و تازگی فکر، مورد عنایت مقامات محلی مصری قرار گرفت و با فشار نهادهای مختلف، خلیفه عثمانی ناچار به انتصاب وی به عنوان پادشاهی مصر گردید. با پادشاهی محمدعلی دورۀ جدیدی در تاریخ معاصر مصر آغاز شد. همچنانکه سر سلسله هر حکومتی موفق ترین آنان است، محمدعلی نیز طی چند ده سال، حکومتش به حد اعلای شکوه و عظمت رسید. ایجاد ارتش نوین و کارخانه‌ها و راهها و سدهایی که تا آن مقطع در مصر سابقه نداشت مظهر این تغییرات شگرف بود. هر چند این اعمال عمرانی با استفاده از زور و دیکتاتوری پیش می‌رفت ولی لااقل سر سلسله این خاندان خدمتی به مصر انجام داد.

محمدعلی ظاهراً مطیع دولت عثمانی بود ولی این ظاهر کار بود. چند سال بعد به بهانه‌ای که پیش آمد محمدعلی بر پدرخوانده‌اش شورید. فرار شش هزار کشاورز مصری به سوریه دستاویزی بود برای محمدعلی که با لشکر قدرتمندش به سرزمین عثمانی و مستعملات آن یورش برد. لبنان و سوریه اشغال شد. کار به جایی رسید که لشکر عثمانی در داخل ترکیه کنونی از سپاه محمدعلی شکست خورد و بیم آن می‌رفت که استامبول پایتخت نیز به اشغال محمدعلی درآید. فرانسه و انگلیس که عثمانی را در مقابل تهدید روسیه لازم داشتند مانع از پیشروی سپاه محمدعلی شدند و در جنگی خونین شکست سختی به او وارد کردند. فشار جنگهای پی در پی بر دولت نوپای مصر گران آمد و بسیاری از منابع اقتصادی کشور رو به ضعف و انحطاط افتاد و افلاس اقتصادی کشور را رو به ورشکستگی کشاند.

جانشینان محمدعلی هر کدام ناکارامدتر از دیگری بودند. فؤاد پدر ملک فاروق که به حاکمیت رسید مصرِ به ظاهر مستقل تحت استعمار شدید استعمارگران و خصوصاً انگلستان قرار داشت. کانال سوئز شاهرگ حیاتی جهان آن روز در اختیار انگلیس و فرانسه بود. پادگانهای نظامی انگلیس در نقاط مختلف مصر مستقر بودند و مصر نیمه مستعمره ظاهری از کشور کهن فرانسه داشت.

فاروق پسر احمد فؤاد و از نوادگان محمدعلی پاشا بود. وی پادشاه ماقبل آخر مصر و از خاندان محمد علی بود که جد اعلایش آن را در پی یک حکم انتصاب دربار عثمانی بدست آورده بود.


نمای این کشور دو شهر اسکندریه و قاهره بودند. هر تازه وارد بی خبری که پای به این دو شهر می‌گذاشت به شدت مجذوب ظاهر زیبا و فریبنده این دو شهر می‌شد. در ورای این ظاهر بزک کرده دنیایی از زشتی و فقر نهفته بود. بیشتر جمعیت مصر که به فلاح یعنی کشاورز معروف بودند همچون بردگان دوران فراعنه در فقر کامل زندگی می‌کردند. غذای عمده این قشر لوبیا یا فول و اندکی نان بود که آن هم به سختی نصیبش می‌شد.

حاکمان خاندان ملک (خدیوی) در سطح بالاتر از دربار ملکه انگلیس زندگی می‌کردند. کاخهای متعدد و سفره خانه‌ای که چشم هر دیپلمات خارجی را به تعجب وا می‌داشت، به طوری که محمود جم در سفر اولش به قاهره چنان تحت تأثیر عظمت دربار ملک فاروق قرار گرفت که دربار ایران برایش چون درباری عقب افتاده بود. شاید یکی از دلایلی که فوزیه همسر اول محمدرضا چندان دلِ خوشی از دربار ایران نداشت همین امر بود. واقعاً تهران آن روز با قاهره قابل قیاس نبود. ملک فاروق نماد این حکومت نامتعارف بود. درباری کاملاً غربی و به دیگر سخن فرانسوی و اروپایی که هیچ سنخیتی با مردم مصر نداشت. حتی ظاهر و قیافه این خاندان به دلیل نژاد اروپاییش هیچ تناسبی با نژاد عامه مردم مصر نداشت.

پیوند دو دربار ایران و مصر با ازدواج محمدرضا پهلوی و فوزیه پس از دو هزار و اندی سال که از اشغال مصر توسط هخامنشیان می‌گذشت فرصتی مجدد برای ایجاد روابط بین دو کشور بود، ولی شروع جنگ جهانی دوم و بازگشت فوزیه به مصر و سرانجام طلاق، این دو خاندان را از هم جدا کرد.

وی سه روز بعد از کودتای ۲۳ ژوئیه ۱۹۵۲ مجبور به استعفا از سلطنت به نفع پسر شش‌ماهه‌اش فؤاد شد. دوران سلطنت فؤاد تنها یازده ماه بود و بعد از آن نظام سلطنتی در مصر حذف و جمهوری اعلام شد.

او سرانجام در ۱۸ مارس ۱۹۶۵ در رم بر اثر عارضه قلبی درگذشت. مرگ او در سن ۴۵ سالگی در غربت و تنهایی بوقوع پیوست.(2)

ملک فاروق تنها ۴۵ سال عمر کرد اما این پادشاه فربه که از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۵۲ بر مصر و سودان حکومت کرد، هر روز صبح ۱۲ تخم مرغ را به عنوان صبحانه می‌بلعید و عاشق سیگار برگ‌های هاوانا، زنان زیبا و کادیلاک‌های پر زرق و برق بود. افزون بر آن ظاهرا هر روز محتویات ۳۶ بطری کوچک پپسی‌کولا را می‌نوشید و عاشق مصرف حشیش همراه با عسل بود. از دیگر صفات نکوهیده فاروق پول‌پرستی، اسراف‌کاری و فساد او بود و حتی مادرش درباره وی می‌گفت: «فاروق یک هیولا بود.»

بسیاری از مردم مصر و از جمله گروه مخفی موسوم به افسران آزاد نیز در مورد پادشاه سابق بر همین نظر بودند و همین عده با انجام یک کودتا در سال ۱۹۵۲، فاروق را در کاخش بازداشت و از‌‌ همان‌جا به تبعید ایتالیا فرستادند و فاروق چند سال بعد در حالی که شهروند موناکو محسوب می‌شد در این کشور و پس از شرکت در یک ضیافت و خوردن ۱۲ صدف همراه با سس فلفل و یک پرس چهارنفره خوراک گوشت ران گوسفند و مقادیر زیادی سیب‌زمینی سرخ کرده و لیموناد و خامه به عنوان دسر، از دنیا رفت.(3)

پی نوشت:
1- ماهنامه الکترونیکی بهارستان
2-فوزیه، خسرو معتضد
3- حاکمی خشن که با گریه مردمش بدرقه شد، تایخ ایرانی