تبیان، دستیار زندگی

مروری بر کتاب ایران جامعه‌ای کوتاه‌مدت

چرا عقب ماندیم؟

کتاب ایران، جامعه‌ ای کوتاه ‌مدت تألیف محمدعلی همایون کاتوزیان مشتمل بر 4 مقاله است که هر یک به صورت مجزا علل عقب‌ماندگی ایران از روند توسعه به شیوه‌ کشورهای غربی را کنکاش می‌کنند. این چهار مقاله هرچند زوایای مختلفی را بررسی می‌کنند اما محوریت بحث در هر چهار مقاله نظریاتی مشابه است که با ارجاعات تاریخی و همچنین نگاهی تطبیقی میان ایران و سایر کشورهای توسعه‌یافته پشتیبانی شده‌اند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
ایران جامعه‌ ای کوتاه ‌مدت

در مقاله‌ی اول نظریه‎ی «خانه‌ کلنگی» کاتوزیان مطرح شده است. از نگاه مؤلف، ایران جامعه‌ای کوتاه‌مدت است و حوزه‌های آموزشی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن مدام متحمل تغییراتی متأثّر از تصمیمات کوتاه‌مدت می‌شوند. او هم چنین سیر تاریخی ایران را متشکل از دوره‌های کوتاه‌مدت سلسه‌واری توصیف کرده که پیش از اینکه قادر باشند تغییراتی بنیادین بر عرصه‌های گوناگون جامعه بگذارند، دستخوش دگرگونی شده‌اند. در این مقاله هم چنین سه ویژگی عمده‌ی این ماهیت کوتاه‌مدت بودن تحلیل شده است.

در تاریخ ایران برخلاف کشورهای دیگر که بر اساس معیار ثابت و همه‎گیری مشروعیت تعیین می‌شد، معیارهای موجود از قطعیت کافی برخوردار نبودند. آن طور که از شواهد اسطوره‌ای و تاریخی شاهنامه‌ی فردوسی بر می‌آید، آنچه که به شاه مشروعیت می‌داد فره ایزدی بود. فره ایزدی و فیض الهی نه تنها اصلی عینی و ملموس نبودند بلکه هیچ چهارچوب قانونی آن را محدود نمی‌کرد. برای نمونه اردشیر، بنیانگذار امپراتوری ساسانی، در اشعار شاهنامه با توجه به همین فره ایزدی بود که قدرت را در دست گرفت.
ویژگی دوم ماهیت کوتاه‌مدت بودن جامعه‌ی ایرانی، عدم اهتمام به جان و مال است. آن طور که از شواهد تاریخی بر می‌آید مردم جامعه‌ی ایران از هیچ حق مشخصی برخوردار نبودند و به محض اراده‌ی حکام همه‌ی اموال و حتی جانشان را از کف می‌دادند. نبود مالکیت خصوصی و عدم شکل‌گیری بورژوازی سرمایه‌دار که عنصر اصلی پیشرفت و توسعه جامعه محسوب می‌شود از دیگر ابعاد این ویژگی است.
و سومین ویژگی مشکل انباشت و توسعه است.از نگاه اقتصاددان‌ها آنچه که به توسعه منجر می‌شود امکان انباشت سرمایه و ثروت است. وبر و نظریه‌ی او در زمینه‌ی «اخلاق پروتستان و روحیه‌ی سرمایه‌داری» هم در همین راستا است. در حقیقت قناعت منجر به انباشت ثروت می‌شود و ثروت به روشن شدن موتور صنعت می‌انجامد. اما مشکل اینجاست که جامعه‌ی کوتاه‌مدت ایران که در آن مالک ایرانی حقی برای مالکیت خود نداشت و همواره در ترس از غارت و مصادره‌ی اموالش به سر می‌برد دیگر امکان انباشت سرمایه را نداشت.

در مقاله‌ی دوم کاتوزیان به طور خاص و با ارائه‌ی جزئیات بیشتر به مشروعیت و جانشینی در اروپا و ایران می‌پردازد یعنی همان که در بالا به عنوان اولین ویژگی جامعه‌ی کوتاه‌مدت اشاره شد. کاتوزیان در ابتدا میان حکومت مطلقه که در کشورهای غربی وجود داشت با حکومت استبدادی تمایز قائل می‌شود. حکومت مطلقه حکومتی بود که فرمانروای مطلق آن مجبور بود باز هم بر اساس قانون خاص موجود عمل کند. برای نمونه فرمانروا هیچ حقی نداشت که اموال و املاکی از خانواده‌ی اریستوکراسی را مصادره کند. به عبارت دیگر در این دست جوامع قوانین مشروعیت و جانشینی تخطی‌ناپذیر بودند. نخست‌زادگی از جمله‌ی این قوانین ثابت بود. اما در حکومت‌های استبدادی تاریخ ایران هیچ قانون محدودکننده‌ای برای فرمانروا لحاظ نشده بود. آنچه که به فرمانروا مشروعیت می‌داد فره ایزدی بود. در واقع هیچ آزمونی برای اثبات این مشروعیت وجود نداشت. از سویی دیگر فرمانروا به دلیل نبود همین پشتوانه‌ی قانونی همواره در بیم از کودتا و شورش به سر می‌برد چرا که حکومت آنکه با شورش سر کار می‌آمد به همان اندازه مشروع شناخته می‌شد. فرمانروا در این بین در صورتی فره ایزدی را از دست می‌داد که ادعای خدایی می‌کرد و یا آن چنان در حق مردم بیداد می‌کرد که وقوع شورش را مشروعیت می‌بخشید.

در مقاله‌ی سوم با عنوان «انقلاب برای قانون» به انقلاب مشروطه در ایران اشاره شده است. انقلاب مشروطه زمانی پا گرفت که در پی تماس بیشتر با کشورهای غربی، نخبگان ایرانی متوجه ضعف‌های موجود در جامعه‌ی ایرانی شدند. انتشار مخفیانه‌ی روزنامه‌ی قانون در لندن توسط میرزا ملکم‌خان در رواج نارضایتی از حکومت و هواداری از حکومت مشروطه در میان نخبگان بی‌تأثیر نبود. در این بین شورش تنباکو، رویدادی بی‌سابقه در تاریخ ایران، به عنوان تمرینی برای عملیاتی شدن انقلاب مشروطه محسوب می‌شد. کاتوزیان هم چنین این نظریه که انقلاب مشروطه انقلاب بورژوازی در ایران بوده را رد می‌کند. در مرحله‌ی اول انقلاب مشروطه به سبک انقلاب‌های بورژوازی اروپایی نبود که مردم در پی کاهش محدودیت‌های قدرت باشند. چرا که اصولاً قانون و حکومتی به اصطلاح اروپایی آن نبود که مردم بخواهند در آن تغییراتی ایجاد کنند. هدفشان براندازی حکومت استبدادی و روی کار آمدن حکومت قانون بود. از سویی دیگر انقلاب را تنها تجار و کسبه هدایت نمی‌کردند بلکه کل جامعه‌ی شهری درگیر بودند و علیه استبداد دولت قیام کرده بودند.

در مقاله‌ی چهارم با عنوان «ملک‌الشعرا بهار در دوران مشروطه» بر محوریت شاعر کلاسیک فارسی، بهار که یکی از کوشندگان در مسیر مشروطه بود می‌چرخد. در ابتدا کاتوزیان اصطلاح آزادی‌خواه بودن مردم در انقلاب مشروطه را از مفهوم لیبرال‌گرا بودن مجزا می‌کند. چرا که مفهوم آزادی نزد اصلاح‌طلبان ایران بیش از هرچیز خودِ قانون بود. بدون چهارچوب قانونی هیچ آزادی‌ای میسر نمی‌شد. مفهوم آزادی، روایت آزادی از قید حکومت استبدادی بود. این درست برخلاف اروپای دوران لیبرالیسم بود که برای شکل‌گرفتن آزادی نیاز به برچیده شدن محدودیت‌های قانونی داشتند. با این حال به تدریج معنای آزادی به معنای قانون معنای خود را از دست داد و معنای هرج و مرج را به خود گرفت. ملک‌الشعرا بهار در این دوران تاریخی سعی کرد با میانه‌روی و اعتدال از تندروی‌های ویرانگر بپرهیزد و به اعتدالی مبتنی بر خرد دست یابد.

در آخر لازم است گفته شود که هرچند امکان رد شدن این طرز فکر به تاریخ ایران بعید به نظر نمی‌رسد اما با توجه به ارجاعات تاریخی و نگاه تطبیقی این نظریه‌ی «خانه‌ی کلنگی» قصد دارد از نظری شخصی پا را فراتر بگذارد و تعریفی تاریخی ارائه دهد. از سویی دیگر کاتوزیان هم چون سایر نظریه‌پردازان حوزه‌ی جامعه‌شناسی بر خود ضروری می‌بیند تا با نگاهی کلان وجود نقصان‌های مجود در عرصه‌های گوناگون را توضیح دهد. و به حق این تلاش او ستودنی است.