تبیان، دستیار زندگی
در این بخش به حول و قوه‌ی الهی مباحثی را تحت عنوان عرفان نظری تقدیم حضور كاربران محترم خواهیم كرد. بركسی پوشیده نیست كه گام زدن در وادی عرفان كاری بس خطیر و دشواراست. ما نیز اگر می‌خواستیم خود این راه را بپیماییم قطعا تصمیم به ورود در آن را نمی‌گرفتیم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عرفان نظری(1)

كبوتر و آسمان

در این بخش به حول و قوه‌ی الهی مباحثی را تحت عنوان عرفان نظری تقدیم حضور كاربران محترم خواهیم كرد. بركسی پوشیده نیست كه گام زدن در وادی عرفان كاری بس خطیر و دشواراست. ما نیز اگر می‌خواستیم خود این راه را بپیماییم قطعا تصمیم به ورود در آن را نمی‌گرفتیم و اگر می‌گرفتیم در ابتدای راه می‌ماندیم. ولی این بحث را از قلم صاحبان اندیشه و واصلان طریق عرفان و اساتید مسلم این فن تقدیم حضورتان خواهیم كرد. باشد كه گامی كوچك در راه نشر معارف عمیق اسلامی برداشته باشیم.

سخن را با كلام استاد شهید مطهری در كتاب عرفان حافظ آغاز می‌كنیم. در ادامه‌ی راه نیز از سخنان اساتید دیگر بهره‌ها خواهیم برد.

«الم تر كیف ضرب‌الله مثلا كلمة طیبه كشجرة طیبه اصلها ثابت و فرعها فی‌السماء تؤتی اكلها كل حین باذن ربها»

عرفان بر دو قسم است: عرفان نظری و عرفان عملی

عرفان عملی

عرفان عملی عبارت است از سیر و سلوك انسان، یا بیان سیروسلوك انسان الی‌الله و به عبارت دیگر بیان حالات و مقامات انسان در سیر به سوی حق، از اولین منزلی كه عرفا آن را «منزل یقظه» نام می‌نهند،  یعنی منزل بیداری، تا آخرین منزل كه منزل وصول به حق است و آنها آن را تعبیر به «توحید» می‌كنند. یعنی از نظر عارف توحید حقیقی جز با وصول به حق حاصل نمی‌شود. عارف توحیدهای قبل از این مرحله را توحید واقعی نمی‌داند. شما اگر منازل‌السائرین خواجه عبدالله انصاری را ملاحظه كرده باشید (این كتاب اخیرا به فارسی هم ترجمه شده است) می‌بینید كه منازل سلوك را به صورت صد منزل بیان كرده و ده منزل ده منزل كرده است. از بدایات شروع و به نهایات منتهی می‌شود.

عرفان عملی عبارت است از سیر و سلوك انسان، یا بیان سیروسلوك انسان الی‌الله و به عبارت دیگر بیان حالات و مقامات انسان در سیر به سوی حق، از اولین منزلی كه عرفا آن را «منزل یقظه» نام می‌نهند،  یعنی منزل بیداری، تا آخرین منزل كه منزل وصول به حق است و آنها آن را تعبیر به «توحید» می‌كنند

از نظر عرفا این مسئله یك مسئله‌ی تجربی و آزمایشی است. در میان علومی كه ما در گذشته داشته‌ایم، بیش از هر علم دیگری شبیه به علوم امروزی (از نظر اتكا به نوعی آزمایش عملی) همین عرفان عملی است و احیانا فرنگی‌ها هم اینها را به عنوان «تجربیات درونی» تعبیر می‌كنند. در همین بحثهای آقای دكتر عبدالرحمن بدوی هم دارد كه باز تعبیراتی است كه از فرنگی‌ها گرفته است. در مورد این سیر و سلوك معنوی تعبیر به «تجربه‌ی درونی» می‌كنند و این از نظر روان‌شناختی یك وادی ناشناخته‌ای است و هر روان‌شناسی نمی‌تواند روانشناسی عرفانی را درك كند. زیرا تا كسی عملا به دنیای روح وارد نباشد چه را می‌خواهد آزمایش كند؟ تنها یك عالم روان‌شناس عارف سالك می‌تواند ادعا كند كه من روان‌شناسی عرفانی را می‌توانم بیان كنم و توضیح بدهم.

به هرحال این یك مسئله‌ی فوق‌العاده عظیمی است. مسئله‌ی عرفان عملی مسئله‌ی انسان و شناخت انسان است. انسان از اولین مرحله‌ی خاكی بودن تا آن مرحله‌ای كه قرآن كریم آن را «لقاءالله» می‌نامد «یا ایها الانسان انك كادح الی ربك فملاقیه» .

عرفان نظری

عرفان نظری یعنی جهان‌بینی عرفانی، بینش عرفانی. یعنی آن نظری كه عارف و عرفان درباره‌ی جهان هستی دارد كه به طور مسلم با نظر هر فیلسوفی مختلف و متباین است. تا چه رسد به غیرفیلسوف. یعنی طبقه‌ی عرفا یك جهان‌بینی خاصی دارند كه با سایر جهان‌بینی‌ها متفاوت است. این بخش از عرفان، نظر است، درباره‌ی خدا، هستی، اسماء و صفات حق و درباره‌ی انسان. از جنبه‌ی نظری اظهار نظر كردن. در واقع این است كه خدا در نظر عارف چگونه توصیف و شناخته می‌شود و انسان در نظر عارف چگونه است. عارف در انسان چه می‌بیند و انسان را چه تشخیص می‌دهد.

عرفان عملی عبارت است از سیر و سلوك انسان، یا بیان سیروسلوك انسان الی‌الله و به عبارت دیگر بیان حالات و مقامات انسان در سیر به سوی حق، از اولین منزلی كه عرفا آن را «منزل یقظه» نام می‌نهند،  یعنی منزل بیداری، تا آخرین منزل كه منزل وصول به حق است و آنها آن را تعبیر به «توحید» می‌كنند

پایه‌گذار بینش عرفانی (كه بعضی از آن به «عرفان فلسفی» تعبیر می‌كنند) یعنی آن كه عرفان را به صورت یك فلسفه و یك بیان و یك بینش درباره‌ی هستی و وجود در‌آورد، البته به طور متفرقه در كلمات عرفا كم و بیش از صدر اسلام پیدا می‌شود، ولی آن كسی كه عرفان را به صورت یك علم درآورد و به اصطلاح متفلسف كرد و به صورت یك مكتب درآورد و در مقابل فلاسفه عرضه داشت و فلاسفه را در واقع تحقیر و كوچك كرد و روی فلسفه اثر گذاشت و فلاسفه‌ای كه بعد از او آمدند چاره‌ای نداشتند جز اینكه به نظرهای او با اعتنا باشند، بدون شك «محیی‌الدین عربی» است. پدر عرفان نظری اسلامی، محیی‌الدین عربی آن اعجوبه‌ی عجیب روزگار است.


عرفان حافظ، نوشته‌ی استاد شهید مرتضی مطهری ص 12-10

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.