تبیان، دستیار زندگی
شاید ظهور قدیمی ترین تندیسها و اشیای طلا به دوران پس از عصر حجر برسد، زمانی که انسان اولیه وارد عصر آهن شده، کند و کاو در معادن را آغاز کرده و تلفیق میان سنگ و آهن ارزش فلزی به نام طلا را بر او کشف کرده است. اکنون ما گمانمان این است که علم مدرن این توانایی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روانکاوی گلدکویست(1)

طلا

چیز جدیدی نیست، با هم ببینیم... به زبان ساده چیست:... در یکی از برج‌های عظیم تجاری، در هنگ‌کنگ... 9 دفتر نمایندگی مستقیم در 9 کشور دنیا... 120 دفتر نمایندگی غیرمستقیم در 120 کشور دنیا... یکی از محصولات این کمپانی طلاست... سکه‌های طلا، ساعت‌های طلا، گردن‌بند‌های طلا... از مقامات و دولت سعودی اجازه گرفته‌اند... از گاندی، از فیفا... از پاپ ژان پل دوم، با اژدهای دراگون در جشن چین... و به همراه محصول برای شما فرستاده می‌شود... نه فروشنده‌ایم، نه چیزی برای فروش داریم، بلکه...» ازتون خواهش می‌کنم اگر سوالی دارید، آن را در گوشه‌ای از ذهنتان نگه دارید»... کمپانی اینترنشنال، آرام ایکس یا DHL... ای کارت، نت ورک مارکتینگ و کنتس... که سیستم‌های شاخه‌ای در اقتصاد بازده‌اند... و خودتان می‌دانید که هر کجا واسطه باشد فساد به وجود می‌آید... اما... در سیستم ما این طور نیست که افراد تنها گذاشته شوند... استراتژی کار: فرض کنید... کاترن هپیورن، تام کروز، براد پیت و جان تراولتا... افراد پیاده نظام شما هستند... Micro Soft... Windows Server... عکس مکه، عکس گاندی... و بیسمارک که خدمت آقای پاپ رسیدند... «You»... این شما هستید... شما گفتید یک هفته، ما می‌گوییم یک ماه... می‌شود هفتاد میلیون، ماهی هفت میلیون... که پول بدی نیست... این همه پول را کجا دیده‌اید که به شما بدهند... فوت آخر را جاهای دیگر یاد نمی‌دهند... با هر هوش و استعدادی می‌توانید وارد شوید... از یک بازار جهانی برخوردار می‌شوید... ساعات کارتان را خودتان مشخص می‌کنید... خودتان رئیس خودتان هستید... میراث خوبی از خودتان برجای می‌گذارد... Yahoo... مجموعه سکه‌های «لایت آودر ورد»، مجموعه سکه‌های تاج محل... سکه طلایی پاپ و صلیب، سکه طلایی بیت‌المقدس... سکه طلایی صلح در زمین، سکه‌ طلایی جنگ ستارگان... سکه طلایی خانه خدا، سکه طلایی امام خمینی... گردن‌بند طلایی بودا، گردن‌بند طلایی پاپ... اما محصولات... توسط پست فدکس (Federal Express) برای شما فرستاده می‌شود... در العین امارات (چون آمریکایی هست به ایران نمی‌آید)... اجازه بدهید این مطلب را با ذکر یک مثال بیشتر برایتان توضیح بدهم... اجازه بدهید... با ذکر این مثال می‌خواستم دو مطلب را خدمتتان یادآور شوم... حالا اجازه بدهید به یک مثال از خود کمپانی توجه کنیم...

چندی پیش چنین ادبیاتی در کشور ما چندان رونق گرفته بود که دیگر کمتر کسی را می‌شد یافت که با این واژگان و کارکردشان آشنا نباشد. از آنجایی که ما عامل زمان را در زمینه مصرف آن معنا می‌کنیم برایمان بسیار مهم است که بدانیم آنچه در زندگی‌مان زمان بیشتری را مصروف به خود می‌کند چیست و از کدام منطق، منطق حماقت ناخودآگاه جمعی باشد توجه ما را به شدت به خود جلب خواهد کرد. بالاخره هر چه که نباشد، همه ما به تظاهر هم که شده خواهان کنار کشیدن از این منطقیم.

طلا

پس اگر بر واژه گلد یا طلا تاکید می‌کنیم به خاطر این است که نمی‌خواهیم به راحتی به ورطه سخنانی بغلتیم که روزها دهان به دهان می‌گردید.

البته پیش از آن به سراغ همان واژگانی می‌رویم که گلدکویست از آنها استفاده می‌کند. ما این واژگان را سبک سنگین می‌کنیم، با هم مقایسه می‌کنیم، ما می‌خواهیم کلمات را بهتر بشناسیم، («پاپ ژان پل دوم»، «بودا»، «گاندی»، «صلیب»، «صلح»، «امام خمینی»، «بیت‌المقدس»...) و از یاد نبریم که سکه‌هایی که در گلدکویست به این نام‌ها ضرب می‌شوند، همه از جنس طلایند.

بله، ابتدا از طلا صحبت می‌کنیم، در حین صحبت به ریشه‌ها بر می‌گردیم و درباره طلبی که طلا در ما ایجاد کرده کنکاش می‌کنیم. می‌خواهیم بگردیم و نقاط اشتراک میان این نوع از واژگان را بیرون بکشیم تا شاید بهتر دریابیم رازی را که در جادوی این جنس درخشنده وجود دارد.

طلا

طلا از کی و چگونه وارد زندگی انسان شد؟

شاید ظهور قدیمی ترین تندیسها و اشیای طلا به دوران پس از عصر حجر برسد، زمانی که انسان اولیه وارد عصر آهن شده، کند و کاو در معادن را آغاز کرده و تلفیق میان سنگ و آهن ارزش فلزی به نام طلا را بر او کشف کرده است. اکنون ما گمانمان این است که علم مدرن این توانایی را یافته که ما را بی‌درنگ به پشت درهایی ببرد که می‌دانیم کلید زبان این درها را زمان ساییده و دندانه‌هایش را با گذر خود از بین برده است و می‌تواند این یقین را برایمان حاصل کند که در پشت هیچ کدام از این درها هیچ دنیایی که خبر از سحر بدهد نیست. ما کیمیاگری بلد نیستیم، مهم هم نیست که بدانیم کیمیاگری چگونه علمی بوده و آیا اصلاً عالمی که برای ما حکم جادو دارد می‌تواند به حیطه علم مدرن ما در بیاید یا نه؟

در افسانه‌ها آمده است که کیمیاگر در پستوی آزمایشگاهی که هیچ‌کس را اجازه ورود به آن نبود و طبق آزمایش‌ها و سلوکی که خود از آن با خبر بود سرانجام پی به راز ساختن اکسیر طلا می‌برد و این توانایی را می‌یافت که عناصر بی‌ارزشی را تبدیل به طلا کند.

غیر از طلا، سنگ‌های گران قیمت دیگری هم در جهان یافت می‌شوند که از ارزش بالایی برخوردارند. یکی از دلایل ارزشمند شدن این سنگ‌ها دیر پاییدنشان است، به طوری که در طول زمان‌های بسیار، کمتر تغییر فیزیکی یا شیمیایی‌ای در آنها پدید می‌آید. از دلایل دیگر قدرت افسونگری است که از قدیم الایام، مردم به وجود آن در چنین سنگ‌هایی باور داشته‌‌اند، این باور همچنین به نظر می‌رسد که رابطه مستقیمی با رنگ این سنگ‌ها داشته باشد؛ «گوته در رساله رنگ‌ها اثبات می‌کند که هر رنگ تاثیر خاصی دارد و هر تأثر از رنگی خاص حال و هوای روانی مخصوصی پدید می‌آورد. می‌توان منطق رنگ‌ها و تأثیر ناشی از هر رنگ را به زبان قوانین علم فیزیک که تشعشعات آنها را اندازه می‌گیرند دقیقاً تعریف کرد.» 1

در اینکه از میان سایر عناصر و فلزات قیمتی تنها طلا به چنین ارج و قربی رسیده مطمئناً رنگ زرد درخشنده آن هم نقش عمده‌ای داشته است. شدت نوری که رنگ زرد از خود ساطع می‌کند از بسیاری از رنگ‌ها بیشتراست. کودکان معمولاً خورشید تابان را در نقاشی‌هایشان به رنگ زرد می‌کشند. «زرد، رنگ ابدیت و جاودانگی است. در مقابر مصریان، زرد که نماد خورشید و خدایان است و غالباً توام با آبی، موجب بقای نفس و جان در گذشته محسوب می‌شد. در مکزیک، زرد نشانه Xipe Totec، خدای باران‌های بهاری و زرگران بود... زرد طلایی که رنگ خاک بارور و خوشه‌های رسیده در تابستان است فروغی شادی‌بخش و نیرویی نشاط‌ انگیز دارد. زرد تند پررنگ و رخشان گشاینده ذهن است، و زداینده وسواس از دل و برانگیزنده جان.» 2

خاک بازی

خاطره خاک‌خوری و امر مقدس

میل به گرفتن و بلعیدن «چیزها»، میل به ذخیره‌سازی و مال خود کردن، خاطره‌ای است که از دوران کودکی در ما به جای مانده است. کودک با گرفتن و به سمت دهان بردن اشیا می‌خواهد آنچه که گرفتنی است را از راه دهان مال خود کند چرا که تنها راه ذخیره‌سازی را دهان می‌یابد. بعدها، وقتی که کودک از آغوش مادر جدا شده و می‌تواند به گوشه و کنار خانه سرک بکشد رفتار دیگری در او مشاهده می‌شود و آن میل به خاک‌خوری است. کودک زمین را چنگ می‌زند و آن را می‌بلعد، در همین حین، او شاهد منع این رفتار از سوی بزرگ‌ترهاست که بر دست او می‌زنند و با تشر او را از خاک دور می‌کنند. میل دست یازیدن به خاک و بلعیدن آن برای همیشه در دل انسان باقی می‌ماند.

فرد بزرگسال نیز با یک چنین میلی به سراغ اشیای معدنی می‌رود. میل به سنگ‌های گران‌بها، زیرخاکی‌ها و اشیای عتیقه، میل به طلا، عناصر انرژی‌زا و سایر مواد معدنی، همه به شکلی بروز همان خاطره نخستین است و دلیل عینی‌اش هم رفتار حریصانه‌ای است که انسان هنگام کند و کاو زمین از خود نشان می‌دهد.

با توجه به اینکه بیشترین اعضای شرکت گلدکویست از منطقه مسلمان‌نشین خاورمیانه بوده، ما حتی می‌توانیم رد این میل را آن‌قدر پی‌گیری کنیم تا در میان شیعیان، به شیء مقدسی به نام مهر برسیم؛ همه ما احتمالاً هنوز هم طعم مقدس مهر را زیر زبانمان داریم. زمانی طعم این شیء مقدس حتی از خاک معمولی هم برایمان لذیذتر بوده است.

این شیء خاکی با آن تصاویر و اشکال مختلف هندسی آن‌چنان در لابه لای پارچه‌های زردوزی‌، محافظت شده که دست یافتن و خوردن آن یکی از آرزوهای کودکانه‌مان بوده است. در اینجا نیز شدت نهی از سوی بزرگ‌ترها درباره مهر و امر مقدسی که این شیء خاکی همواره در خود داشته، باز ما را یاد طلایی می‌اندازد که نیز همچون شیء مقدس، دور از دسترس کودک از آنها نگهداری می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:

1- مونیک دوبوکور، رمزهای زنده جهان، جلال ستاری، مرکز، چاپ دوم 1376، ص 115.

2- همان، ص 127.

منبع: ماهنامه سوره- شماره 30

محمدجواد مدرسی