تبیان، دستیار زندگی

حامیان امروز بازرگان از او چه می دانند؟

بازرگان؛ از دولت موقت تا جاسوس پروری دولتی

امام خمینی در پاسخ به محتشمی پور در مورد نهضت آزادی به این اختلافات اشاره کرده و می‌نویسند: «پرونده این نهضت و همینطور عملکرد آن در دولت موقت انقلاب شهادت می‌دهند که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده و این از اشتباهات آنها است».
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
بازرگان

30 دی ماه، سالروز فوت مهدی بازرگان در زوریخ است؛ وی یکی از چهره‌های شناخته شده برای همه در روزهای اول انقلاب است و بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از انقلاب اسلامی، هنوز درباره‌ی نخست وزیر اولین دولت موقت پس از شکل‌گیری انقلاب، اختلاف نظرهایی وجود دارد.

مهدی بازرگان یکی از چهره‌های سیاسی اوایل انقلاب بود که به واسطه‌ی وجهه‌ی علمی و دانشگاهی، در بین دانشجویان و فعالین دانشجویی شناخته‌شده‌تر بوده است. عنوان نخستین دانشیار دانشگاه تهران و مدتی بعد هم ریاست دانشکده‌ی فنی این دانشگاه، شاهد اصلی این مدعاست.

اما علی رغم چهره‌ی منفی‌ای که در تقابل با امام(ره) و مسئولین بلندپایه‌ی انقلاب در همان سالهای اول از بازرگان به جا ماند اما بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از آن سال‌ها، وی به عنوان یکی از اسطوره‌های برخی از جریانات مطرح می‌شود.

صرف نظر از اینکه بازرگان به عنوان یکی از اعضای اصلی نهضت آزادی شناخته می‌شود و سوابق این نهضت نظرات امام( ره) در این باره و همچنین رویکرد امروزی جریاناتی که بازرگان را به عنوان یکی از اسطوره‌های انقلابی مطرح می‌کنند، می‌شود به نظر صریح امام خمینی(ره) و همچنین انتقادات تند افرادی مثل سیدمحمد خاتمی در همان روزها با مهدی بازرگان اشاره کرد.

برای اطلاع بیشتر در این باره، بد نیست اخبار و اطلاعات پیرامون حضور بازرگان در مناسب مختلف انقلاب را کمی دقیق تر بررسی کنیم:

 چرا دولت موقت تشکیل شد؟
برای همگان محل سؤال بود که با فروپاشی رژیم سلطنتی چه نظامی جایگزین آن خواهد گردید و تکلیف حکومت پس از پیروزی انقلاب چه خواهد شد. امام خمینی به عنوان رهبر جنبش انقلاب مردم ایران، در مقابل این پرسش، پاسخی کوتاه، اما عمیق و جدی ارائه می‌کرد. پاسخ امام «رژیم جمهوری اسلامی» بود. اما رسیدن به جمهوری اسلامی نیازمند تمهید مقدمات و مستلزم گذر از مراحل مقدماتی دیگری بود که با توجه به شرایط و موقعیت حساس در برهه‌ی انقلاب، نیل سریع و بلافصل به آن، نه مطلوب بود و نه ممکن.

از سوی دیگر، با سقوط رژیم نیز امکان جابه‌جایی یک‌شبه‌ی تمام نهادها و ساختارها غیرممکن بود و این امر نیاز به زمان و از آن مهم‌تر، احتیاج به عبور از مجاری قانونی داشت و می‏بایست هم‌زمان با رتق‌وفتق امور روزمره‌ی مملکتی سامان داده می‏شد، انتخابات و رفراندومی صورت می‏گرفت و قانون اساسی تهیه و تصویب می‏گردید و سرانجام با نظر موافق اکثریت، جمهوری اسلامی استقرار می‏ یافت.

در چنین وضعیتی، ایده‌ی تشکیل «دولت موقت» مطرح شد و امام خمینی (ره)، پس از خروج شاه از کشور طی پیامی، ضمن تبریک فرار شاه به مردم، اعلام کرد: «دولت موقت برای تهیه‌ی مقدمات قانون انتخابات مجلس مؤسسان به زودی معرفی می‌شوند و به کار مشغول خواهند شد. وزارتخانه ‏ها موظف هستند که آنان را پذیرفته و با آنان صمیمانه همکاری کنند».

بازرگان چگونه انتخاب شد؟

در ابتدا محافل سیاسی داخل و خارج از کشور اسامی کریم سنجابی و مهدی بازرگان را به عنوان اصلی ‏ترین کاندیداهای تشکیل دولت موقت بر سر زبان‏ ها انداختند، ولی این موضوع همچنان در حد شایعه و خبر غیرموثق باقی بود؛ تا اینکه پس از بازگشت امام به تهران و درگرفتن بحث تعیین نخست‌وزیر دولت موقت‏، شورای انقلاب طی جلسه ‏ای در چهاردهم بهمن ۱۳۵۷، پس از رایزنی و مشورت، مهدی بازرگان را به عنوان کاندیدای نخست‌وزیری مطرح کردند و او مورد تأیید امام قرار گرفت.

نظر ابتدایی امام(ره) درباره بازرگان

امام طى سالهاى پس از پیروزى انقلاب بارها بر آن تأکید داشتند، انتخاب آقاى بازرگان به پیشنهاد شوراى انقلاب بوده است، همچنین امام خمینى در حکم خویش، هوشیارانه آورده بودند:«جنابعالى را بدون در نظر گرفتن روابط حزبى و بستگى به گروهى خاص، مأمور تشکیل دولت موقت مى‏ نمایم… مقتضى است که اعضاى دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرایطى که مشخص نموده‏ ام تعیین و معرفى نمایید.»

خط و نشان بازرگان برای امام(ره) در پاریس

این در حالی بود که پیش از این ها در مهر ۵۷  که انقلاب در بالاترین جایگاه خود ایستاده بود، بازرگان با امام در پاریس دیدار داشت. وی در این دیدار سه انگشتش را جلو امام گذاشت و گفت: «آقا! ایران سه رکن دارد: شاه، ارتش و آمریکا. شما می‌گویید شاه برود، اولا کجا برود؟ شاه رفتنی نیست، به فرض برود، با آمریکا و ارتش چه می‌کنید؟ فکر دو رکن دیگر را کرده‌اید؟».

مهدی بازرگان


بازرگان انقلابی بود؟
در باب انقلابی‌بودن و انقلابی‌گری بازرگان نیز می‌شود به اولین اظهاراتش پس از دریافت حکم نخست‌وزیری اشاره کرد؛ وی در دانشگاه تهران، جملاتی را بر زبان راند که اکنون پس از گذشت ۳۶ سال از پیروزی انقلاب جای بحث و بررسی دارد. او با وجود دانایی به ماهیت انقلاب و وسعت تغییرات در آن، گفت: «بنده ماشینِ سواریِ نازک‌نارنجی هستم که باید روی جاده‏ های آسفالت و راه هموار حرکت کنم و شما هم باید این راه را برایم هموار کنید.»

تمایل بازرگان به ادامه دولت بختیار!
اما انگار بازرگان از کنار رفتن دولت بختیار چندان هم خوشحال نبود؛ وی ضمن ابراز تأسف از عدم ملاقات بختیار با امام خمینی(ره) در روزهای انقلاب می‌نویسد: «اگر بختیار با امام خمینی ملاقات می‌کرد و از ایشان برای خود تائید می‌گرفت که نخست‌وزیر بماند تا بقیه اقدامات را انجام دهد، از اتلاف نیروها، خونریزی‌ها و از بسیاری خرابی‌ها جلوگیری می‌شد.»

مخالفت صریح بازرگان با ولایت فقیه
اما این ها همه‌ی ماجرا نبود؛ با ادامه‌ی کار بازرگان شاخه‌های جدیدی از انحراف و اختلاف نظرهای عمیق وی با جریان محوری انقلاب پیدا شد. آیت‌الله مهدوی کنی درباره خصومت بازرگان و دولت موقت با اصل ولایت‌فقیه می‌گوید: «وقتی در دولت شنیده شد که می‌خواهند مساله ولایت‌فقیه را در قانون اساسی بگنجانند؛ سامی -وزیر بهداری- با عصبانیت می­گوید ما نمی‌گذاریم این کار بشود؛ یعنی چه؟ ولایت‌فقیه یعنی چه؟ این برای ما مورد قبول نیست. به خدمت امام می‌رویم و می‌گوئیم که ما اصلا خبرگان را تحریم می‌کنیم و چنین و چنان می‌کنیم… مهندس بازرگان هم حرف دکتر سامی را تائید می‌کرد و همگی تند و عصبانی بودند که چرا مساله ولایت‌فقیه مطرح شده است.»
مهدی بازرگان

اعتراض سیدمحمد خاتمی به بازرگان
تفکرات و رفتارهای بازرگان حتی صدا سید محمدخاتمی که یکی از مسئولین فرهنگی و روحانیون روشنفکر دهه‌ی اول انقلاب به شمار می‌رفت را درآورد. خاتمی در مقاله‌ای در روزنامه کیهان نوشت: «آقای بازرگان، ضمن تاسف از خون‌هایی که ریخته می‌شود و اثاث و دارایی‌هایی که از بیت‌المال به هدر می‌رود به دفاع از جوانان جانباز!! و نونهالانی برخواستند که جگر کودکانشان و امید مملکت هستند به همان نظم و نسق که در بلندگوهای تبلیغاتی امپریالیسم خبری، می‌شنویم و بدین ترتیب از کسانی دفاع به عمل می آید که خشن‌ترین شکل آشوب را به فرمان رهبران خائن و فراری خود در متن انقلاب ناب و منحصر به فرد ایران برپا می‌کنند… امروز اقای بازرگان براشفته می‌شوند که حتی چرا به اینان آمریکایی می‌گویند آن هم به داعیه سخنگویی از سوی موکلین و از تریبون مجلس شورای اسلامی که هنوز در آتش سوگ نمایندگان عزیزی می‌سوزد که به دست همین جوانان پاکباز! و نونهالانی که مایه امید مردمی هستند به شهادت رسیدند.»

استعفای بازرگان
فراز و فرودهای دولت 275 روزه‌ی بازرگان زیاد است؛ از فشارهای عدیده به انقلاب تا پافشاری برای حفظ و تقویت ارتباط با امریکا؛ اما در سیزدهم آبان ماه و پس از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در واکنش به تحرکات عوامل امریکا برای ایجاد ناآرامی در چند نقطه از کشور، دولت بازرگان در اعتراض به این اشغال و حمایت امام(ره) از دانشجویان، آخرین لگد به انقلاب را زد و استعفا کرد تا شاید این سهمگین‌ترین ضربه‌اش به شالوده‌ی انقلاب، کارساز شود اما نشد.

نظر امام(ره) درباره نهضت آزادی که بازرگان از اعضای اصلی آن بود

در این میان، علاوه بر اختلاف ماهوی که بین نظریات امام خمینی و مهندس بازرگان بوده است، بازرگان به دلیل ماهیت ضد کمونیستی، نسبت به آمریکایی‌ها حساسیتی نداشت و این یکی از اختلافات بین امام خمینی و بازرگان بود.

در ادامه اما انحرافات نهضت آزادی به حدی رسیده بود که سیدعلی اکبر محتشمی پور، وزیر کشور دولت میرحسین موسوی، در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۶۶، نامه‌ای در مورد نهضت آزادی و سوابق ارتباطات آن‌ها با سفارت آمریکا و خیانت‌های آنان در طی دوران جنگ علیه رزمندگان اسلام، به امام خمینی می‌نویسد و از امام در مورد صلاحیت آنان برای کاندیداتوری مجلس و فعالیت‌های سیاسی، استعلام می‌کند.

امام نیز در پاسخ به محتشمی پور در مورد نهضت آزادی به این اختلافات اشاره کرده و می‌نویسند: «پرونده این نهضت و همینطور عملکرد آن در دولت موقت انقلاب شهادت می‌دهند که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده و این از اشتباهات آنها است».

امام خمینی(ره) در بخش دیگر این نامه‌ی شدیدالحن همچنین خطر نهضت آزادی و تفسیرهای اشتباه آنان از قرآن را از منافقین بیشتر می‌دادند.

حالا شاید بشود قضاوت بهتری درباره‌ی بازرگان داشت؛ موارد فوق چکیده‌ای از برحه‌های مهم فعالیت 275 روزه‌ی مهدی بازرگان در دولت موقت است که با کنار هم قراردادن انها می‌شود درباره‌ی مقایسه‌ی وی با اسطوره‌های روزهای اول انقلاب، بیشتر تامل کرد.

جاسوس پروری دولتی
مقام معظم رهبری نیز همچون امام خمینی (ره)، از مهندس بازرگان و گروهش خاطرات تلخی به یاد دارند. ایشان در مورد مشاجره با مهندس بازرگان بر سر انتخاب برخی وزرا، می‌فرمایند:
«شورای انقلاب وظیفه اش تصویب کابینه ی دولت موقت بعد از معرفی بود. یعنی تا شورای انقلاب تصویب نمی‌کرد، وزراء معرفی نمی‌شدند. ما می‌گفتیم مثلاً فلان وزیر را قبول نداریم و مواجه می‌شدیم با یک پاسخ که پیوسته با آن رو به رو بودیم و آن این بود که رئیس دولت موقت به ما می‌گفت اگر این‌ها را شما قبول نکنید من ناچارم استعفاء بدهم ... ما بر سر معاونین آقای بازرگان چند بار در شورای انقلاب کارمان با ایشان به مشاجره کشید. همین امیرانتظام یکی از معاونین آقای بازرگان بود. خود من و همچنین برادران دیگر در شورای انقلاب، چندین بار به آقای بازرگان اعتراض کردیم»

عباس امیرانتظام

امیر انتظام جاسوسی که جزو اعضای اصلی نهضت آزادی بود و هم‌زمان به آمریکا هم خدمت می‌کرد، در ابتدای پیروزی انقلاب به مقامات مهمی در دولت موقت دست یافت. او در توصیه‌ی به آمریکایی‌ها در ۲۳ مهر ۱۳۵۸ که در اسناد لانه جاسوسی آمده است، شیوه‌ی برخورد با جمهوری اسلامی را به آنها متذکر شده و می‌گوید:

«انتظام  گفت که ما در اقلیت هستیم. اکثر رهبران دیگر حکومت فعلی ایران در واقع درک نمی کنند که چه موازنه حساسی را ایران باید بین آمریکا و شوروی حفظ کند. آنها ممکن است آنچه را که در ملاقات می گذرد بیشتر از حد خود جلوه دهند و مردم را از آن مطلع کنند.
مسئله صباغیان، اگر با یزدی یا انتظام از ابتدا مشورت می شد ٬ این به آنها فرصتی می داد تا مقامات رسمی مورد نظر را توجیه کند. او و یزدی نمی خواهند روابط کاردار را با مردم قطع کنند بلکه می خواهند مطمئن بشوند که مشکلی رخ نمی دهد. کاردار ]سفارت آمریکا[ به طور مؤدبانه ای اعتراض کرد که کلیه قرار ملاقاتهای او از طریق اداره تشریفات وزارت امور خارجه است. او اشاره کرد که سفارت معتقد است که باید تماسهای بیشتری با ایرانیان خصوصاً رهبران اسلامی داشته  باشند. امیرانتظام موافق بود ولی پیشنهاد کرد ٬ کاردار چنین مطالب مهمی را در این جلسات مطرح نکند. [انتظام بیان داشت] اگر شما چنین عمیق وارد مسایل بشوید ٬ نتیجتاً همه چیز نابود خواهد شد. مثل سفیر شوروی باشید او هرگز نقطه نظری را پیشنهاد نمی کند. در حقیقت او حتی وقتی که یزدی و امام به دولتش حمله می کنند چیزی نمی گوید. او چنین بیاناتی را فراموش می کند.»

منبع:خبرنامه دانشجویان ایران، روزنامه کیهان