تبیان، دستیار زندگی

زیارت و فلسفه‏«یاد»

تمسك به دودمان پیامبر و آشنایی با خانه آل علی - علیه السلام - و پیوند با اولاد فاطمه - علیه السلام -، ثمرات و آثار فراوانی دارد، كه سودش نیز به خود ما برمی‏گردد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زیارت و فلسفه‏«یاد»

«مودت‏» خاندان پیامبر، اجر رسالت آن حضرت است و وفاداری به‏«اهل بیت‏»، وفاداری به‏«حق‏»است.

پیوند با «عترت‏» هم، پیوند با قرآن و اسلام است، كه این هر دو وزنه سنگین و این‏«ثقلین‏»، مورد سفارش و تاكید فراوان رسول مكرم اسلام می ‏باشد.

تمسك به دودمان پیامبر و آشنایی با خانه آل علی - علیه السلام - و پیوند با اولاد فاطمه - علیه السلام -، ثمرات و آثار فراوانی دارد، كه سودش نیز به خود ما برمی‏ گردد.

آشنایی با این‏«خانه‏»و«خط‏»، قرار گرفتن در مسیر معرفت زلال و ناب اسلام و حق است.چرا كه پیشوایان دین ما از این دودمان، در عمل و فضل و كمالات و ارزشها، اسوه و الگو و سرچشمه جوشان و زاینده ‏اند و خودشان تجسم آن ارزشها و جلوه‏گاه آن نورهای معنوی و معنویتهای نورانی و بصیرتها و والایی ‏هایند.

اگر برای ما، راهی جهت پیوستن به این‏«معرفت‏»خانه، قرار داده‏اند، اینهم خود، نوعی دیگر از لطف آنان نسبت ‏به ماست. و اگر ما را به سوی آشنایی با آنان و مرتبط گشتن با اهل بیت عصمت‏ سوق داده‏اند و تشویق كرده‏ اند، این هم فیض دیگر و لطف مضاعفی برای‏ ماست.اگر آنان نیز به ما نگفته بودند و از ما نخواسته بودند، ما وظیفه داشتیم كه در آن خانه برویم و گرد این شمعها پروانه‏ وار بچرخیم و از فروغ این مشعل های خورشیدسان هدایت، بهره ‏مند شویم.

«زیارت‏»، قرار گرفتن در این مدار، و چرخیدن بر گرد این محور، و آموختن از این مكتب و سیراب شدن از این زمزم است.
حق شهدای آل محمد تلاشی كه از نظر فرهنگی و اجتماعی، از سوی امامان شیعه انجام می‏گرفت، یكی هم سوق دادن امت‏ به سوی پیشوایان حق و فرهنگ تشیع و خط اهل بیت‏ بود تا با یادشان، با احیای نام و خاطره و فكر و تعالیم شان، راه، نمایانتر و هدف، روشن تر و راهنما آشكارتر گردد تا مردم گرفتار سرگردانی و حیرت و بلا تكلیفی نشوند.

این، حق هر شهید بر جامعه است و شهدای آل محمد، بویژه ائمه شهید شیعه، بیش از دیگران، بر گردن امت پیامبر حق دارند، چرا كه حیاتشان را در راه صلاح و اصلاح همین امت، نهادند و به شهادت رسیدند، تا دین را زنده نگه دارند، هر چند با مرگ سرخ و سبز خویش...

احیاء دین، ز خون شهیدان است جان شهید، هدیه به جانان است در پای نخل پر ثمر اسلام خون شهید، زمزم جوشان است
احیای فرهنگ شهادت، در برنامه عملی اولیای دین ما بود تا از این طریق، هم حق شهدای آل محمد تا حدودی ادا شود و هم با پیوند و آشنایی با شهیدان این راه عملا راهشان تداوم یابد.

حال چند نمونه از سیره عملی اسوه‏ های خود را یاد می‏كنیم تا معلوم گردد كه چگونه پیشوایان دینی ما این‏«حق‏»را ادا می‏ كردند و آن فرهنگ را زنده نگه می‏داشتند.

حضرت فاطمه - علیها السلام - قبر حمزه سید الشهدا را زیارت می‏كرد، اصلاح می‏نمود، علامت می‏گذاشت، و هر دو سه روز یك بار، قبور شهدای احد را زیارت می‏كرد، كنار مزار، نماز می‏خواند، می‏گریست و دعا می‏كرد و هر جمعه، قبر حضرت حمزه را دیدار كرده و نزد آن می‏گریست. [1]

«حضرت زهرا - علیها السلام -، بعد از رسول خدا، هفتاد و پنج روز زیست.در این مدت، هرگز شاد و خندان دیده نشد.در هفته دو روز (روزهای دوشنبه و جمعه) سر خاك شهدا می‏ آمد و می‏ گفت: رسول خدا اینجا بود، و مشركان آنجا...» [2]

یعنی نوعی گزارش می‏داد از صحنه‏ های درگیری حق و باطل، و ترسیم میدان نبرد و یادآوری خاطره جنگ احد و غیره...آموزش تاریخ در صحنه!بیان واقعه در محل وقوع!

یاد شهدای احد را چگونه می‏توان زنده نگه داشت؟...
جز با آمدن بر سر مزارشان و نشستن بر تربت پاكشان و اشك ریختن به یادشان و یادآوری حماسه‏ ها و فداكاری‏های شان؟!
مرحوم صدوق، حضور بر مزار شهیدان احد را به عنوان زیارت، مستحب می‏داند[3] .

و در روایات، ضمن آنكه برای زایر مدینه، زیارت و دعا نزد قبور شهدا مستحب به شمار آمده است، نقل شده كه: پیامبر اسلام، هر گاه به زیارت شهیدان می‏رفت، خطاب به آنان می‏فرمود: «السلام علیكم بما صبرتم فنعم عقبی الدار»[4]

و امام صادق - علیه السلام - در مورد زیارت شهدای احد، سفارش فرموده است كه خطاب به آنان گفته شود:
«السلام علیكم یا اهل الدیار، انتم لنا فرط و انا بكم لاحقون‏»[5]
یعنی: سلام بر شما ای اهل این دیار!...شما پیشاهنگ مایید و ما هم به شما خواهیم پیوست.

حضرت زهرا - علیه السلام - كه اولین شهید عترت پیامبر در راه دفاع از حق بود، طبق وصیت‏ خویش، مخفیانه به خاك سپرده شد و حضرت علی - علیه السلام - صورت چند قبر را هنگام دفن وی ساخت تا جای دفن آن مظلومه مشخص نباشد. [6]

آنگاه، به طور مكرر به زیارت قبر آن بانوی بزرگوار می‏رفت و طبق بعضی نقلها:
«امیر المؤمنین - علیه السلام - هر روز قبر فاطمه زهرا را زیارت می‏كرد، یك روز كه به زیارت آمده بود، خود را بر قبر افكند و گریست و شعری را به این مضمون خواند:

چه جانگداز است هنگامی كه بر قبر حبیبم عبور می‏كنم و سلام می‏دهم و جوابی نمی‏شنوم، ای قبر!چه شده كه جواب مرا نمی‏دهی؟
آیا بعد از من، دیگر دوستی با كسان، ملالت آور شده است؟»[7]

حسین بن علی - علیه السلام - هنگام غروب هر جمعه، تربت‏ برادرش امام‏ مجتبی - علیه السلام - را زیارت می‏كرد.[8]

محمد حنفیه را برای زیارت قبر امام حسن در بقیع می‏آمد و می‏ گفت: سلام بر تو ای بازمانده مؤمنان و ای فرزند اولین مسلمان.چرا چنین نباشد.در حالی كه تو سلاله هدایت و هم پیمان با تقوا و پنجمین نفر از اهل كسایی.

دست رحمت تو را تغذیه كرده و در دامان اسلام تربیت‏ شدی و از پستان ایمان شیر خوردی. تو در حال حیات و مرگ پاكیزه‏ ای... [9]

زیارت مرقد سید الشهدا - علیه السلام - بیش از همه مورد توجه و عنایت ائمه بود و به زایران آن كوی حق و دیار عشق، احترام زیادی می‏كردند.

حمران بن اعین نقل می‏كند كه: از زیارت قبر حسین بن علی - علیه السلام - برگشتم.امام باقر - علیه السلام - به دیدنم آمد و فرمود:
«ای حمران!بشارتت باد...هر كس قبر شهدای آل محمد را زیارت كند و هدفش از این زیارت، خدا و پیوند با پیامبر باشد، همچون روز تولد از مادر، از گناهانش بیرون آمده، پاك می‏ شود» [10]

گرچه زایر، از زیارت حسین - علیه السلام - آمده بود، لیكن امام، محور سخن و ملاك فضیلت را روی‏«شهدای آل محمد»برد، كه امام حسین، سرور و سالار همه آن شهداست و سلاله آن عترت پاك است.

اولین زایر قبر حسین شهید، صحابی والاقدر پیامبر، جابر بن عبد الله انصاری بود كه به همراه عطیه به زیارت نایل شد.نقل شده است كه اسیران اهل بیت، پس از ماجراهای كربلا و بازگشت از سفر شام، در مسیرشان به مدینه از ماموران نگهبان خواستند تا آنان را از كربلا عبور دهند تا با قبرسید الشهدا تجدید عهد نمایند.

در اربعین شهادت حسین بن علی بوده كه به آن محل رسیدند.هنگام گذر از آن دشت‏ خونین، زنهای علویه با گریه و فریادهای دردمندانه، به سوی قبر شتافتند و اشكها ریخته شد و سه روز در آنجا گذراندند.در همان موقعیت ‏بود كه امام سجاد - علیه السلام - با جابر دیدار نمود.امام با جابر در این دیدار، كه بر تربت‏ شهیدان كربلا انجام گرفت، درباره حوادث تلخی كه بر آنان گذاشته بود، سخنها گفت، سپس به سوی مدینه رهسپار شدند. [11]

«دعبل‏»، احیاگر یاد آل رسول
«دعبل خزاعی‏»، شاعر متعهد شیعه كه در زمان امام رضا - علیه السلام - می‏زیست، هنر خویش را در راه احیای حق آل محمد، و ذكر و یاد شهدای عترت پیامبر و بیان فضایل‏«اهل بیت‏»قرار داده بود و نزد ائمه شیعه منزلتی داشت.

روزی در مرو به حضور حضرت رضا - علیه السلام - رسید و عرض كرد: ای فرزند پیامبر!درباره شما قصیده ‏ای سروده ‏ام و عهد كرده‏ ام كه قبل از شما آن را برای كسی نخوانم.حضرت اجازه فرمود تا دعبل شعرش را بخواند، و او هم خواند.

قصیده بلند و بالای دعبل كه به‏«قصیده تائیه‏»یا«مدارس آیات‏»معروف است، از پر محتواترین قصایدی است كه در بیان حق و فضایل این دودمان پاك و یادآوری از«شهدای آل محمد»می‏باشد.

در این قصیده، كه یكصد و بیست و یك بیت است، در فضایی سرشاراز معنویت و خاطره ‏های پر سوز و گداز، جریان خاندان پیامبر را از آغاز، همراه شهادتها و رنجها بیان می‏كند.از خانه‏ ها و مدارس و منازلی یاد می‏كند، كه-به خاطر ستم های امویان و عباسیان-متروك و خالی مانده است.خانه ‏ها و مراكزی در خیف، منی، مسجد الحرام، عرفات و جمرات كه پایگاه وحی بوده است، دیاری كه برای آل رسول الله، امیر المؤمنین، حسن و حسین، جعفر و عبد الله و فضل، حمزه و امام سجاد - علیه السلام - ...بوده است.منازل پاكی و طهارت و نماز و تقوا و نیكی كه در جای جای آن سرزمینها دایر بوده است و سرگذشت ‏شهادت ها و ستم ها و خون ها.

و در جایی از قصیده، خطاب به مادر امامان، حضرت زهرا - علیه السلام - می‏گوید:

اگر در خیال هم حسین را آغشته به خون می‏دیدی كه از تشنگی، كنار فرات جان داد، بر صورت خویش سیلی می‏زدی و اشك از دیدگان بر چهره جاری می‏كردی.ای فاطمه!ای دختر نیكی!برخیز و ندبه كن كه ستاره‏ های آسمان، بر دشت و هامون افتاده است...

آنگاه، یاد از قبرهایی می‏كند كه از این دودمان، در سرزمین كوفه، مدینه، مكه، فخ، جوزجان، بغداد، طوس، كربلا...قرار دارد و از شهدایی چون شهید فخ، یحیی بن زید، ابراهیم بن عبد الله، موسی بن جعفر، و شهدای كربلا...یاد می‏كند... [12]

نقل شده است كه وقتی دعبل، در شمارش این زمین های نورانی و مرقدهای پاك، به آن جان مطهر و ارزشمندی كه در بغداد مدفون است رسید (یعنی امام كاظم) حضرت رضا - علیه السلام - فرمود كه این را هم اضافه كند: «و قبر بطوس یالها من مصیبة‏»، كه یادی بود از قبری مصیبت‏ بار و اندوه ‏آور كه در خاك طوس است.

دعبل پرسید: این قبر، قبر كیست كه در طوس است؟

امام فرمود: قبر من است، روزها و شبهایی چند نمی‏گذرد، مگر اینكه طوس، محل رفت و آمد شیعیان و زایران من می‏گردد.هر كس مرا در غربتم در سرزمین طوس زیارت كند، با من خواهد بود و گناهش در قیامت ‏بخشوده خواهد شد.آنگاه امام برخاست و«صله‏»و هدیه ‏هایی به عنوان تقدیر، به دعبل عطا كرد. [13]
دعبل با این قصیده خویش كه دفاعی جانانه و استوار از خط اهل بیت‏ بود، حق را زنده كرد و دشمنان حق را كوبید و حتی مامون را بشدت به خشم آورد و علی بن موسی الرضا - علیه السلام - را خشنود ساخت.

می‏بینیم كه شاعر آگاه و بلند اندیشه ‏ای چون دعبل، با آن موقعیت ادبی و شعر استوارش، در احیای‏«شهدای آل محمد»چگونه از جان مایه می‏گذارد و یكایك قبور مطهر به خون خفتگان عترت پیامبر را بر می‏ شمارد و نام شهیدان آل علی را یاد می‏كند و مجموعه ‏ای از این‏«فرهنگ‏»را در شعر خویش، یكجا می ‏آورد.

امام هم، برای تكمیل قصیده بلند او، كه تمام قبور و مزارات شهدای مظلوم فرزندان فاطمه را داراست، از قبر خویش كه در طوس خواهد بود یاد می‏كند و دو بیت‏به قصیده ‏اش می ‏افزاید.

این خط كلی و درخشان ائمه است كه مردم را با این‏«مزار»ها و مدفونین آنها آشنا كنند، تا از این طریق، مردم راه هدایت و نجات را بیابند ودر بیراهه‏ های ظلمانی نیفتند.

نگاهی به الگوها
دل را برداشتن و به‏«حضور»یك پیشوای معصوم بردن، شوق را، در یك دیدار عاشقانه، در«خشوع قلب‏»و«خضوع تن‏»، تسلیم امام كردن، «محبت‏»را، در زلالی دردانه‏ های اشك، به زیارت‏«صاحب ضریح‏»بردن، به دیدار مزار، با پای دل ره سپردن و با بال عشق، پرواز كردن و بر موج عرفان نشستن و به اوج پیوند رسیدن، در«زیارت‏»، هنگام حضور در برابر مرقد امامان، «حال‏»را، بر«قال‏»مقدم دانستن و«برون‏»را آیینه‏«درون‏»ساختن، و...بالاخره‏«عارفا بحقه‏»زیارت كردن، كاری است دشوار، كه تنها از عارفان دل آگاه و از شیفتگان معرفت آموز ساخته است.

چه خوب، كه پا به پای اهل دل، نشسته بر محمل شوق، و در كاروان اشك و عشق، «زیارت‏»را پی بگیریم و به‏«اسوه‏»ها، در این باب، تاسی بجوییم.

ببینیم، بزرگان چگونه بوده‏اند؟ ...ره چنان رو كه رهروان رفتند آنچه دردآور است، «زیارت‏»های بی روح است.

آنكه به حضور می‏رسد ولی خود را در حضور نمی‏یابد، آنكه به‏«حرم‏»می‏رود، اما خود را«محرم‏»نمی ‏یابد، آنكه به‏«حریم معنویت‏»قدم می‏گذارد، اما«حرمت معنی‏»را لمس نمی‏كند، آنكه از«مزار»، پا بیرون می‏گذارد ولی‏«حال‏»ش، «تحول‏»نمی ‏یابد، آنكه دیدارش با امام معصوم و زیارت حرم پیشوایان دین، همچون دیدار از یك موزه و آثار باستانی است، آری...چنین كسان، چگونه می ‏توانند خود را«زایر»بنامند و بدانند؟!

آنكه بدون‏«شناخت‏»، امامی را زیارت می‏كند، از این دیدار، «حظ معنوی‏»هم نمی‏برد.

زایری كه‏«شوق دیدار»در دل ندارد، چگونه لحظات حضورش در كنار مرقد یك معصوم را، سرشار از صفا و معنویت و انس بیابد؟

آنكه در حرم، به خواندن زیارتنامه می‏ پردازد، بدون آنكه بداند خطاب به حجت‏ خدا چه می‏گوید، چه تاثیری از زیارت خواهد یافت؟

آنكه زبانش به فقرات زیارتنامه و دعا می‏گردد، اما چشمش، نظاره‏ گر زایران گوناگون است و قیافه‏ ها را دید می‏زند و مردم را«تماشا»!می‏كند و دلش جای دیگری است، چگونه می‏تواند مدعی باشد كه به‏«زیارت امام‏»رفته و امام را زیارت كرده است؟

حضور تن و غیبت جان، مگر مفید است؟
بدن، رو به ضریح، و قلب، پشت ‏به امام، مگر«زیارت‏»محسوب‏ می‏شود؟
به دیدار چه كسی آمده‏ ای؟...و چه می‏گویی؟...و چه می‏خواهی؟...و چه حالی داری؟

اینجاست كه باید دید الگوها و اسوه‏ها چگونه زیارت می‏كرده ‏اند، و زیارت را چگونه تلقی می‏كرده‏ اند و زیارتشان، تجدید عهد با امام و حضور در محضر او بوده است.
هدف آن نیست كه تاریخ بنگاریم.
اما...اشاره به چند نمونه از زیارت عالمان دین، سازنده و مفید است.

علامه امینی
دلباختگی مرحوم علامه امینی (صاحب الغدیر) به مقام اهل بیت و حضرت معصومین، زبانزد خاص و عام بود.شور و شیدایی او نسبت‏ به ائمه - علیه السلام -، بویژه نسبت‏ به حضرت امیر - علیه السلام -، در زندگیش، در آثار و تالیفاتش، در قلم و قدمش، در خطبه و منبرش، در اشك و زیارتش، مشهود بود.

عطری از عترت، بر وجود او هاله افكنده بود.
به یكی دو نقل، در مورد كیفیت زیارت كردن او اكتفا می‏كنیم.چنان با انقلاب حال، در حرم زیارت می‏خواند كه دیگران را نیز منقلب می‏كرد و به همخوانی زیارت وا می‏داشت.

به نوشته یكی از اندیشمندان معاصر:
«...اولین باری كه چشمم به چهره مردانه این نابغه عصر افتاد، در حرم مطهر حضرت ابا عبد الله الحسین - علیه السلام - بود.معظم له را در حالی یافتم كه مانند كوهی از وقار و اخلاص ایستاده، مشغول زیارت بود و قطرات اشك، پیوسته مانند دانه ‏های مروارید، روی محاسن مباركش می‏غلتید.قیافه وهیمنه و ابهت و قد و قامت رشید و بسیار موزون، به سخن دیگر: مجموع شخصیت صوری جالب توجه معظم له، هر جوینده‏ ای را وادار می‏كرد تا بپرسد: این شخصیت جالب و ممتاز، با آن قیافه مردانه، چگونه است كه قلبی چنین حساس و لطیف و پر از عاطفه دارد؟!...

همین كه به شناسایی وی مفتخر شدم، دانستم این تمثال فضل و فضیلت و ایمان و عشق و محبت و اخلاص، مؤلف كتاب شهداء الفضیله و مجاهد ممتاز بی‏ نظیری است كه مشغول تالیف اثر معجزآسای الغدیر است...» [14]

از زیارتهای مرحوم امینی در حرم حضرت علی - علیه السلام - در نجف، نمونه ‏های زیادی نقل می‏شود، كه فعلا بماند.

شاهد دیگری، باز از زیارت ایشان در مورد كربلای حسین - علیه السلام -:
«...و فراوان به قصد زیارت سالار جوانان بهشت، حسین شهید كربلا، برای كسب پاداش بیشتر، پیاده راه را طی می‏كرد و به همراه جمعی از مؤمنین و دوستان ویژه و خالص خود، مسیر 78 كیلومتر راه كربلا را در طول سه روز یا بیشتر، پیاده طی می‏كرد.و در طول راه، به هر آبادی و روستایی كه می‏رسید، از امر به معروف و نهی از منكر و ارشاد و تبلیغات دینی نسبت ‏به مردم آنجاها فروگذار نمی‏كرد.تا اینكه به كربلا می‏رسید.پس از رسیدن به كربلا، هیچ فكری نداشت، جز تشرف به حرم امام شهید. در حالی وارد حرم می‏شد كه اشك چشمانش بر گونه ‏ها جاری بود و در زیارتها، حالات مخصوصی داشت كه در جز او، نظیرش كمتر مشاهده می‏شد...» [15]

و...چرا چنین نباشد؟مگر خداوند، محبت ‏حسین - علیه السلام - را در دل صاحبان ایمان قرار نداده، به گونه‏ ای كه شعله این عشق سوزان، خاموشی و سردی ندارد؟!...

-«الا و ان لقتل الحسین محبة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا»

و چه ایمانی سزاوارتر از ایمان‏«امینی‏»؟
و چه دلی قابل‏تر از دل آن پروانه سوخته در آتش عشق‏«عترت‏»؟
پس چرا نگرید و ننالد و اشك نریزد؟!
یا رب، چه چشمه‏ای است محبت كه من از آن یك قطره آب خوردم و دریا گریستم

امام خمینی (ره)
در مباحث پیشین، از نمونه‏ هایی از زیارت امام امت‏یاد كردیم.
از اینكه حضرت امام، در ایام اقامتش در نجف اشرف، هر شب به طور مداوم، به زیارت مرقد قطب ولایت، امیر مؤمنان - علیه السلام - می‏رفت و دیداری و تجدید عهدی و تحكیم میثاقی و اعلام حضوری!...

در زیارت كردن رهبر انقلاب، هم مسئله مداومت و استمرار ایشان در زیارت حائز اهمیت است و هم خضوع و حالت معنوی ایشان هنگام زیارت و در كنار مرقد معصومین، یا زیارت از راه دور.

به نقل یكی از مدرسین حوزه و شاگرد آن عزیز:
«امام، در وقتی كه در قم (پیش از تبعید) اصول می‏فرمودند، هر روز بعد از درس، غروب، تا موقع نماز، یك تشرف مختصر به زیارت حضرت معصومه - علیها السلام - داشتند.به طور مداوم...» [16]

نقلی دیگر:
«...در اغلب ایام زیارتی، در كنار قبر امام حسین - علیه السلام - بودند.در دهه ‏عاشورا، هر روز، زیارت عاشورای معروفه را با صد مرتبه سلام و صد مرتبه لعن، می‏خواندند.بیش از پنجاه سال است كه شاید كمتر اتفاق افتاده باشد كه فجر، طالع شود و چشم امام، در خواب بوده باشد...» [17]

علامه طباطبائی
مرحوم علامه طباطبائی، فیلسوف عالی قدر و مفسر بزرگ (صاحب المیزان) كه علاقه شدید و محبت‏ خاصی به عترت پیامبر و معصومین علیهم السلام داشت، از این جام محبت‏بی نصیب نبود و از خصائص او، داشتن روح تعبد و ولای اهل بیت، همراه با فلسفه و عرفان بود.

از زیارت كردن ایشان هم قبلا یاد شد.
اینك این نمونه را هم اضافه می‏كنیم:
«...در تابستانها، از قدیم الایام، رسمشان این بود كه به زیارت حضرت ثامن الائمه - علیه السلام - مشرف می‏شدند و دوران تابستان را آنجا می‏ماندند و ارض اقدس را بر سایر جاها مقدم می‏داشتند، مگر در صورت محذور.

در ارض اقدس، هر شب به حرم مطهر مشرف می‏شدند و حالت التماس و تضرع داشتند.هر چه از ایشان تقاضا می‏شد كه در خارج از مشهد، چون طرقبه و جاغرق، سكونت‏ خود را به علت مناسب بودن آب و هوا قرار دهند، و گه گاهی برای زیارت مشرف گردند، ابدا قبول نمی‏كردند و می‏فرمودند: ما از پناه امام هشتم، جای دیگر نمی‏رویم.» [18]

در پای كوی تو سر ما می‏توان برید/نتوان بریدن از سر كوی تو، پای ماراستی!...به هدف و با انگیزه زیارت، به مشهد و مدینه و مكه ودمشق رفتن كجا، و برای تفریح و تجارت و گشتن و گذراندن تعطیلات نوروز و تابستان و...و در حاشیه، به زیارت هم!رفتن كجا؟...
ببین تفاوت ره از كجاست تا به كجا؟...

و...میرزای شیرازی
در شیوه بزرگان عارف و صاحبدل، «زیارت‏»، گفتگو با حجت ‏خداوند در كنار مرقد اوست.آنچه مهم است، پیوند قلبی و ارتباط درونی است.نه فقط عبارتها را خواندن و گذشتن، بلكه با عنایت و توجه به مضمون، درونمایه زیارتنامه ‏ها را هم با زبان حال و هم با زبان قال، بیان كردن و آشكار نمودن.

حتی اگر چه كتابی با خود نبریم.
عالمان برجسته، هم در اثر مداومت‏بر زیارت، هم با انگیزه همدلی با مفاهیم متون زیارتی، از همراه داشتن زیارتنامه بی‏ نیازند.
می‏دانند كه چه باید بگویند و چگونه بستایند و چه بخواهند.

در حالات معنوی مرحوم میرزای شیرازی، صاحب فتوای مشهور در«تحریم تنباكو»نوشته‏ اند:
«...زیارتهایی را كه در حرم امامان می‏خواند، در حرمها كتاب دعا با خود نمی‏برد، با اینكه مدتی دراز، دعا و زیارت می‏خواند.» [19]

بالاخره...میرزای شیرازی حرفهایی برای گفتن داشت، هر چند توقفش در حرم به طول می ‏انجامید.

باید از بزرگان دین آموخت، ادب حضور را، شیوه زیارت را، آداب تشرف به حرم را، بها قائل شدن به دیدار معصوم را، ارج نهادن به سایه مرقد امامان را.
كه...ارزش هر كس، به قدر فهم و شعور و ادب و میزان ‏«معرفت‏» اوست.

[1] . وسائل، ج 10، ص 279، حدیث 1 و 2، كشف الارتیاب (چاپ پنجم)، ص 481.
[2] . وسائل، ج 10، ص 279 و بحار الانوار، ج 43، ص 195.
[3] . من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 229.
[4] . وسائل، ج 10، ص 276.
[5] . همان، ج 10، ص 277.
[6] . بحار الانوار، ج 43، ص 193.
[7] . مالی مررت علی القبور مسلما×قبر الحبیب، فلا یرد جوابی‏یا قبر، مالك لا تجیب منادیا×امللت‏بعدی خلة الاحباب؟ (الغدیر، ج 2، ص 16)
[8] . ان الحسین بن علی، كان یزور قبر الحسن بن علی كل عشیة جمعة. (وسائل، ج 10، ص 317)
[9] . بحار، ج 97، ص 205.
[10] . وسائل الشیعه، ج 10، ص 259، حدیث 22، امالی شیخ طوسی، ج 2، ص 28.
[11] . باقر شریف القرشی، حیاة الامام الحسین بن علی، ج 3، ص 422، وسائل، ج 10، ص 374، حدیث 3.البته این نكته كه این زیارت، در اربعین همان سال بوده یا سال بعد، بین مورخین دو نظراست.برای تحقیق بیشتر، كتاب اربعین از شهید قاضی طباطبائی را مطالعه كنید.
[12] . قصیده دعبل، كه با بیت‏«مدارس آیات خلت من تلاوة...»معروفیت دارد، به صورتهای‏گوناگون، كم و زیاد، در منابع مختلفی نقل شده است كه مفصلترین صورت نقل این قصیده، دركتاب كشف الغمه اربلی، ج 3، ص 108 به بعد نقل شده است كه حدود 121 بیت می‏باشد.
[13] . علامه امینی، الغدیر، ج 2، ص 361.
[14] . مقاله سید غلامرضا سعیدی درباره علامه امینی در: محمد رضا حكیمی، حماسه غدیر، چاپ اول، ص 448.
[15] . الغدیر، چاپ چهارم، ج 1، مقدمه به قلم شیخ رضا امینی، ص 79.
[16] . نقل از استاد شب زنده‏دار، معلم اخلاق در حوزه علمیه قم.
[17] . سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 1، ص 98.
[18] . سید محمد حسین حسینی طهرانی، مهر تابان، ص 56.
[19] . محمد رضا حكیمی، بیدارگران اقالیم قبله، ص 220.

منبع: اندیشه قم