محدوده ی علم خداوند
خدا چقدر می داند؟
هشام بن حکم که بود؟!
اگر کسی آگاه به دیدگاه امامان معصوم (علیهالسلام) و اصحاب و یاران خاص آنها باشد هیچگاه این گونه گزارشهای آلوده به غرض را نمیپذیرد. هشام بن حکم از یاران ویژهی امام صادق (علیهالسلام) بوده؛ کسی که حضرت صادق (علیهالسلام) او را با دست و زبانش یاور اهل بیت و مویّد به روح القدس میدانستند. از این رو آیا معقول مینماید که اعتقاد به جسمانیت خداوند و صفاتی که معلوم نیست عین خدا هستند یا غیر او به او نسبت داده شود؟!
اتهام به هشام!
ابوالحسن اشعری از جمله متکلمان اهل تسنن علاوه بر آن که هشام بن حکم را متهم به تشبیه و تجسیم در مورد ذات حق تعالی میکند، می گوید: او محال می دانست که خداوند از ازل عالم باشد بلکه او عالم بودن پروردگار را به علمی می دانسته که آن علم و سایر صفات حق تعالی نه او هستند و نه غیر او و نه بعض او.البته در میان خود اهل تسنن نیز افرادی هستند که با وجود حکایت اقوال دیگران در مورد هشام بن حکم تصریح دارند که این مسائل آن قدر نسبت به هشام ناروا می نماید که نمی تواند به او نسبت داده شود!
از جمله ی ایشان شهرستانی است که چنین نگاشته است، هشام بن حکم صاحب تعمق در مباحث عقیدتی بوده است و غلو در حق علی (علیهالسلام) را ناروا می دانسته است. از این رو نسبت تجسیم و تشبیه به او ناشی از مناظرات وی با سایر فرق کلامی نظیر معتزله بوده است.
هشام شاگرد معصومین (علیهالسلام)!
از این رو اگر کسی آگاه به دیدگاه امامان معصوم (علیهالسلام) و اصحاب و یاران خاص آنها باشد هیچ گاه این گونه گزارشهای آلوده به غرض را نمی پذیرد. هشام بن حکم از یاران ویژهی امام صادق (علیهالسلام) بوده؛ کسی که حضرت صادق (علیهالسلام) او را با دست و زبانش یاور اهل بیت و مویّد به روحالقدس میدانستند. از این رو آیا معقول می نماید که اعتقاد به جسمانیت خداوند و صفاتی که معلوم نیست عین خدا هستند یا غیر او به او نسبت داده شود؟!شواهدی در دست است که مخالفان او یعنی معتزله و اشاعره خواسته اند شخصیت علمی و اعتقادی او را لکهدار کنند، زیرا او یکی از مدافعان حریم ولایت اهل بیت عصمت و طهارت بوده و گفتگوهایی با برخی از علمای معتزلی داشته و در آن مناظرات، آنها را شکست داده است. به همین دلیل از طریق تهمت و نسبت ناروا خواسته اند او را بدنام کنند!
اعتقادات هشامی!
در سخنان هشام بن حکم چیزی که اشاره به عقیده جسم داشتن خداوند باشد دیده نشده است تنها برخی از کلمات او را همین مخالفان نقل کرده اند که در مقام مناظره بر سبیل معارضه با معتزلیان گفته است. بر اساس دیدگاه امامیه که بر گرفته از آموزههای پیشوایان معصوم (علیهمالسلام) است، اعتقاد به تجسیم و تشبیه و صفات حادث نسبت به خداوند متعال کاملاً مطرود و ناصواب است و یقیناً عقیده هشام بن حکم نیز در مورد صفات ثبوتی و سلبی خدای سبحان مطابق با عقیده امامان معصوم (علیهالسلام) است که به طور خلاصه این عقیده همان حد وسط بین تعطیل و تشبیه می باشد و افراط و تفریط در مورد صفات الهی که منجر به تعطیل و یا تشبیه تجسیم می شود از دیدگاه امامیه مطرود است.تبیین دیدگاه امامیه!
شیعه در مورد صفات الهی و رابطهی آنها با ذات حق تعالی در میان فرق کلامی مختلف دیدگاه میانه و معتدلی را اتّخاذ نموده است که بر اساس آن نه می توان کلیه ی صفات را از حق تعالی سلب و نفی نمود و نه آن که آن صفات را همچون صفات بشری منسوب به حق دانست!بر این مبنا مثلاً خداوند عالم است و نمی توان صفت علم را از خداوند متعال سلب نمود ولی از طرف دیگر عالم بودن خداوند غیر از عالم بودن انسان است و از نظر مرتبه بالاتر است. دیدگاه سلب صفات از خداوند یک دیدگاه معتزلی است که یکی از فرق کلامی اهل تسنن بوده است. همچنین تشبیه و تجسیم حق تعالی در صفات به صفات بشری دیدگاه برخی دیگر از فرق کلامی اهل تسنن بوده است.
بر اساس دیدگاه امامیه که بر گرفته از آموزه های پیشوایان معصوم (علیهم السلام) است، اعتقاد به تجسیم و تشبیه و صفات حادث نسبت به خداوند متعال کاملاً مطرود و ناصواب است و یقیناً عقیده هشام بن حکم نیز در مورد صفات ثبوتی و سلبی خدای سبحان مطابق با عقیده امامان معصوم (علیهالسلام) است که به طور خلاصه این عقیده همان حد وسط بین تعطیل و تشبیه می باشد و افراط و تفریط در مورد صفات الهی که منجر به تعطیل و یا تشبیه تجسیم میشود از دیدگاه امامیه مطرود است.
امّا شیعه امامیه در حد وسط این دو نظریه ایستاده است که جانب افراط و تفریط در مبحث صفات حق تعالی را نمی پذیرد. گرچه در خود این دیدگاه نیز، رشد و توسعه هایی در طول زمان صورت گرفته است و تبیین آن به سوی معقولیت بیشتر پیش رفته است امّا هرگز امامیه در جانب افراط و تفریط این دیدگاه نلغزیده است. از این رو اتهام به شیعیان از همان ابتدا در این باره ناروا و نامعقول می نماید.