تبیان، دستیار زندگی

تقدم و تأخر در دعا کردن

بحث دوم این است که با توجه به این مطالبی که درباره دعا برای غیر گفتیم، آیا باز هم تقدم و تأخری مطرح است یا نه؟ بحث قبلی «تقدم در خواسته‏ها» بود؛ این‌جا بحث از «تقدم نسبت به خود و غیر» است. اول دیگران را دعا کنم و بعد خودم را، یا اول برای خودم دعا کنم بعد برای دیگران؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دعا

دو دسته روایت در باب

ما در اینجا دو دسته روایات داریم که جمع کردن بین این‏ها چه بسا ممکن است برای بعضی مشکل باشد. یک دسته از روایات هست که این‏ها به دعا کردن برای غیر ترغیب می‏ کند و می‏ گوید غیر را بر خودت مقدم بدار! یک دسته از روایات هم هست که می ‏بینیم عملاً، خود حضرات معصومین (علیهم‌السلام) در دعاهایشان اول برای خودشان دعا می‏کنند، بعد برای غیر. حالا کدام یکی از این شیوه‏ ها درست است؟

جلسه گذشته من این روایت را خواندم و امشب فقط اشاره می‏کنم که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «كَانَ أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَقُولُ فِی دُعَائِهِ رَبِّ أَصْلِحْ لِی نَفْسِی».[1] پدرم این‏گونه دعا می‏کردند که اول برای خودشان اصلاح نفس را طلب می‏کردند. «فَإِنَّهَا أَهَمُّ الْأَنْفُسِ إِلَیَّ». حتی جهت آن را هم می‏فرمودند که نزد من بهترین جان‏ها، جان خودم است. خودم را خیلی دوست می‏دارم. اول رفتند سراغ خودشان و بعد فرمودند: «رَبِّ أَصْلِحْ لِی ذُرِّیَّتِی»؛ بعد بقیه اهل بیت و جماعت إخوان و... را دعا کردند.یعنی اول خودشان را دعا کردند بعد دیگران را.
از آن طرف ما روایات متعدده داریم که به دعا کردن برای دیگران پیش از دعا برای خود سفارش کرده‏اند. خیلی مفصل است. روایات زیادی هم هست که ترغیب می‏کند اول برای دیگران دعا کن، بعد برای خودت. حالا به کدام یک از این دو دسته روایت باید عمل کرد؟

تقدم دعا برای خود در امور معنوی

با توجه به آن نکته اولی که من عرض کردم، انسان در ربط با امور معنوی -که برای او اهم امور هست و در تمام نشئات وجودی هم همراه او است- خودش مقدم است. باید در این امور اول برای خودش دعا کند. من می‏خواهم به جهنم نروم، وظیفه من اولاً و بالذات حفظ خودم است؛ اول خودم مطرح هستم بعد دیگری. لذا اینجا اوّل برای خودم دعا می‏کنم.

تقدم دعا برای غیر در امور مادی

اما نسبت به مسائل مادی، درست قضیه عکس است. اول دیگری را باید دعا کرد، بعد خودم را. اگر کار دنیایی من لنگ است، باشد؛ من برای تو دعا می‏کنم که کار تو راه بیافتد. این‏ها جزء معارف ماست. لذا آن دعایی را که می‏بینید امام صادق (علیه السلام) از امام باقر (علیه السلام) نقل می‏کند که پدرم این‏طور دعا می‏کرد که «أصلِح لِی نَفسِی» مرا اصلاح کن! در ارتباط با جنبه معنوی بود.

تقدم دعا برای «امور معنوی غیر» نسبت به «امور مادی او»

اینجا نکته‏ای را هم در باب امور معنوی عرض کنم که چون این امور اهم امور است، لذا انسان باید وقتی که دیگری را دعا می‏کند، اول به امور معنوی او بپردازد و آن‏ها را از خدا بخواهد و بعد حاجات مادی او را طلب کند. بحث در اینجا دیگر موردی است و نسبت به اشخاص و مشکلات مادی و معنوی خاصی که دارند، متفاوت می‏شود. لذا تو هم باید به صورت موردی عمل کنی.
اگر طرف مقابل را می‌شناسی و می‌ببینی انحراف فکری دارد، برای برطرف شدن انحراف فکری‏اش دعا کن. برایش دعا کن که خدا هدایتش کند. در اینجا برای دنیای او دعا نکن. چه بسا اگر برای امور دنیایی او دعا کنی، این به ضرر او باشد. ممکن است مشکلات نَفسانی‏اش بدتر شود و کار خراب‏تر شود. اینجا باید مورد را بررسی کرد و متناسب با آن دعا کرد. آنجا که بحث کردم، مسأله کلی بود. این‏ها را با هم خلط نکنید. اما یک جایی است که من می‏دانم از نظر دنیایی گرفتاری دارد؛ آنجا برای امور دنیایی‏اش دعا می‏کنم. مثلاً اگر مریض است، می‏گویم خدایا شفایش بده! این‏ها موردی است. آن بحث کلی بود. این‏ها را با هم خلط نکنید!

تازه! این هم خودش بحثی دارد که در امور معنوی اگر خودم در یک حدی نیستم، نباید بالاتر از آن را برای دیگری بخواهم. چون معنای این کار بی‌توجهیِ من است که خودم نسبت به امری دائمی و معنوی محتاج هستم، آن‌وقت در عین حال احتیاج و بیچارگی، آن را برای دیگری طلب می‏کنم. پس از نظر معنوی در همان حدی که ساخته شده‏ای و دیگری کمبود دارد، بخواه که کمبود او رفع شود. این خودش یک بحثی است که من فقط اشاره کردم.

پی نوشت:
[1] بحارالأنوار ، ج 92 ، ص 351

مبحث دعا_ ماه مبارک رمضان 1389

منبع : سلسله مباحث اخلاقی آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی(ره)

بیشتر بخوانید:
تقدم و تأخر در حاجت‌ها
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.