خودت باش!خود خودت
عوامل پیدایش آرامش (3)
برای خواندن مقاله قبل
اینجا را کلیلک کنید1- بى تكلّفى
بسیارى از ما به هنگام رسیدن مهمانى غریبه و یا دوستى جدید، خود را مرتّب مىكنیم، اطاق را جمع و جور مىسازیم و دستى به سر و روىِ وسایل خانه مىكشیم. حتى گاهى در لحن گفتار خود، تغییر مىدهیم و برخى واژهها را به كار نمىبریم. تا اینجا، خوب و طبیعى و درست است؛ امّا پیش از آن، یعنى قرض گرفتن خودكارى زیبا براى نهادن در جیب و گرفتن دفتر پاكنویسِ همكلاسى و ورق زدن آن و سفارشِ نوشتن انشاء به پدر و برادر و خواهر بزرگتر، همه و همه نشان از تكلّف است و سبب اضطراب انسان. اگر نتوانم قرض بگیرم، اگر دفتر را به من ندهد، اگر دستم رو شود و معلوم گردد كه انشاى من نیست و خطّ خوشِ دفتر، به قلم من نبوده است و... اینها یعنى این كه انسان، خودش نباشد و نمودش بزرگتر از درونش باشد؛ یعنى یك دایره ی باد كرده به گرداگرد وجود حقیقى انسان كه با نخستین فشارِ سوزن، تهى مىگردد.
امّا رضا، همكلاسىِ آرام ما اینگونه نبود. او اندازه ی خود را شناخته بود.(1) او مىگفت: قدرت نویسندگى من همین است، مطالعاتم، اندیشهام و استعدادم، این انشاء را نتیجه مىدهد و بیش از طاقتم تكلیفى ندارم.(2)
وضعیت اقتصادى خانوادهام، چنین خودكار و دفتر و كیف و كفش و لباسى را برایم اقتضا مىكند و بیش از این هم انتظار ندارم. او به این فرموده ی امام على(ع) معتقد بود كه:
أهنَئُ العَیشِ إطّراحُ الكَلف؛(3)
گواراترین زندگى، دور انداختن تكلّف است.
2- راستى و صفا
عامل دیگر پیدایش آرامش كه به هیچرو كم اهمیتتر از بقیه نیست، صداقت و درستى است؛ صداقت در برخوردها، گفتارها و كردارها با خود، دوستان، خویشان و همه ی انسانها. صدق و صفا، از انسان، یك وجود شفاف مىسازد. شیشه هیچگاه از ارائه ی آنچه در پشت خود دارد واهمهاى ندارد. انسان صادق و درست و راست نیز،
از این كه دیگران به نیّت و انگیزه و هدف او پىببرند، هراسى به دل راه نمىدهد و اضطرابى ندارد. صدق و درستى با گستره ی وسیعش در سرتاسر باورها، عقاید، نظرها، گفتارها و كردارها، براى انسان، آرامش را به ارمغان مىآورد؛ همانگونه كه دروغ، شكّ و تزلزل را به همراه دارد. پیامبر(ص) مىفرماید:
الصدق طُمَأنینة والكِذبُ رَیْبَة؛(4)
راستى، آرامش و دروغ، تزلزل مىآورد.
3- خیر و نیكى
نیكى و خیر نیز همچون راستى، گستره ی وسیعى دارند و با همه این پهنه وسیع در آرامش انسان، تأثیرى بسزا دارند و در مقابل، شرارت و بدى، از موجبات تزلزل انساناند. پیامبر اكرم(ص) مىفرماید:
الخیر طُمأنینَةٌ والشّر رَیبَة؛(5)
خیر، موجب آرامش و شرارت، موجب تزلزل است.
و از اینروست كه انسانهاى نیكوكار، هم فعّالترند و هم آرامتر. هم بهتر كار مىكنند و هم بیشتر. لذا با احساس رضایت از زحمات و نیكىهاى خود، انرژى بیشترى براى نیكىهاى بعدى پیدا مىكنند كه جان، با نیكى مىآرامد. چنین است كه پیامبر(ص) مىفرماید:
البِرُّ ما سَكَنَتْ إلیه النَّفسُ واطْمَأَنَّ إلیه القَلبُ والإثْمُ ما لَم یَسكُنْ الیه النَّفسُ و لَم یَطمئِنَّ إلیهِ القَلبُ؛(6)
نیكى آن است كه جان بدان بیارامد و دل با آن آرام گیرد و گناه آن است كه نه جان بدان بیارمد و نه دل به آن آرام گیرد.
از این روست كه بسیارى از جانیان و متقلّبان و جاعلان در حین كار خود و حتى مدّتها پس از انجام آن، دچار اضطراب و تشویشاند و این حالت به كارشناسان، قدرتِ كشف جرم و به دستگاهها، توانایى سنجش راست و دروغ بودن گفتههاى جنایتكاران را داده است.
در مقاله بعد به بحث «رضایت»و«آرامش های خیالی»سلسله مقالات پیدائیآرامش را به پایان می رسانیم.
ادامه دارد...
پی نوشت ها:
رحم الله امرءً عرف قدره.1
2. لا یكلّف الله نفساً إلّا وسعها؛ خداوند، هیچ كس را به بیش از توانش تكلیف نمىكند. سوره بقره، آیه (286)
غررالحكم، ح 2964.3
كنزالعمال، ح 7296.4
همان جا.5
كنزالعُمّال، ح 7278.6
7.بنگرید به همان، ح 7306
ادامه دارد...
نویسنده:عبدالهادى مسعودى