تبیان، دستیار زندگی

کوه خرافات واقعیت دارد!

خرافات و باور به خرافه در هر شهر و کشوری ممکن است کم و بیش وجود داشته باشد فقط نوع و شکل آن از جایی به جای دیگر فرق دارد. باورهای خرافی از مسائل ساده و پیش افتاده تا مسائل عجیب و باور نکردنی هستند و ممکن است شما هم در طول عمرتان با این مسائل روبه رو شده باشید یا اینکه آدم های خرافاتی سر راهتان قرار بگیرند و یا اینکه اصلا خودتان کمی به بعضی مسائل خرافی باور داشته باشید. خرافات ممکن است از یک شی یا یک مکان یا یک حرف و یا هر چیز دیگری بوجود بیاید. ما در این بخش برای شما از یک خرافات عجیب می گوییم که در بین عده ای رایج است. از یک کوه می گوییم که به کوه خرافات معروف است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
کوه خرافات

راز کوه خرافات

این کوه که  در شرق فونیکس ایالت آریزونای آمریکا قرار دارد به کوه خرافات معروف شده است و داستان هایی که در رابطه با آن وجود دارد پر از مسائل اسرار آمیز و عجیب است. این کوه در این مکان مثل نامش پر از افسانه و داستان و باورهای خرافی ترسناک است. این کوه ها البته فقط به داستان های عجیب و باورهای افسانه ختم نمی شود بلکه این مکان جایی است که در آن جنگ ها و درگیری های زیادی بین سرخپوست ها و اسپانیایی ها بوجود آمد و سبب شد یک سری اتفاقات و حوادث تاریخی در آن اتفاق بیفتد. بر اساس یک افسانه که به سال ۱۸۹۱ میلادی مربوط می شود یک مهاجر آلمانی به اسم جاکوب والتز در این نقطه یک معدن خیلی بزرگ کشف می کند که در این معدن طلا یافته شده و به معدن طلای گمشده هلندی معروف شد.

این مهاجر آلمانی تا زمان مرگش هیچ اطلاعی از رازش و مکان دقیق معدن نداد و به کسی در این مورد چیزی نگفت و مثل یک  راز پنهان آن را برای خودش حفظ کرد اما یک نفر راز پنهان جاکوب والتز را بلاخره آشکار کرد. کاوش های زیاد و تلاش افرادی که جویای گنج بودند و حتی حاضر بودند جانشان را در این راه از دست بدهند هیچ نتیجه ای نداد و هیچ وقت جای دقیق معدن طلا برای کسی پیدا نشد. حتی افراد زیادی به دنبال پیدا کردن معدن جانشان را در این راه از دست دادند و در  کوه خرافات از بین رفتند و بر اساس داستان ها و افسانه های محلی روح این افرادی که در این نقطه از زمین جانشان را در راه طلا از دست داده بودند در این کوه ها هنوز سرگردان است. شخصی به اسم آدولف روت کسی بود که آغازگر و سر دسته جستجو گران طلا را در این کوه ها بود.
کوه خرافات

آدلف روت مثل دیگرمعدنچیان و کسانی که سودای بدست آوردن طلا را داشتند برای دست یافتن به گنج و کشف آن به آنجا رفت اما او هیچ وقت برنگشت. با این حال یک پیام از آدلف روت که البته منصوب به او است و خیلی معلوم نیست که حتما این پیام از طرف او باشد، به دست دیگر کاشفان و جستجو گران رسید. متن پیام این بود: رفتم، دیدم، پیروز شدم! همین پیام باعث شد افراد زیادی فکر کنند که آدولف روت به معدن طلای مشهور رسیده و آن گنج طلا را پیدا کرده است. پس برای اینکه از این گنج بی نصیب نمانند به سمت کوه خرافات به راه افتادند و شروع به کندو کاو کردند. جستجو گران طلا از همه جا به این نقطه و این کوه هجوم آوردند. درگیری و رقابت تنگاتنگی بین معدنچیان بوجود آمد کشت و کشتار زیادی هم بر سر این موضوع اتفاق افتاد و خیلی ها هم در کوه گم شدند و هیچ وقت به خانه شان برنگشتند. بر اساس افسانه های موجود در غارهای زیر کوه هم موجودات مرموز و عجیب و غریب وجود دارند. یکی از قبایل سرخ‌ پوست آمریکا بر این باورند که کوه خرافات دروازه‌ ی به جهنم است.

منبع: مجله گردشگری الی گشت