تبیان، دستیار زندگی

اندر احوال تاثیرگذارترین شاعر سده اخیر فارسی!

منوچهر آشتیانی درباره دایی‌اش، نیما می‌گوید: یادم هست وقتی راجع به شعر صحبت می‌شد نیما به آقای شاملو و دیگران می گفت: "طوری شعر بگویید که در گفتار معمولی خودتان از زبان استفاده می کنید".
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 نیما یوشیج

  نیما یوشیج 58 سال پیش در چنین روزی درگذشت. او سال 1276 در 21 آبان به دنیا آمد و روز سیزدهم دی سال 1338 درگذشت. پدرنیما، ابراهیم‌خان اِعظام‌السلطنه، متعلق به خانواده‌ای قدیمی مازندران بود و به کشاورزی و گله‌داری مشغول بود.

 بنابر بسیاری از منابع و از جمله کتاب تاریخ خانواده اسفندیاری تالیف اسدالله اسفندیاری، نیما یوشیج (علی اسفندیاری) و خاندان اسفندیاری از خاندان‌های معروف ایران و نور استان مازندران در دوره قاجار و پهلوی است که نسب ایشان به شاخه‌ای از اسپهبدان طبرستان موسوم به پادوسبانیان می‌رسد. پادوسبانیان سلسله ای ساسانی تبار بودند که از حدود سال ۴۰هجری تا دوران شاه عباس کبیر صفوی بر بخش هایی از طبرستان (بعدا مازندران) حکمرانی می‌کردند. علی اسفندیاری (نیما یوشیج) و محتشم السلطنه از مشهورترین اعضای این خاندان هستند. در عصر قاجار و پهلوی ، وزرا و نمایندگان مجلس و چهره‌های سیاسی و علمی و هنرمندان متعددی از میان افراد این خانواده برخاستند.

پدر نیما زندگی روستایی، تیراندازی و اسب‌سواری را به او آموخت. نیما تا دوازده‌سالگی در زادگاهش، روستای یوش، و در دل طبیعت زندگی کرد. نیما خواندن و نوشتن را نزد آخوندِ دِه فراگرفت ولی دلخوشی چندانی از او نداشت چون او را آزار می‌داد و در کوچه‌باغ‌ها دنبالِ نیما می‌کرد.

 ۱۲ساله بود که به‌همراه خانواده به تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد. در مدرسه از بچه‌ها کناره‌گیری می‌کرد و به‌گفته خودِ نیما با یکی از دوستانش مدام از مدرسه فرار می‌کرد و پس از مدتی با تشویق یکی از معلم‌هایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و شعر گفتن به سبک خراسانی را شروع کرد. نیما، شعر بلند افسانه را به نظام وفا، معلم قدیمی‌اش تقدیم کرده‌است. پس از پایان تحصیلات در مدرسه سن‌لویی، نیما در وزارت دارایی مشغول کار شد، اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد.

نیما و شعر فارسی

نیما یوشیج بلاشک تاثیرگذارترین شاعر سده اخیر شعر فارسی است. شاعران نامدار بسیاری از جمله احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث یا سهراب سپهری وامدار او هستند.

علی محمد نجاتی می‌نویسد: " هنگامی که نیمایوشیج بدرود حیات گفت در واقع وظیفه خود را به عنوان پرچم دارد تحول طلبی در شعر و ادبیات معاصر فارسی تا جایی که به او مربوط می‌شد، به نحو احسن انجام داده بود. او "گونی نوشته‌ها"یش را به وصی امینی چون دکتر محمد معین سپرده بود و از حسن اتفاق جوانی پیدا شده بود که قصد داشت تمام عمر خود را برای باز پیرایی و آماده کردن و انتشار این آثار، صرف کند." او می‌نویسد: "احمد شاملو و تنی چند از پیروان او تئوری و ایده "عبور از نیما" را به مرحله اجرا درآورند. اما در عین حال به بنیان های ادبی و جهان نگری نیما ارزش قائل بوده و در کلیات و اصول به بهره برداری و پیروی از اندیشه‌های او ادامه دادند. مهدی اخوان ثالث که سبک و شیوه نیمایی را با مکتب خراسانی در هم آمیخته و روش خاص خود را ابداع کرده بود، در تشریح کیفیات وزن و عروض نیمایی بلند ترین و جدی ترین گام را برداشت. او با نوشتن مقالاتی درباره شعر و عروض نیمایی در قامت یک تئوریسین انکار ناپذیر، ستون‌های پایگاه ادبی نیما را هرچه بیشتر تقویت کرد."

شبانه با نیما یوشیج و شاعران معاصر

منوچهر آشتیانی درباره دایی‌اش، نیما به هنرآنلاین می‌گوید: از سال‌های شب نشینی‌های ما با نیما مدت زیادی گذشته است. بیشتر خاطراتم مربوط به دور هم بودن‌هایمان است. یادم هست تا نیمه شب در همراهی با شاملو و کسرایی و سایه می‌نشستیم و از هر دری سخن می‌گفتیم. تمام هفته‌هایی که دیدارهای شبانه من، آقای شاملو، آقای کسرایی و ... تا نزدیک‌های صبح با ایشان شکل می‌گرفت جالب بود.

 آشتیانی گفت: یادم هست وقتی راجع به شعر صحبت می‌شد نیما به آقای شاملو و دیگران می گفت: "طوری شعر بگویید که در گفتار معمولی خودتان از زبان استفاده می کنید". ملاقات‌های این جمع مدت‌ها ادامه داشت و در برخی موارد هم به کافه‌ها کشیده می‌شد. خلاصه این که آنقدر خاطره هست که نمی‌شود در یک مصاحبه همه را مطرح کرد. البته من در یکی از کتاب‌هایم تمام خاطراتی که از نیما داشته‌ام را نوشته‌ام.

او گفت:کنار دایی بودنم تا زمانی که برای ادامه تحصیل به فرانسه و بعد از آن آلمان رفتم ادامه داشت و بعد از آنکه به آلمان رفتم تا زمان مرگ نیما دیگر از او خبر نداشتم. بعد از 6 سال که در آلمان سکونت داشتم بچه‌های دانشگاه آمدند و گفتند: "دایی‌ات مرحوم شده است". این اتفاق سر و صدای زیادی کرد و بعد از من خواستند کنفرانسی درباره نیما بدهم. از شهرهای دیگر آلمان هم آمدند و من در مورد نیما سخنرانی کردم.

حواشی انتشار آثار نیما

اما همیشه یکی از حواشی نیما یوشیج، انتشار آثار او در ایران بود. بیشتر این انتقادها البته در باب ادبیات مغلوطی است که از نیما منتشر شده.

شراگیم یوشیج در این باره در مکاتبه‌ای که با هنرآنلاین داشت، نوشت: " متاسفانه امروز ناشرین بیشتر به فکر جیب‌شان و سود مالی خودشان هستند تا خدمت معنوی و فرهنگی به جامعه ادبی، درحال حاضر متجاوز از 25 ناشر اشعار نیمای بزرگ را به بهانه گذشت سال‌ها از مرگ نویسنده، همگی از روی هم کپی کرده و مغلوط چاپ می‌کنند. سرآغاز این سودجویی مجموعه اشعار نیما یوشیج چاپ انتشارات [...] است که درسال 1364 بدون اطلاع من و، به دلیل عدم توایی در بازخوانی دوباره اشعار را مغلوط چاپ و منتشرکردند، اداره ارشاد هم بدون توجه تکرار مکرّر و اشباع این کتاب در بازار مجوز چاپ صادر می کند و همچنین عده‌ای هم به بهانه بررسی و نقد بر آثار نیما چند خطی در ابتدا به عنوان معرفی می‌نویسند و مابقی کل اشعار نیما را چاپ می‌کنند که نمونه آن برگزیده اشعار نیما توسط جلالی پندری چاپ مروارید و "خانه‌ام ابری‌ست" علی اصغر علمی انتشارات سخن و "مدرنیسم نیما" مجید اسدی که هرکسی به ذن و توان خود نیما شناس شده و نیما را می‌شناسد و غافل از خواندن یک خط درست، که هرشخص عاقل و بالغی می‌فهمد و می‌داند زیرآن نیمه کاسه چیست!؟ من به جرأت می‌توانم بگویم که نسل حاضر همه اشعار نیما بزرگ را مغلوط می‌خوانند."

کتاب نیما در فرهنگستان زبان و ادب فارسی

اما فرهنگستان زبان و ادب فارسی در دهه ۱۳۷۰ مجموعه‌ای از اسناد متعلق به نیما یوشیج را از فرزند او، شراگیم یوشیج، خریداری کرد. این اسناد از آن زمان در بایگانی کتابخانه فرهنگستان نگهداری می‌شد تا اینکه از سال ۱۳۹۳ طرح بررسی و انتشار این دست‌نوشته‌ها در دستور کار گروه ادبیات معاصر فرهنگستان قرار گرفت. این کار با تهیه تصاویر دیجیتال از اسناد و دسته‌بندی موضوعی آن‌ها آغاز شد، اما درهم‌ریختگی و آشفتگی اسناد، از سویی، و کیفیت نامطلوب تحریر آن‌ها، از سوی دیگر، موجب شد که تدوین و تنظیم آن‌ها وقت‌گیر باشد.

دست‌نوشته‌ها که محتوای اغلب آن‌ها تاکنون منتشر نشده، علاوه بر شعر مشتمل است بر داستان و نمایشنامه، همچنین تأملاتی در باب هنر و ادبیات، خاطره‌نگاری‌ها و یادداشت‌های مربوط به زندگی روزمره نیما. پس از تفکیک موضوعی اسناد نوبت به استنساخ مطالب رسید و طبعا استنساخ اشعار منتشرنشده در اولویت قرار گرفت. اشعاری که در این مجموعه گرد آمده است در قالب‌های کلاسیک، نوقدمایی (چارپاره و صورت‌های گوناگون آن)، و قالب مشهور به نیمایی است.

در اشعار این دفتر انواع آزمایش‌های نیما در وزن و قافیه و سایر عناصر صوری دیده می‌شود، کمااینکه مضامین شعرها نیز گوناگون و متفاوت است و همان تنوع محتوایی‌ای که پیش‌تر در اشعار او دیده می‌شد در اینجا نیز به چشم می‌خورد. جنگ و فقر و استبداد و عشق و طبیعت از جمله این مضامین هستند. در عین حال، مسائل ساده زندگی روزمره نیز الهام‌بخش او در سرودن بخشی از شعرها بوده است.

"کتاب صد سال دگر: دفتری از اشعار منتشرنشده نیما یوشیج" به تصحیح آقایان دکتر سعید رضوانی و دکتر مهدی علیائی‌مقدم گردآوری و در ۲۶۴ منتشر شد.

منبع:هنر آنلاین