برای آنها که بیشتر فکر میکنند
توجه: برای استفاده کامل از این صفحه، قبل از دیدن جواب هر سوال، خوب فکر کنید
تمدن چیست؟
باید اعتراف کرد که تعریف تمدن کار ساده ای نیست. تمدن از چیزهای بسیاری تشکیل شده است که بعضی از آنها مانند جادهها و ساختمانها را میتوان حس کرد، لمس کرد یا دید. اما بعضی از اجزای آن هم دیدنی و حس کردنی نیست مثل دولت یا تقسیم کار. به جامعه امروز ما و جامعه آن روز سومر فکر کنید. میتوانید آنها را مقایسه کنید؟
به مردمی که آنها را متمدن نمی دانیم فکر کنید. آنها چه ویژگی خاصی داشته اند که در زندگی ما موجود نیست؟
آنها مردمی بودند که غذای خود را با شکار حیوانات وحشی و جمع کردن گیاهان خودرو به دست میآوردند. وقتی تمام حیوانات و غلات یک ناحیه را میخوردند، ناچار به ناحیه دیگری کوچ میکردند و خانه ثابتی نداشتند. یادتان هست گفتیم که نقاط عطف بزرگی در تاریخ وجود دارد؟ حدود 10000 سال پیش یکی از آنها روی داد و تمام زندگی بشر را دگرگون کرد! جوابش را میدانید:
کشاورزی
کشاورزی به احتمال زیاد در ناحیه شمال میان دو رود پدید آمده است. به تدریج مردم کاشتن و پروردن غله را یاد گرفتند. و خیالشان از بابت غذا راحت تر شد و به این ترتیب وقت پیدا کردند تا تمدن را به وجود بیاورند. با زیاد شدن غذا طبیعتا جمعیت مردم هم افزایش مییابد و سرزمین محدود شمال دیگر جوابگوی آنها نیست. نتیجه؟
مهاجرت به سرزمین های جنوبی.
اما زمین های جنوبی خشک و گرم هستند. باران به اندازه کافی نمی بارد و برای کشاورزی به آب احتیاج است.
شما در میان دو رودی زندگی میکنید که در فصل هایی از سال طغیان شدید در آنها روی میدهد. برای رساندن آب به زمینتان در تمام طول سال چه میکنید؟
همان کاری که سومریها کردند. حالا علت وجود این همه کانال و دیواره در کناره رود را در مییابید. به این کار ایجاد سیستم آبیاری میگویند. طبیعتا چنین دم و دستگاهی به اداره کردن احتیاج دارد و سازمان لازم برای این کار یکی دیگر از نمودهای تمدن است. بخشی از آن چیزهایی که نمی توان دید اما درست مثل کشاورزی فرقی اساسی در زندگی انسان ایجاد میکند. به نحوه استدلال مان توجه کردید؟ ما صرفا از یک عامل به یک نتیجه رسیدیم. اما آیا این کار درستی است؟ آیا فقط مقدار ریزش باران و نحوه کاشت و برداشت دانهها تمدن را پدید آورده است؟
تصور کنید که گروهی از ساکنان سیارات دیگر شما را دستگیر کرده و نزد رهبر خود برده اند. او به شما میگوید که باید نشان بدهید که انسان "متمدنی" هستید وگرنه به زندان میافتید. شما میگویید که از جامعه بسیار پیشرفته ای آمده اید واز سفرهای فضایی، آسمان خراشها و بمبهای اتمی حرف میزنید. رهبر فضایی سری تکان میدهد و میگوید: "همه اینها مهم هستند اما درباره مردمت چه حرفی داری؟ آنها چطور کار، زندگی و تفریح میکنند؟ چه اثری از خود به جا گذاشته اند؟ رفتارشان نسبت به سرزمینی که در آن زندگی میکنند چگونه است؟" حالا چه جوابی میدهید؟ آیا جامعه شما در امتحان تمدن قبول خواهد شد؟ بقیه ماجرا را در صفحه های بعدی دنبال کنید.