تبیان، دستیار زندگی
حدود 4 قرن پیش ، مورّخان درباره ی سابقه و سر گذشت تمدّن در میان دو رود ( بین النهرین- سرزمین ما بین دو رود دجله و فرات ) اطلاعات زیادی نداشتند و عمده آگاهی های آنان درباره ی این منطقه ، از تورات گرفته شده بود؛ اطلاعاتی که ضمن بیان سر گذشت پیامبران بدان‌..
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تمدن در میان دو رود

سرزمین میان دو رود و اهمیت تاریخی آن

حدود 4 قرن پیش ، مورّخان درباره ی سابقه و سر گذشت تمدّن در میان دو رود ( بین النهرین- سرزمین ما بین دو رود دجله و فرات ) اطلاعات زیادی نداشتند و عمده آگاهی های آنان درباره ی این منطقه ، از تورات گرفته شده بود؛ اطلاعاتی که ضمن بیان سر گذشت پیامبران بدان‌ها اشاره شده است. تا این که برخی از سیاحتگران اروپایی به این منطقه پا نهادند و مدّتی در آن جا زیستند. در آن جا ، الواح گِلی ای را که حاوی نوشته هایی بود ، مشاهده کردند امّا چون کسی قادر به فهم آن نوشته‌ها نبود، دریافتند که باید مربوط به مدّت‌ها قبل باشد. جهان گردان تعدادی از این الواح را به اروپا بردند و پژوهشگران به مطالعه ی آن‌ها مشغول شدند. نظیر همین رویداد نیز در ایران اتفاق افتاد و نتیجه ی آن کشف و بازخوانی خطّ میخی بود. سپس شمار زیادی از پژوهشگران به میان دو رود آمدند و از نزدیک ، به کاوش های باستان شناختی و مطالعه ی آثار تاریخی پرداختند. به تدریج ، معلوم شد که میان دو رود ( جنوب عراق کنونی ) خاستگاه کهن ترین تمدّن بشری بوده است .

پیدایش شهرها

نخستین شهرهای میان دو رود باستان در سومر پدید آمد . سومر هم نام قسمت جنوبی میان دو رود و هم نام اقوامی است که در آن جا زندگی می‌کردند. اور1 ، اوروک 2 ، کیش3، لاگاش 4 ، لارسا5 و نیپور6 از جمله ی این شهرها می‌باشند. هر یک از این شهرها به همراه روستاهای اطراف خود به صورت مستقل اداره می‌شدند ؛ به همین دلیل ، آنان را دولت شهر یا کشور شهر نامیده اند. در میان هر شهر معبدی بود که مجسّمه ی خدای حامی شهر در آن قرار داشت. اداره ی این شهرها با کاهنانی بود که به رئیس آنان اِنسی می‌گفتند.

مردم:

دو گروه فرهنگی ، عناصر اصلی جمعیتی " میان دورود" را تشکیل می‌دادند. سومریان و اکدیان . آنها در آرامش و باروری با هم زندگی می‌کردند و در هم ادغام می‌شدند- شرایطی که در هر تمدن پیشرفته ای وجود دارد. به نظر می‌رسد که نشانه ای از ایدئولوژیهای نژاد پرستانه قوی یا طبقه بندی نژادی در بین آنها وجود نداشته است. دشمنانشان را به سختی لعنت و نفرین می‌کردند اما این دشمنان هم حاکمان سرزمینهای همسایه شان بودند نه ساکنان اقلیم های دور . علاوه بر سومری‌ها و اَکَّدی‌ها 1 ، اَموری‌ها 2 ، آشوری‌ها 3 ، کلدانی‌ها 4 هم ساکن این ناحیه بوده اند. همسایگان دور ونزدیک این سرزمین نیز با آنان روابط سیاسی - گاه خصمانه و گاه دوستانه - و تمدّنی داشته اند. هیتی ها5 و میتانی 6‌ها ( در شمال ) و ایلامی‌ها 7 و کاسی‌ها 8 ( در شرق ) از جمله ی این همسایگان بودند. برای اطلاعات بیشتر به نقشه مراجعه کنید. یکی از فرمان روایان بسیار کهن سومر اِتَنَ 9 نام داشت. او نخستین فرمان روای سومری بود که توانست مدّتی بر دولت شهرهای سومری مسلّط شود.
گیلگامش 10 نیز از دیگر فرمان روایان نخستین سومر بود. در حدود 2400 ق.م . اقوام اَکَّدی که در مرکز میان دو رود می‌زیستند با هجوم به شهرهای سومری توانستند بر آنان غلبه کنند. فرماندهی اکَّدی‌ها را در این حملات سارگن 11 به عهده داشت که در تاریخ سیاسی میان دو رود شهرت زیادی دارد و او را نخستین امپراتور میان دو رود باستان می‌دانند ؛ زیرا طّی فتوحات بسیار توانست از خلیج فارس تا قسمت های شمالی میان دو رود را تصّرف کند و بر آن حکم براند. جانشینان سارگن حدود دو قرن قدرت را در دست داشتند تا این که گوتی‌ها 12 از کوهستان های شمال شرق هجوم بردند و به حکومت آنان خاتمه دادند. هجوم گوتی‌ها موجب ویرانی بسیاری از شهرهای سومری شد. تسلّط آنان حدود یک قرن به طول انجامید. سر انجام ، سومریان آن‌ها را از سرزمین خود بیرون راندند. این دوره را دوران نوزایی نامیده اند. در حدود 2000 ق.م . ایلامی‌ها که در جنوب و غرب ایران حکومت داشتند و همواره با سومریان درگیر بودند ، آنان را شکست دادند و برای همیشه به قدرت سیاسی سومریان خاتمه دادند. حمله های مداوم اَموری‌ها نیز سومریان را ضعیف ساخته بود.
ایلامی‌ها شهر اور را ویران کردند و سپس آن را آتش زدند و پادشاه آن را به ایلام آوردند. پادشاه سومری‌ها تا زمان مرگ در زندان بود امّا حضور ایلامی‌ها در میان دو رود دیری نپایید ، زیرا اقوام تازه نفس اَموری با بیرون راندن ایلامی‌ها جای آن‌ها را گرفتند. از پادشاهان معروف اَموری ، حمّورابی 1 است که به دلیل اقداماتش در زمینه ی کشاورزی ، بازرگانی و قانون گذاری شهرت بسیاری دارد. پایتخت حمّورابی شهر بابل 1 بود که بزرگ ترین و آبادترین شهر دنیای باستان به شمار می‌رفت. حکومت اَموری‌ها را به نام پایتخت آنان ، دولت بابل قدیم نیز نامیده اند. با مرگ حمّورابی شورش هایی در شهرهای میان دو رود رخ داد که نتیجه ی آن زوال حکومت اَموری‌ها به دست اقوام هیتی و کاسی بود. به ویژه ، کاسی‌ها که از غرب کوه های زاگرس به میان دو رود سرازیر شده بودند و به مدّت چند قرن به شهر های میان دو رود حکم می‌راندند، عاقبت ظهور آشوری‌ها به قدرت آنان و سایر قدرت های محلّی میان دو رود خاتمه داد. آشوری‌ها اقوام جنگ جویی بودند که از قرن‌ها قبل در شمال میان دو رود سکونت داشتند. در قرن نهم ق. م. فرمانده ی آشوری 2 توانست به پیروزی های زیادی دست یابد و قلمرو آشور را تا ساحل مدیترانه گسترش دهد. چندی بعد پادشاه آشور 1 مصر را فتح کرد و نیز با حمله به شهر های ایلام به حیات سیاسی آنان خاتمه داد.

پایتخت آشوری‌ها شهر نینوا2 بود که غارت سرزمین های اطراف ثروت های زیادی را به آن سرازیر کرد و موجب رونق آن جا شده بود. آخرین قومی که بیش از یک قرن در میان دو رود حکومت کردند ، کلدانی‌ها بودند. آنان در جنوب میان دو رود می‌زیستند . کلدانی‌ها ابتدا نسبت به ایلامی‌ها و آشوری‌ها ضعیف بودند امّا به تدریج قدرت یافتند. در 612 ق.م. در نتیجه ی اتّحاد آنان با دولت ایرانی ماد ، نینوا فتح شد و دولت آشور برای همیشه منقرض گردید. با فتح بابل به دست کورش هخامنشی ( 539 ق.م. ) میان دو رود قرن‌ها جزو قلمرو ایران گردید و سرنوشت آن با سرنوشت ایران گره خورد. دولت کلدانی‌ها به دولت بابل جدید مشهور است.

فرهنگ و تمدن میان دو رود

دین: هنگامی که از دین مردمان میان دو رود در دوران باستان سخن به میان می‌آید ، خدایان متعدّد ، کاهنان ،معابد ، سرودهای مذهبی ، افسانه های کهن ، قربانی‌ها ، نیایش های خالصانه ی مردم و چیزهایی از این قبیل در ذهن تداعی می‌شود. مردمان میان دو رود به خدایان بسیاری چون خدایان آسمان ، ماه ، ستارگان ، کشاورزی و غیره معتقد بودند و هریک را به نامی می‌خواندند. هم چنین برای برخی از آن‌ها مجّسمه ای ساخته بودند و آن را می‌پرستیدند. در مرکز هر یک از شهرها معبدی بود که معمولاً بر روی تپّه ای قرار داشت . این معبدها که چند طبقه داشتند زیارتگاه مردم بودند. در هر معبد مجسّمه ی خدای نگه دارنده ی شهر قرار داشت. در جنگ‌ها مردم برای حفظ این مجسّمه‌ها تا پای جان فداکاری می‌کردند ؛ زیرا اسیر کردن آن‌ها ، به معنای اسیر شدن خدای شهر بودو سرافکندگی ، غم و غصّه ی مردم را در پی داشت. مردمان میان دو رود برای رضایت خدایان خود مراسم مختلفی برگزار می‌کردند ؛ مانند قربانی کردن یا خواندن سرودهای مذهبی به صورت دسته جمعی. آنان به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند و وقتی شخصی می‌مرد کلّیه وسایل اورا همراه وی در قبر می‌گذاشتند. باستان شناسان بسیاری از این وسایل را در گورهای این منطقه یافته اند.

هنر و معماری :

توده ی مردم خانه های خود را از خِشت برپا می‌داشتند. ثروتمندان در ساختن خانه های خود از آجر استفاده می‌کردند امّا جلوه های اصلی معماری میان دو رود - که یادگارهایی از آن به جا مانده - زیگورات 1 های آن است .

استفاده انسان از رودها و کشاورزی

انسان از زمانهای ماقبل تاریخ جذب دو رود دجله و فرات شده است . آنها مسیرهای حمل ونقل آبی را ممکن ساختند و طغیان سالانه شان سرزمین کرانه شان را باور می‌کرد. طبیعت دجله و فرات تفاوت چشمگیری دارد. دجله جریانی تند و خروشان دارد. نام یونانی آن " Tigris" از تلفظ نام اکدی[ idiqlat] آن گرفته شده است. در سومری این کلمه به معنای " سریع چون پیکان" بوده است. بخصوص گذشتن از بخش بالای رود بسیار مشکل است . رودخانه زمین را عمیقاً می‌شوید و جریان آبش برای آبیاری مناسب نیست. اما فرات شریان حیات است. کشتی‌ها بر آن می‌روند و می‌آیند . کناره هایش پست تر و برای آبیاری مناسبترند و طغیان آرام تری هم دارند. نزولات جوی در کوههای شمالی زیاد است و می‌توان دیم کاری کرد. در سرزمین پست تر بابل ، باران کمتری می‌آید و آن مقدار اندک هم رگبارهای شدید زمستانی در ماههای آذر تا دی است . تابش شدید خورشید تابستانی هم در زمان کوتاهی خاک را خشک و قاچ قاچ می‌کند. می‌بینید که به این ترتیب بدون آبیاری ، کشاورزی امکان ندارد.

مترجم: ساناز فرهنگی

بازگشت به صفحه اصلی