تبیان، دستیار زندگی

حقوق مردم در کلام امیرمومنان

آگاهان به زبان و ادبیات عرب نهج البلاغه را" دون کلام خالق و فوق کلام مخلوق" توصیف کرده اند. و به راستی برای کسی که اندک آشنایی به زبان عربی داشته باشد، نثر آهنگین و قوی و درعین حال نغز و پرمعنای نهج البلاغه بس شگفت آور و زیبا می نماید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
امیرالمومنین

در این مقال بنا نداریم از زیبایی های کلام حضرت امیر سخن گوئیم، که آن از عظمت، در کتابی هم نمی گنجد. بلکه درصدد هستیم گوشه ای از نحوه حکومت و ولایت حضرت امیر را در کلام ایشان جستجو کنیم. در نامه های متعددی که امیرالمومنین به کارگزاران خود در ولایات گوناگون نوشته( و معروفترین آنها نامه به مالک اشتر حاکم مصر) بسیار بر حسن رفتار با مردم سفارش نموده است. دراین میان نگارنده دو نامه از حضرت امیریعنی نامه های 5 و 25 را برگزیده است که با اشاراتی کوتاه، به آن خواهیم پرداخت. دراین نامه ها در خواهیم یافت که از نگاه امیرالمومنین حق خداوند همان حق مردم است. " ناس " در کلام امیرالمومنین جایگاه بسیار بلندی دارد. چرا که خداوند هم خود را" رب الناس" ، " ملک الناس"، و " اله الناس"(1) معرفی کرده است و همینطور در قرآن کریم آنگاه که خداوند از قرض الحسنه و فضیلت و پاداش بی شمار آن یاد می کند می فرماید: " یقرض الله قرضاً حسناً فیضاعفه له"(2)
در این آیه کلمه" الله " جانشین" ناس"  شده است چرا که مردم ا ز قرض الحسنه منتفع می شوند و گیرنده آن هستند و این مرتبه ی" مردم " را در مکتب اسلام می نمایاند.
و علی هم که پرورده این مکتب است از همین حساسیت نسبت به حقوق مردم برخوردار است.
به نهج البلاغه بازگردیم:
نامه 5: به اشعث بن قیس عامل امام در آذربایجان .
" حوزه فرمانروائیت طعمه تو نیست، بلکه امانتی است بر گردن تو، و از تو خواسته اند که فرمانبردار کسی باشی که فراتر از توست. تو را نرسد که خود هر چه خواهی رعیت را فرمان دهی." توجه داشته باشید که حضرت امیر به عامل خود تذکر می دهند که حاکم مطلق العنان بر مردم نیست بلکه باید در برابر خداوند و همچنین امام پاسخگو باشد. " یا خود را درگیر کاری کنی مگر آن که دستوری به تو رسیده باشد. در دستان تو مالی است از اموال خداوند، عزوجل، و تو خزانه دار هستی تا آن را به من تسلیم کنی. امید است که من برای تو بدترین والیان نباشم" در اینجا نیز حضرت امیر بیت المال مسلمین را مال خداوند می دانند و بر نگهداری از آن سفارش بسیار می کنند.
" امام و حکمران امین و پاسبان حقوق  مردم و مسئول در برابر آنهاست، از این دو- حکمران و مردم- اگر بناست یکی برای دیگری باشد این حکمران است که برای توده محکوم است، نه توده محکوم برای حکمران."(3) کلمه رعیت در کلام امیرالمومنین به فراوانی آمده است همچنین است در نامه فوق الذکر به جاست که اشاره کوتاهی به این کلمه داشته باشیم:" این لغت از ماده رعی است که به معنی حفظ و نگهبانی است، به مردم از آن جهت کلمه رعیت اطلاق شده است که حکمران عهده دار حفظ و نگهبانی جان و حال و حقوق و آزادی های آنهاست."(4) در اینجا می بینیم که جان، مال، حقوق و آزادی انسان در یک مرتبه و از یک درجه اهمیت برخوردار است . و این شیوه اهل بیت مکرم اسلام و نگاه واقع بینانه آنان نسبت به حقوق مردم است.
" در بخشنامه های علی(ع) حساسیت عجیبی نسبت به عدالت و مهربانی به مردم و محترم شمردن شخصیت مردم و حقوق مردم مشاهده می شود که راستی عجیب و نمونه است."(5)
نمونه ایی بر این مدعا، نامه 25 از نهج البلاغه است که حضرت امیر به یکی از ماموران جمع آوری زکات فرستاده اند: رأفت علی و صیانت از حقوق مردم  در این کلام موج می زند:
" در حرکت آی با پرهیزگاری و ترس از خداوندی که یگانه است و او را شریکی نیست، زنهار، مسلمانی را مترسانی و اگر خود نخواهد به سراغش مروی و بیش از آنچه حق خداوند است از او مستانی." عجبا از این مرد حق و عدل که اینگونه حق مردم و آرامش آنان را پاس می دارد.
"... چون به قبیله ایی برسی بر سر آب آنها فرود آی و به خانه هایشان داخل مشو. آنگاه با آرامش و وقار به سوی ایشان رو تا به میانشان برسی . سلامشان کن و تحیت گوی و در سلام و تحیت امساک منمای. سپس بگوی که ای بندگان خدا، ولی خدا و خلیفه او مرا به نزد شما فرستاده تا سهمی را که خدا در اموالتان دارد بستانم. آیا خدا را در اموالتان سهمی هست که آن را به ولی خدا بپردازید؟ اگر کسی گفت: نه، به سراغش مرو و اگر کسی گفت: آری بی آنکه او را بترسانی یا تهدیدش کنی، یا بر او سخت گیری، یا به دشواریش افکنی، به همراهش برو و آنچه از زر و سیم دهد، بستان و اگر او را گاو و گوسفند و شتر باشد جز به اجازت صاحبانش به میان رمه مرو، زیرا که بیشتر آنها از آن اوست..." حقوق بشر را درکلام امیرالمومنین باید یافت نه در قطعنامه ها و دستورالعمل های امروزین. حضرت امیر حتی در پرداخت زکات که بر هر مسلمانی واجب است تجسس را از سوی ماموران مانع می شود و پرداخت زکات را به خود مردم وا می گذارد. "... پس مال را هر چه هست به دو بخش کن. و صاحب مال را به گزینش یکی از آن دو بخش مخیر گردان و در آنچه برای خود بر می گزیند ، متعرضش مشو.
سپس باقی را باز به دو بخش کن و باز او را در گرفتن یکی از آن دو بخش مخیر نمای و در آنچه برای خود بر می گزینند سرزنش منمای، و پیوسته چنین کن تا آن قسمت که حق خداوند در آن است، بر جای ماند. پس سهم خدا را از او بستان و اگر پنداشت که مغبون شده و خواست آنگونه قسمت کردن را بر هم زند، از او بپذیر و بار دیگر دو قسمت را یکی کن و باز قسمت از سر گیر." در ادامه این نامه حضرت امیر مامور زکات را به رعایت احوال رمه هایی که به عنوان زکات جمع آوری شده اند سفارش می کند و حتی حق حیوان را هم فرو نمی گذارد.
و در پایان" اگر چنین کنی، اجر تو بزرگ باشد و تو را به رستگاری، ان شاءالله ، نزدیکتر سازد."(6)
پی نوشت:
1- اشاره به سوره ناس ، آیات 1 تا 3.
2- سوره حدید، آیه 11.
3- شهید مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 128.
4- همان، ص، 128.
5- همان، ص 133.
6- از ترجمه عبدالحمید آیتی بر نهج البلاغه.

منبع : موسسه جهانی سبطین(ع)
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.