تبیان، دستیار زندگی

آیت الله علی صافی گلپایگانی (رض)

مرحوم آیت الله صافی بر ترویج و اهتمام به امر به معروف و نهی از منکر به ویژه در مقابل برخی از منکرات چون بدحجابی تاکید می ورزید و چادر زنان را مقدس‌تر از عبای خود می‌دانستند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 آیت الله علی صافی گلپایگانی (رض)

زندگی نامه:

آیت الله علی صافی در مهرماه سال ۱۲۹۱ش در شهرگلپایگان از توابع استان اصفهان متولد شد. نخست نزد پدر بزرگوارشان آیت الله ملا محمد جواد صافی و  دائیشان ملا ابوالقاسم قطب برخی از علوم حوزوی را فراگرفت. پس از آن در آغاز سن جوانی و در 17 سالگی برای ادامه تحصیل راهی حوزه علمیه قم گشت. در قم، دروس سطح را در محضر آیة الله آقا میرزا محمد همدانى تكمیل نموده و پس از آن به برای شرکت در دروس خارج به حلقه شاگردان آیات عظام شیخ عبدالکریم حائری و حجت کوه کمره ای و سپس آیت الله بروجردى پیوست. هوش و ذكاوت و نیروى استدلال وى در جلسه درس و مباحثه آیة الله بروجردى مورد توجه قرار گرفت و بدنبال آن از خواص شاگردان آن مرحوم گردید.(1)  خود وی در این باره می فرمایند:« من و آقای اخوی ،ایشان را قبل از آمدن به قم می شناختیم! زیرا مرحوم پدرم با آیت الله بروجردی، ازاصفهان آشنائی نزدیک داشتند. وقتی که ما برای تحصیل، به قم آمده بودیم و حضرت آیت الله بروجردی، هنوز در بروجرد بودند، مرحوم پدرم توصیه می کردند: بروید بروجرد واز خدمت ایشان استفاده کنید. به خاطراین آشنایی قبلی، از همان ابتدای ورود آیت الله بروجردی به قم، در درس آن بزرگوار شرکت کردیم.البته خودمان را معرفی نکردیم و تا زمانی که مرحوم پدرم، به قم آمدند و آقا برای دیدن ایشان، تشریف آوردند، خدمت آقا رسیدیم. از آن به بعد، لطف آن بزرگوار به ما بیشتر شد.از کسانی بودیم که در هیات استفتاءایشان شرکت می کردیم. به خاطر همان آشنائی با پدرمان واعتمادی که به خود ما داشتند، بسیاری از اسرار را، که حتی نزدیکان ایشان از آن آگاه نبودند، با ما در میان می گذاشتند. ما نیز، چون از مطلب روز، به اندازه آگاهی داشیتم، برخی از مطالب را که به نظرمان لازم می آمد، با ایشان در میان می گذاشتیم».(2) 

مرحوم آیت الله صافی بر ترویج  و اهتمام به امر به معروف و نهی از منکر به ویژه در مقابل برخی از منکرات چون بدحجابی تاکید می ورزید و چادر زنان را مقدس‌تر از عبای خود می‌دانستند.

ایشان  علی رغم مقام والای علمی و مرجعیت، تا پایان عمر شریف خود از منبر و محراب برای هدایت مردم کناره نگرفت و مسجد قطب را در شهر گلپایگان به مرکزی برای تبلیغ و ترویج مبانی اسلام تبدیل کرده بودند.وی در مقابله با ظلم مواضعی محکم و کم نظیر داشت و شجاعت، صراحت لهجه، زهد، قناعت و بی‌توجهی ایشان به لذت‌های دنیوی زبانزد بود.

فضائل اخلاقی:

مصطفی صافی فرزند آیت الله علی صافی گلپایگانی درباره سیره عملی پدر بزرگوارشان می گوید:(4)

«مرحوم والد نسبت به استادان خود همیشه به بزرگی و تکریم یاد می‌کردند و اگر کوچکترین حرفی در رابطه با این بزرگواران زده می‌شد به شدت برآشفته می‌شدند و از حریم روحانیت دفاع می‌نمودند... به تمام معنا شخصیت جامعی بودند به طوری که در عین صلابت و شجاعت، بسیار مهربان و ساده‌زیست بودند و عنایت زیادی به دوستان و خویشان و مؤمنان داشتند. یکی از موضوعاتی هم که به شدت بر آن تأکید داشتند صله رحم بود و آن چنان بر این امر اصرار داشتند که اگر کسی وی را نمی‌شناخت فکر می‌کرد که پدر در این زمینه افراط می‌کردند.

یکی از موضوعاتی که پدر نسبت به آن هرگز پروایی نداشتند بحث امر به معروف و نهی از منکر بود. نه تنها در این موضوع، بلکه در هیچ موضوع دیگری نیز به جز از خدا از کس دیگر نمی‌ترسیدند و با شجاعت در برابر مظاهر فساد و منکر می‌ایستادند.

مکارم اخلاق ایشان در حد بسیار بالایی بود و در تمامی جوانب، حتی امور سیاسی و اجتماعی این اخلاقیات را رعایت می‌کردند. به یاد دارم که زمانی که قرار بود مسجد قطب را تجدید بنا کنند به مدیر کار می‌گفتند: روزها دیرتر کار را شروع کنید. دلیلش را که می‌پرسیدیم می فرمودند: به این خاطر که بعضی از کارگرها که دیر وقت سرکار رسیده‌اند کاری برایشان نمانده است. بروید آنها را بیاورید و پول بیشتری هم به آنها بدهید.

پدر نسبت به تشرف به مکان‌های زیارتی به شدت مقید بودند، که تمامی اعمال را همان طور که وارد شده است به‌جا آوردند، به طوری که حتی سال‌های اواخر عمرشان که بر روی ویلچر هم می‌نشستند به حرم می‌آمدند و وقتی به حرم می‌رسیدیم بلند می‌شدند ضریح را می‌بوسیدند و همان طور که وارد شده بود اعمال را به جا می‌آوردند.

پدر بر روی اعمال و دعاهای دیگر نیز همین تأکیدات را داشتند و می‌گفتند باید همان طور که وارد شده است دعا را بخوانیم چرا در دعای کمیل چند بار یا رب یا رب می‌گویند.

یک بار که به مشهد رفته بودیم، یکی ‌از گوش‌های پدر که چند سال پیش مشکل پیدا کرده بود دوباره دچار عفونت شده بود. به همین دلیل خون و عفونت زیادی از این گوش خارج می‌شد و پدر به این خاطر که نکند حرم نجس شود به داخل حرم نمی رفت و از همان بیرون دعا و زیارت را می‌خواند...هربار که پدر از حرم بازمی‌گشت ما باندها را باز می‌کردیم و عوض می نمودیم. یکبار که ایشان از حرم برگشتند و ما طبق معمول خواستیم باندها را باز کنیم دیدیم هیچ اثری از خون و عفونت نیست و پنبه کاملا تمیز است. به پدر که گفتیم، گفتند: از امام رضا(ع) عجیب نیست زیرا من این بار که به حرم رفتم و نتوانستم داخل حرم بروم دلم شکست رو به آقا کردم و گفتم: آقا جان می‌گویند شما به سگ هم نگاه می‌کنید، آیا ما از سگ نیز کمتریم؟!

یک بار که به حرم امام رضا مشرف شدیم، تا حرم تاکسی گرفتیم و راننده پرسید: کجا می‌روید؟ من گفتم: مگر غیر از حرم جایی هست؟ همان لحظه پدر این شعر را سرودند که:

 مرا به غیر حرم این دیار کاری نیست
 به جز زیارت مولای خویش یاری نیست

خدا کند بپذیرد من ضعیف ذلیل
که جز به لطف و عنایتش امیدواری نیست».

حضور اجتماعی:

مرحوم آیت الله صافی، علاوه بر کارهای تحقیقاتی و مطالعاتی و توجه عمیق به اهمیت تالیف و درس و بحث در زمینه‌های گوناگون، از حضور موثر در اجتماع نیز غافل نماند. در همین زمینه داماد ایشان می فرماید:(5)

«چندباری از سوی آیت‌الله بروجردی و آیت‌الله گلپایگانی با شاه دیدار کردند. در زمان آقای گلپایگانی، قرار بود که زن شاه برای مراسم رونمایی از بازسازی ضریح حضرت معصومه به قم بیاید که ایشان به نمایندگی از آقای گلپایگانی به شاه گفتند که اگر قرار است او بیاید، باید با چادر در حرم حاضر شود. همچنین ایشان درباره آخرین باری که از طرف آیت‌الله گلپایگانی با شاه دیدار کرده بودند، گفتند: «شاه پس از صحبت‌های اولیه من گفت: تو چکاره این مملکت هستی؟! من هم گفتم: خیلی متاسفم که شخص اول مملکت از مفاد قانون اساسی اطلاعی ندارد. در قانون اساسی تصریح شده است که قانون بر اساس نظارت 5 نفر از فقهای طراز اول قانونیت پیدا می‌کند. آنگاه شما به من می‌گویید، چکاره مملکت هستی. این را گفتم و بلند شدم و بدون خداحافظی رفتم.

آقای محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر مقام معظم رهبری براساس اسناد ساواک نقل می‌کرد: هرچه در آن دوران در قم اتفاق می‌افتاد، زیر سر تحرکات آیت‌الله شیخ علی صافی بود. در سال 1349 به مشکین شهر تبعید شده بودند. به دلیل اینکه ساواک تحرکات قم را زیر سر ایشان می‌دانست، تبعیدشان کرد. ایشان این مساله را برایمان نقل کرده‌اند: روزی رئیس ساواک قم به منزل ما آمد و گفت: شما باید مدتی از قم بروید. من پاسخ دادم که من هرگز به اختیار خود همچین کاری نمی‌کنم. چند روز بعد از منزل آقای گلپایگانی بیرون آمدم، تاکسی خالیی جلوی من ایستاد و سوار شدم. من را به ساواک قم برد. سپس از آنجا مرا به تهران منتقل کردند. در تهران مرا پیش نصیری بردند بعد از تهدیدات فراوان به من گفت: دیدی خمینی را بردند و در گوشه‌ای افتاد! من هم گفتم: ایشان رفت و آقا شد. از آنجا مرا به مشکین شهر تبعید کردند. من برای دیدن ایشان به مشکین شهر رفتم که نگذاشتند ایشان را ببینم. حتی مرا چند روز بازداشت کردند. پس از چهل روز تبعیدشان در مشکین شهر، ایشان را از مشکین شهر به گلپایگان تبعید کردند. همچنین به یاد دارم، منبرهای ایشان آنچنان در گلپایگان انقلابی و آتشین بود که حتی در یکی از سخنرانی‌ها شاه را «قلابی» نامیده بودند، که باردیگر در سال‌های نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی بازداشت‌شان کردند و به ساواک اصفهان منتقل شدند. در گلپایگان در پی این بازداشت، اعتصاب سراسری صورت گرفت. مردم آمدند و در خیابان‌ها تحصن کردند و اعلام کرند تا ایشان آزاد نشوند، ما به اعتصاب ادامه می‌دهیم. بنابراین برای جلوگیری از تشنج در شهر، پس از دو روز ایشان را آزاد کردند.

 [با امام خمینی ] روابط بسیار دوستانه و صمیمانه‌ای داشتند. این روابط به سال‌های خیلی دور بازمی‌گشت. همانطور که گفتم، امام پس از آمدن به ایران و اقامت در قم به دیدار ایشان آمدند. مرحوم آیت‌الله شیخ علی صافی پیش از آشنایی با آیت‌الله گلپایگانی، با امام خمینی از جانب پدرشان ارتباط داشتند. این ارتباط خیلی قدیمی بود؛ وقتی پدر امام شهید شد، خانواده امام به منزل دایی ایشان (آیت‌الله آقا شیخ محمدسعید) که از علمای بزرگ منطقه بود، آمده بودند تا ایشان پیگیری کنند. همچنین مرحوم آقا، شاگرد درس فلسفه امام بودند و در درس اشکال می‌کردند. امام خمینی هم همواره از بزرگی آخوند ملا جواد صافی در نزد بزرگان قم یاد می‌کردند. پیش از انقلاب هم، ایشان نامه آیت‌الله گلپایگانی را برای امام به پاریس می‌برند. پس از انقلاب هم با امام رفت و آمدهایی داشت. همچنین بر پیش‌نویس قانون اساسی شرحی مفصل نوشتند و به امام دادند. گاهی هم برخی نگرانی‌ها را در دیدار با امام در جماران مطرح می‌کردند؛ همچون گرفتاری‌های پیش آمده برای برخی علما در آن دوران. در قضیه آقای شریعتمداری هم از طرف امام واسطه شده بودند که قضیه حل شود که بعد از آن گفتند: رخی نگذاشتند حل شود! این دیدارها هرازچندگاهی، تا سال 65 برقرار بود».

پس از رحلت آیت الله بهجت (رض) نیز در اطلاعیه‌ای که فرزند آن عارف عالم عامل منتشر کرد، اعلام شد که آیت‌الله محمدتقی بهجت، آیت‌الله علی صافی گلپایگانی را مجتهد اعلم و اصلح می‌دانسته و به مقلدان آیت‌الله بهجت توصیه شد که به وی رجوع کنند و ایشان را وصی خود در امور دینی معرفی نمودند. وی همچنین اعلام کرد فعالیت دفتر آیت‌الله بهجت با اجازه آیت‌الله علی صافی گلپایگانی و با توجه به اینکه نظر ایشان بر جواز بقای بر تقلید از میت است ادامه می‌یابد.(6)

آثار علمی:

آیت الله علی صافی، آثار ارزشمندی به نظم و نثر عربی و فارسی دارند كه برخی به چاپ رسیده و قسمتی نیز به صورت دست‌نویس باقی مانده است. آثار چاپ شده ایشان عبارتند از:(3)

1. ذخیرة العقبی فی شرح العروة الوثقی
2. منتخب الاحكام.
3. مناسك حج.
4. در انتظار وصال.مجموعه 59 قصیده و غزل و مخمس به مناسبت ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف.
5. رساله عملیه توضیح المسائل فارسی.
6. المحجة فی تقریرات الحجة. تقریرات اصول مرحوم آیت الله حجت (رض).
7. راز دل.دیوان اشعار در بیش از هزار صفحه.
8. الدلالة الى من له الولایة.
9. تاریخ تحول فقه شیعه.
10. اصول الفقه.
11. تبیان الصلاة. تقریرات درس مرحوم آیت الله العظمى بروجردى (رض).
12. تقریرات درس مرحوم آیت الله العظمى حجت (تیمم، بیع و...).

وفات:

مرحوم آیت الله صافی (رض) در صبح چهاردهم دیماه سال ۱۳۸۸ هجری شمسی و در سن ۹۷ سالگی در گلپایگان درگذشت. مراسم تشییع پیکر ایشان در روز پانزدهم دی ماه ساعت از مقابل خانه‌اش در خیابان امام حسین (ع) گلپایگان بسوی آرامستان قاضی زاهد این شهر انجام شد و پس از اقامه نماز توسط برادر کوچک ترشان آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی، بنابر وصیت ایشان در این آرامستان به خاک سپرده شدند.(7)

منابع:

1 - نگ: ویکی‌شیعه؛ دانشنامه مجازی مکتب اهل بیت(ع) وابسته به مجمع جهانی اهل بیت (ع). مدخل: علی صافی گلپایگانی. http://fa.wikishia.net و فرید مدرسی.  گفت‌وگو با شیخ محمدرضا كمیلی. جزئیات زندگانی آیت‌الله علی صافی گلپایگانی به روایت دامادش. شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۸
  http://faridmod.blogfa.com/post-395.aspx
و ویکی نور؛ دانشــنامه تخصـصی کتاب‌شـناسی و زندگی‌نامـه . مدخل: صافی گلپایگانی، علی. http://wikinoor.ir
2- مجله  حوزه  فروردین و اردیبهشت 1370، شماره 43 و 44 . مصاحبه با آیه الله شیخ علی صافی گلپایگانی. ص 107.
3- دانشنامه اسلامی (وابسته به موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت علیهم السلام ) مدخل: علی صافی گلپایگانی. http://wiki.ahlolbait.com
4 -خبرگزاری مهر: http://www.mehrnews.com/news/2334103
5 - -فرید مدرسی.  گفت‌وگو با شیخ محمدرضا كمیلی. جزئیات زندگانی آیت‌الله علی صافی گلپایگانی به روایت دامادش. شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۸
 http://faridmod.blogfa.com/post-395.aspx
6 - پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران وابسته به مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
http://revolution.pchi.ir/show.php?page=contents&id=11932
7-  نگ: وزنامه ایران .  شماره 4403 - 15/10/88  - صفحه 23  و پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران وابسته به مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
http://revolution.pchi.ir/show.php?page=contents&id=11932

گروه حوزه علمیه تبیان – علی محمد سرلک