حفظ آبروی مومن
امام صادق علیهالسلام فرمودند: هر كس درباره مومن آنچه را دیدگانش دیده و گوشهایش شنیده بگوید از كسانی است كه خداوند عزوجل دربارهاشان فرموده است: همانا برای كسانی كه دوست دارند زشتی در میان مومنان آشكار شود، عذابی دردناك است.» (نور، 19)
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1396/09/08 ساعت 09:23
روایات
1- بهترین مال
خیر المال ما وفی العرض؛(1) بهترین مال آن است كه با آن آبرو حفظ شود.
2- بردن آبرو، جنگ با خدا!
عن ابی عبدالله علیهالسلام قال: قال رسولالله صلیالله علیه واله، قال الله تبارك و تعالی، مَن اَهان لی ولیا فقد ارصد لمحاربتی؛ (2)
امام صادق علیهالسلام فرمود كه رسول خدا فرمودند: خداوند تبارك و تعالی فرموده است: هر كس دوستی از دوستان مرا خوار كند، در كمین جنگ با من نشسته است.
3- اهمیت حفظ آبرو
عن ابی عبدالله علیهالسلام قال من قال فی مومن ما رَاَتْهُ عیناه و سمعته اُذناه فهو من الذین قال الله عز و جل "ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا، لهم عذاب الیم"؛ (3)
امام صادق علیهالسلام فرمودند: هر كس درباره مومن آنچه را دیدگانش دیده و گوشهایش شنیده بگوید از كسانی است كه خداوند عزوجل دربارهاشان فرموده است: همانا برای كسانی كه دوست دارند زشتی در میان مومنان آشكار شود، عذابی دردناك است.» (نور، 19)
4- رسوا نمودن مومن، خروج از ولایت خدا
عن مفضل بن عمر قال قال لی ابوعبدالله علیهالسلام من روی علی مومن روایة یرید بها شینه و هدم مروءته لیسقط من اعین الناس اخرجه الله من ولایته الی ولایة الشیطان فلا یقبله الشیطان؛ (4)
مفضل عمر روایت كرده است كه حضرت صادق علیهالسلام به من فرمودند: هر كس به زبان مومنی سخن بگوید و از آن رسوایی او و از بین بردن مروّت و جوانمردیاش را بخواهد تا از چشم مردمان بیفتد، خداوند او را از ولایت خودش به ولایت شیطان میاندازد ولی شیطان هم او را نمیپذیرد.
5- عاقبت تحقیر مومن
عن ابی عبدالله علیهالسلام قال مَن حقر مومنا مسكینا او غیر مسكین لم یزل الله عزوجل حاقراً له ماقتاً حتی یرجع عن محقرته ایاه؛ (5)
امام صادق علیهالسلام فرمودند: كسی كه مومنی را تحقیر نماید، خواه مسكین باشد یا غیر مسكین، این عمل پیوسته مورد تحقیر و دشمنی باری تعالی خواهد بود تا از روش نادرست خود برگردد و او را با دیده یك مسلمان مورد احترام بنگرد.
6- راه حفظ آبرو
قال علی علیهالسلام مَن ضن بعرضه فلیدع المراء؛ (6)
هر كس میخواهد آبروی خود را حفظ كند، باید از جدال بپرهیزد.
7- حرمت آبروی مومن تا قیام قیامت
ایها الناس ان دِماءَكم و اعراضَكم علیكم حرامٌ الی آن تلقوا ربَكم؛ (7)
پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم فرمودند: ای مردم! خون و مال و آبروی شما حرمت دارد تا قیام قیامت.
8- دستور به حفظ آبرو
فمن استطاع منكم ان یلقی الله تعالی و هو تقی الراحة من دماء المسلمین واموالهم سلیم اللسان من اعراضهم فلیفعل؛ (8)
هر كس میتواند خداوند را به گونهای ملاقات نماید كه دستش به خون مسلمین و اموال آنان آلوده نباشد و همچنین زبانش از تجاوز به آبروی مسلمانان سالم مانده باشد، این كار را انجام دهد.
9- اثر حفظ آبرو در قیامت
عن النبی صلیالله علیه واله انه قال: من طلب لدنیا حلالا اِستعفافاً عن المسالة و سعیاً علی عیاله و تَعطُّفاً علی جاره لَقِیَ اللهَ و وجهُهُ كالقمر لیلةَ البدر؛ (9)
رسول اكرم صلیالله علیه واله فرموده است: كسیكه از پی مال مشروع برود برای آنكه آبروی خود را از ذلت سوال مصون نگه دارد، عائله خویش را اداره كند و به همسایه خود كمك كند، در پیشگاه خداوند سربلند و روسفید است و صورتش مانند ماه تمام میدرخشد.
10-دعا برای محفوظ ماندن آبرو
اللهم صل علی محمد وآله و صُن وجهی بالیسار، و لا تَبتَذِل جاهی بالاِقتار؛ (10)
بار الها! آبروی مرا در جامعه با معیشت سهل و آسان حفظ فرما! و قدر و منزلتم را نزد مردم با تنگدستی سبك و خوار مگردان!
داستانها
1- آبروی مومن
امیرمومنان علیهالسلام مقدار پنج وسق (حدود پنج بار) خرما برای مردی فرستاد. آن مرد شخصی آبرومند بود و از كسی تقاضای كمك نمی كرد، شخصی در آنجا بود به علی علیهالسلام گفت: «آن مرد كه تقاضای كمك نكرد، چرا برای او خرما فرستادی؟ به علاوه یك وسق برای او كافی بود.» امیرمومنان علیعلیهالسلام به او فرمود: «خداوند امثال تو را در جامعه ما زیاد نكند، من میدهم، تو بخل میورزی، اگر من آنچه را كه مورد حاجت او است، پس از سوال او به او بدهم، چیزی به او ندادهام، بلكه قیمت آبرویی را كه به من داده، به او دادهام. زیرا اگر صبر كنم تا او سوال كند، در حقیقت او را وادار كردهام كه آبرویش را به من بدهد، آن رویی را كه در هنگام عبادت و پرستش خدای خود و خدای من، به خاك میسایید.» (11)
2- نمونهای از شیوه رفتار حضرت رضا علیهالسلام با مردم
یسع بن حمزه میگوید: در مجلس حضرت رضا علیهالسلام بودم و جمعیت بسیاری در مجلس حضور داشتند و از آن حضرت سوال میكردند و از احكام حلال و حرام میپرسیدند و امام رضا علیهالسلام پاسخ آنها را میداد، در این میان ناگهان مردم بلند قامت و گندمگونی وارد مجلس شد و سلام كرد و به امام هشتم علیهالسلام عرض نمود: «من از دوستان شما و دوستان پدر و اجداد پاك شما هستم. در سفر حج، پولم تمام شد و خرجی راه ندارم تا به وطنم برسم. اگر امكان دارد، خرجی راه را به من بده تا به وطنم برسم. خداوند مرا از نعمتهایش برخوردار نموده است، وقتی به وطن رسیدم، آن چه به من دادهای معادل آن، از جانب شما صدقه میدهم، چون خودم مستحق صدقه نیستم.»
امام رضا علیهالسلام به او فرمود: «بنشین، خدا به تو لطف كند.» سپس امام علیهالسلام رو به مردم كرد و به پاسخ سوالهای آنها پرداخت. سپس مردم همه رفتند و تنها آن مرد مسافر و من و سلیمان جعفری و خثیمه در خدمت امام ماندیم. امام علیهالسلام به ما فرمود: «اجازه میدهید به خانه اندرون بروم؟» سلیمان عرض كرد: «خداوند امر و اذن شما را بر ما مقدم داشته است. » حضرت برخاست و وارد حجرهای شد و پس از چند دقیقه بازگشت و از پشت در فرمود: «آن مرد مسافر خراسانی كجاست؟» خراسانی برخاست و گفت: «این جا هستم.» امام علیهالسلام از بالای در دستش را به سوی مسافر دراز كرد و فرمود: «این مقدار دینار را بگیر و خرجی راه خود را با آن تامین كن و این مبلغ مال خودت باشد. دیگر لازم نیست از ناحیه من، معادل آن را صدقه بدهی، حالا برو كه نه تو مرا ببینی و نه من تو را ببینم.»
مسافر خراسانی پول را گرفت و رفت. سلیمان به امام رضا علیهالسلام عرض كرد: «فدایت گردم كه عطا كردی و مهربانی فرمودی، ولی چرا هنگام پول دادن به مسافر، خود را نشان ندادی و پشت در خود را مستور نمودی؟!»
امام رضا علیهالسلام در پاسخ فرمود: «مَخافةً اَن اَری ذلَ السوالِ فِی وَجهِهِ لِقَضایی حاجتَهُ؛ از آن ترسیدم كه چون حاجتش را برآوردم، شرمندگیِ درخواست را در چهره او ببینم.» ¬(12)
3- آبروداری و بزرگواری امام حسین علیهالسلام
مردی از مسلمانان مدینه به شخصی بدهكار شد و نتوانست قرض خود را ادا كند، از طرفی طلبكار اصرار داشت كه او قرضش را بپردازد، آن مرد برای چارهجویی به حضور امام حسین علیهالسلام آمد. هنوز سخنی نگفته بود كه امام حسین علیهالسلام دریافت او برای حاجتی آمده است. برای اینكه آبروی او حفظ شود، به او فرمود: «آبروی خود را از سوال و درخواست رویاروی و مستقیم نگهدار، نیاز خود را در نامهای بنویس كه به خواست خدا آنچه تو را شاد كند، به تو خواهم داد.»
او در نامهای نوشت: «ای ابا عبدالله! فلان كس پانصد دینار از من طلب دارد و اصرار دارد كه طلبش را بگیرد، لطفا با او صحبت كن تا وقتی كه پولدار شوم، به من مهلت دهد.»
امام حسین علیهالسلام پس از خواندن نامه او، به منزل خود رفت و كیسهای محتوی هزار دینار آورد و به او داد و فرمود: «با پانصد دینار این پول، بدهكاری خود را بپرداز و با پانصد دینار دیگر، به زندگی خود سرو سامان بده و جز به نزد سه نفر به هیچ كس حاجت خود را مگو: «1- مومن و دین دار؛ كه دین نگهبان او است 2- جوانمرد؛ كه به خاطر جوانمردی حیا میكند. 3- صاحب اصالت خانوادگی؛ كه میداند تو به خاطر نیازت، دوست نداری آبروی خود را از دست بدهی، او شخصیت تو را حفظ میكند و حاجتت را روا میسازد. (13)
4- احترام به حقوق دیگران
حضرت آیتالله العظمی بروجردی رحمهالله گاهی هنگام تدریس و بحث با شاگردان، عصبانی میشد. البته نه آن عصبانیتی كه او را در خلاف رضای خدا وارد كند. ولی پس از درس، سخت از آن عصبانیت پشیمان میشدند و به دنبال طرف میفرستادند و از عذرخواهی میكردند و گاهی برای جلب محبت او، كمكهای مالی نیز مینمودند، از این رو در میان شاگردان، این شوخی معروف شده بود كه: «عصبانیت آیت الله بروجردی، مایه بركت است.»
گاه به این هم قناعت نمیكردند، روز بعد، هنگامیكه بر منبر تدریس مینشستند، در حضور جمع شاگردان، از آن فرد عذرخواهی میكردند. به این ترتیب میبینیم آن بزرگ مرد تا این اندازه به حقوق دیگران احترام میگذاشت و به حفظ آبروی آنها توجه عمیق داشت، او از امام صادق علیهالسلام آموخته بود كه: «المومن اعظمُ حرمةً مِن الكعبة؛ (14) احترام مومن، از احترام كعبه، بالاتر است.» دراین باره به داستان زیر توجه كنید:
«آیتالله بروجردی در مسجد عشقعلی در قم كلاس درس "اصول فقه" داشتند. روزی یكی از فضلا به نام «شیخ علی چاپلقی» اشكال كردند، آقا جواب او را دادند، آقای شیخ علی چاپلقی جواب آقا را رد كرد، آقا عصبانی شد به گونهای كه آقا شیخ علی متاثر و منقلب شد كه میخواست گریه كند. آن درس تمام شد. یكی از همراهان آیتالله بروجردی (15) میگوید: نماز مغرب را خوانده بودم كه ناگاه خادم آقای بروجردی رحمهالله نزد من آمد و گفت: آقا بین در كتابخانه و اندرونی ایستاده و متاثر است و فرمودهاند كه بروید و به خوانساری بگویید تا بیاید. این جانب با عجله نماز عشاء را خواندم و به محضر آقا رسیدم. تا ایشان مرا دید به من فرمود: «این چه حالتی بود كه از من صادر شد؟ یك عالِم ربّانی را رنجاندم، الان باید بروم و دست ایشان را ببوسم و حلالیت بطلبم تا از من بگذرد و بعد بیایم و نماز مغرب و عشا را بخوانم!»
عرض كردم: ایشان در مسجد «شاه زید» امام جماعت است و بعد از نماز مساله میگوید. لذا تا دو سه ساعت از شب گذشته به منزل خود نمیآید، من به ایشان اطلاع میدهم كه آقا فردا صبح به منزل شما خواهند آمد.
صبح شد من رفتم حرم و برگشتم، دیدم آقا سوار بر درشكه در كنار منزل ما، منتظر من هستند. در خدمتشان به منزل آقا شیخ علی چاپلقی رفتیم. وقتی كه آقای بروجردی رحمهالله، آقا شیخ علی را دید، میخواست دست او را ببوسد كه او نگذاشت. آقا میفرمودند: از من بگذرید، از حالت طبیعی خارج شدم و به شما پرخاش كردم و... آقا شیخ علی عرض كرد: شما سرور مسلمین هستید، برخورد شما باعث افتخار من بود و... .
آقا تكرار كردند: از من بگذرید، مرا عفو كنید. همین موضوع باعث شد كه آقا شیخ علی، تا آخر عمر، مورد مراحم و عطوفت خاص آیتالله بروجردی رحمهاله بودند.»(16)
5- برای آنكه آبرومند است!
از طلبهای نقل شده كه گفت: روزی به مغازه سبزی فروشی رفته بودم، دیدم مرحوم حاج میرزا علی قاضی (استاد عرفان علامه طباطبایی و خیلی از بزرگان) خم شده و مشغول جدا كردن كاهو میباشد، ولی بر خلاف معمول كاهوهای پلاسیده و خشن را بر میدارد. بعد از خرید، به دنبال او رفتم و علت این كار غیر عادی را سوال نمودم، مرحوم قاضی رحمهالله فرمودند: «آقا جان من! این مرد فروشنده انسان شریف و محتاجی است و من چون نمیخواهم چیزی بلا عوض به او بدهم تا عزت و شرف او پایمال شود و نیز برای این كه به كمك بلا عوض عادت نكند از این كاهوهایی كه خریداری ندارد و در نهایت برای فروشنده ضرر است برمیدارم تا هم از ضرر او جلوگیری كرده و هم بدین وسیله كمكی به وی نموده باشم. در ضمن برای ما هم فرقی ندارد كه كاهوی لطیف و نازك بخوریم یا كاهوی پلاسیده و كلفت. (17)
اشعار
مریز آبروی خویش
آبی است آبرو كه نباید به جوی باز از تشنگی بمیر و مریز آبروی خویش
طمع و آبرو
دست طمع چو پیش كسان میكنی دراز پل بستهای كه بگذری از آبروی خویش
در عَرض درد ریختن آبرو خطاست گیرم ز ابر دست طبیبان دوا چكد
محتشم كاشانی
نامه سیاه
آبرو میرود ای ابر خطا پوش ببار كه به دیوان عمل نامه سیاه آمدهایم
حافظ
نكات
1- از وظایف دینی پیروان قرآن شریف این است كه همواره مراقب عزت خویش و عزت برادران ایمانی خود باشند، نه قدمی بردارند كه مایه ذلت خودشان شود و نه به آبروی برادران دینی خود آسیب برسانند. این مطلب ضمن روایات متعددی از رسول اكرم صلیالله علیه واله وسلم و ائمه طاهرین علهیمالسلام خاطر نشان گردیده است. (18)
2- آبرو بسیار ارزش دارد و همه مردم در برابر آبروی یك «فرد» مسئولند و دفاع از آبرو و حیثیت، واجب است.
3- انفاق، علاوه بر انفاق مال و ثروت، شامل انفاق علم، آبرو و مقام نیز میشود و آبرو و شخصیت فقیر، با ارزشتر از حفظ شكم و شخص فقیر است.
4- از موارد حفظ آبرو و شرف دیگران در اسلام میتوان به این نكته اشاره كرد كه: برای اثبات زنا، چهار شاهد مقرر كرده است، و حتی اگر سه شاهد گواهی دهند، هر سه شلاق میخورند، ولی برای اثبات قتل، دو شاهد كافی است.
5- نشانه همسر شایسته، رازداری، حفظ مال و آبرو و ناموس شوهر در غیات اوست.
6- تقوا، هم عامل شناخت صحیح، هم مایه آبرو و حیثیت اجتماعی، و هم سبب مغفرت اخروی است.
7- اگر كسی مسئولیتی را بپذیرد و خوب انجام ندهد، سرمایه، شخصیت، آبرو و وجدان خود را در معرض خطر قرار داده و زیانكار خواهد بود.
8- بازار شایعات را داغ نكنیم و با نقل شنیدههای بیاساس، آبرو و حقوق افراد را از بین نبریم.
9- آبروی زن و مرد مومن، محترم و لطمه زدن به آن گناه بزرگی است. (حفظ آبرو به زن یا مرد بودن ربطی ندارد.)
10- حساب شخصیتهای مذهبی را از حساب خانواده و نزدیكان آنها جدا كنیم. چرا كه در خانواده انبیا نیز، مسایل ضد اخلاقی همچون حسد و حیله میان فرزندان مطرح است.
پی نوشت:
1- وسائل الشیعة، ج 21، ص 557.
2- الكافی، ج 2، ص 351.
3- الكافی، ج 2، ص 357.
4- الكافی، ج 2، ص 358.
5- الكافی، ج 2، ص 351.
6- نهجالبلاغة،ص 538.
7- تحفالعقول، ص 30.
8- نهجالبلاغة، ص 253.
9- مستدرك الوسائل، ج 13، ص 17.
10- الصحیفة السجادیة، ص 98.
11- وسائل الشیعة، ج 2 ص 118.
12- داستان دوستان، محمد محمدی اشتهاری ، ج 2، ص 60، سفینةالبحار، ج 1، ص 418. انوار البهیه، ص 334.
13- داستان دوستان، محمد محمدی اشتهاری، ج 5، ص 239 به نقل از تحف العقول ص 251.
14- بحارالانوار، ج 68 ص 16.
15- آیتاله سید مصطفی خوانساری.
16- داستان دوستان، ج 5، ص80.
17- مهر تابان، ص 20.
18- شرح و تفسیر دعای مكارم الاخلاق، مرحوم فلسفی رحمهالله، ج3، ص 331.
منبع: سایت تبارک، گنجینهی معارف، محمد رحمتی شهرضا