تبیان، دستیار زندگی
در سال 77 به گروهی از فیلم سازان برای تولید فیلم تلویزیونی پیشنهاد شد در آن زمان خود تلویزیون هم نمی‌دانست كه این روند چقدر جدی خواهد بود ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

می‌توان بهتر تله فیلم ساخت

فیلم

در سال 77 به گروهی از فیلم سازان برای تولید فیلم تلویزیونی پیشنهاد شد در آن زمان خود تلویزیون هم نمی‌دانست كه این روند چقدر جدی خواهد بود.

برای فیلم سازان هم چون هیچ الگو و استانداردی برای مقایسه وجود نداشت همه چیز در حد آزمون و خطا پیش می‌رفت.

اتفاقی كه در همان زمان پخش سه گانه پرواز، پل  و سفرآخر توسط مهرداد خوشبخت به همراه گروهی از نویسندگان مورد توجه قرار گرفت، به‌طوری كه ایجاد گروه پنج نفره‌ای متشكل از مهرداد خوشبخت، مسعود آب‌پرور، شادمهر راستین، عباس اكبری و سید امیر پروین حسینی در زحل فیلم در نیمه دوم 70 را باید آغاز دوره جدیدی در ساخت فیلم‌های90 دقیقه‌ای به حساب آورد وحالا پس از یك دهه با انبوهی از فیلم‌های تلویزیونی‌ای روبه‌رو هستیم كه در میان سازندگانش نام‌های مطرح سینمایی هم وجود دارد.

اما به‌نظر می‌آید با استقبالی كه از این گونه فیلم ها می‌شود می‌توان به تولیداتی با كیفیتی بالاتر هم فكر كرد چرا كه در حال حاضر شبكه‌های متعدد تلویزیونی و حتی مراكز استان‌ها به سمت ساخت فیلم‌های تلویزیونی یا تله فیلم روی آورده اند ولی در كل می‌بینیم این روند پر‌سرعت در ساخت فیلم‌های تلویزیونی نتیجه‌ای جز تقلید و تكرار نداشته است؛ روندی كه چندان هم خوشبینانه نیست.

حتی اگردلیل ساخت این آثار را بی‌نیازی این رسانه از تولیدات خارجی در زمینه فیلم‌های سینمایی وسریال‌های تلویزیونی بدانیم باز هم تولید آنها جای بررسی و دقت بیشتری دارد؛ چرا كه ساخت تله فیلم با حضور جوانان آغازی خوش و رو به رشد داشته و حالا هم با تثبیت كارگردانانی صاحب سبك قرار است این روند ادامه داشته باشد. اما به‌نظر می‌آید ادامه این روند با بالا رفتن كیفیت تله فیلم‌ها همراه نبوده‌است.

مهرداد خوشبخت با یك تعریف سرراست سعی می‌كند حساب تله‌فیلم یا فیلم تلویزیونی را از فیلم ‌سینمایی جدا كند؛  داستان‌هایی كه نه ظرفیت تبدیل شدن به سریال ونه ظرفیت تبدیل شدن به فیلم كوتاه را دارند چرا كه بعضی از قصه‌ها حتی قابلیت ادامه‌دار شدن را ندارند و بیننده نمی‌تواندآن‌ها را با یك تداوم حسی از دو تا چند هفته دنبال كند.برای همین چنین داستان‌هایی را باید در یك نشست دید واین جاست كه سرو كله تله فیلم یا فیلم تلویزیونی پیدا می‌شود چرا كه در فاصله 75 یا 90 دقیقه می‌شود قصه‌ای را گفت وخوب هم جمع‌اش كرد.

او شاهدی ‌ برای این حرفش می‌آورد واینكه گاهی می‌بینیم بعضی فیلم‌ها در سینما خوب نمی‌فروشند اما وقتی از تلویزیون پخش می‌شوند مردم از آن‌ها استقبال می‌كنند دلیلش این است كه اصلا فیلم‌نامه این فیلم‌، یك فیلم‌نامه تله‌فیلمی بوده و بایددر فضای تلویزیون شكل می‌گرفته در حالی كه اگر یك اثر خوب سینمایی به شكل درست ساخته شود نمایش آن در تلویزیون وسینما فرقی نمی‌كند و مورد استقبال مردم قرار می‌گیرد.

یك منتقدسینما و تلویزیون پیشینه ساخت فیلم‌های تلویزیونی وسیاست ‌گذاری آن  در صداوسیما را ‌ از زمان تأكید مهندس عزت‌الله ضرغامی در دوره‌ای كه معاون مجلس واستان‌ها بوده، می‌داند.

اما در میان تعریفی كه از فیلم تلویزیونی و رسالت آن در تلویزیون می‌شود بسیاری از مدیران آن را محملی برای طرح مسائل روز و مناسبت‌های تقویمی و موضوعی هم می دانند.دراین میان حتی پرداختن به موضوعات اجتماعی به سفارش ارگان‌های مختلف و به نوعی سفارشی شدن فیلم‌ها هم در دستوركار مدیران شبكه‌های مختلف ومراكز استان‌ها قرار گرفته است. اتفاقی كه در نوع خود هم می‌تواند سازنده و پیام دهنده به مخاطب باشد و هم به نوعی باعث پدیدآمدن تولیدات نازل و بی‌كیفیت شود.

او به نمونه موفق «بازمانده» اثر سیف‌الله داد اشاره می‌كند كه تا چند سال هم وقتی روی آنتن می‌رفت باز هم مخاطب خود را داشت  و می‌گوید در حالی كه كارگردانان خوبی در سینما هستند و می‌توانند آثار سفارشی مناسبی را هم برای تلویزیون بسازند چرا باید سراغ تهیه‌كننده وكارگردانی رفت كه هنوز فرصتی را برای آزمون وخطا و تجربه اندوزی دنبال می‌كنند.

نكته مهم دیگر در روند ساخت فیلم‌های تلویزیونی این است كه معمولا كارگردانان سعی می‌كنند برای جذب مخاطب بیشتر از حضور بازیگران محبوب و سرشناس سینمایی در آثارشان استفاده كنندكه این مسئله را اگر در كنار ورود كارگردانان موفق سینما هم به این عرصه اضافه كنیم می بینیم كه این اتفاق كم كم دارد به یك روند خاص در این گونه تولیدات تبدیل می‌شود.

هر چند حضور سینماگران در تلویزیون می‌تواند علاوه بر ارتقای سطح كیفی آثار تلویزیونی باعث بالا رفتن سطح سلیقه و پسند مخاطب تلویزیونی شود و حتی تعامل سینما وتلویزیون را هم در وجوه تخصصی‌ای چون فیلمبرداری، نورپردازی و...بالا ببرد یا اینكه حضور كیفی وكمی بازیگران به نوعی قابل دسترس بودن آنها را در تلویزیون تضمین كند اما چرا همه این وجوه مثبت نتوانسته است قابلیت و كیفیت را در فیلم‌های تلویزیونی بالا ببرد؟

با نگاهی به لیست كارگردان‌هایی كه از سینما به تلویزیون آمده‌اند ودیدن نام‌هایی چون سیروس الوند (ستاره‌های سوخته)، سعید ابراهیمی فر(ماه قرمز)، ایرج كریمی(روابط)، شاهد احمدلووآرش معیریان می‌بینیم این روند چندان هم كند نبوده است اما صرف حضور كارگردان‌های سرشناس در تلویزیون چه تضمینی در ارائه یك اثر خوب دارد...وچه تضمینی است كه وسواس ودقتی كه یك كارگردان سینما برای یك اثر سینمایی اش صرف می‌كند تا در گیشه شكست نخورد در تلویزیون هم به كار ببرد؟

تجربه نشان داده است كه چون سیما نسبت به سینما رسانه سهل الوصول تری است ودیگر تهیه‌كننده در آن مشكل بازگشت سرمایه وگیشه را ندارد و می‌داند كه میلیون ها مخاطب دارند اثرش را تماشا می‌كنند ناخودآگاه به جای اینكه مولفه‌های ارتقادهنده سینما را با خود به تلویزیون بیاورد جذب فرهنگ از تولید به مصرف این رسانه می‌شود و چون می‌داند حساسیت خاصی از بالا –جزخط قرمزهای تعیین شده-  درموردكاراو نیست وتلویزیون به همین منابع وتجربیات كم هم قانع است دیگر فرصتی برای نقد وتحلیل باقی نمی‌ماند.

در حالی كه سید احمد پایداری معتقد است كه وقتی می‌گوییم عوامل حرفه‌ای، یعنی كاری به سینما وتلویزیون نداریم  بازیگر حرفه‌ای، همه جا حرفه‌ای است، ضمن این كه باید دقت كرد   اكثر این نیروهای حرفه‌ای كه الان در سینما مشغول به كارند در كجا حرفه‌ای شده‌اند.

بسیاری از آنها قبلا جزو عوامل حرفه‌ای تلویزیون بوده‌اند كه كم كم وارد سینما شده‌اند وحالا وقتی می‌خواهند به تلویزیون برگردند به این نوع رسانه‌ادای دین می‌كنند‌ اما معلوم نیست چرا از كیفیت كارشان می‌زنند. با این حال منتقدین زیادی هم هستند كه از كیفیت بدفیلم نامه‌های ضعیف و پرداخت‌های شتابزده در فیلم‌های تلویزیونی گله می‌كنند و معتقدند كه می‌شود از این فرصت كه در اختیار تلویزیون است استفاده درست‌تر و بهتری كرد.

مسعود آب پرور معتقد است: تا وقتی كه فرهنگ‌سازی‌ نشده و مخاطب را نسبت به فیلم‌های تلویزیونی حساس نكرده‌ایم و از ارزیابی آنها مطلع نشده‌ایم نمی‌توانیم حركت رو به جلویی داشته باشیم. چرا كه نگاه مخاطب به فیلم‌های تلویزیونی باید مانند یك ارزیاب حرفه‌ای باشد و كارهای بی‌كیفیت ونازل را قبول نكند؛ اتفاقی كه ابتدا باید در میان مدیران در رأس بیفتد، آنها باید نگاه تولیدی صرف را به این جریان كنار بگذارند واز آن به‌عنوان محملی برای بیان موضوعات عمیق وتخصصی هم استفاده كنند.

بیژن میر باقری هم معتقد است كه پس از گذشت چند سال ماهنوز به جهت آماری وكیفی ‌ تولیدات شاخصی  نداشته‌ایم. بضاعت تهیه‌كننده و فیلمنامه و كارگردان‌های ما بیش از این‌هاست اما متأسفانه مدیریت فرهنگی و جریان ساز در تلویزیون نتوانسته است از این بضاعت استفاده بیشتری بكند.

با در كنار هم گذاشتن نظر موافقان و مخالفان می‌توان به این جمع بندی رسید كه اگر برنامه‌ریزی و نظارت دقیقی در تولید فیلم‌های تلویزیونی شود و تلویزیون به‌عنوان متولیان این امر چه در بحث بودجه و چه ارزیابی كیفی نگاهی وجدی ودوباره داشته باشد می‌توان امید وار بود كه فیلم تلویزیونی به اثری مستقل تبدیل شود و به این ترتیب خلأ بسیاری از برنامه‌ها را در تلویزیون پر كند.

منبع : همشهری