تبیان، دستیار زندگی

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(3)

وظیفه اصلى همه پیامبران بلاغ مبین است ( فهل على الرسل الا البلاغ المبین) یعنى رهبران الهى نمی توانند مخفیانه به دعوت خود ادامه دهند مگر این كه براى مدتى محدود و موقت باشد، برنامه مخفى كارى آن هم در عصر دعوت رسالت چیزى نیست كه قابل قبول و داراى نتیجه باشد، صراحت توأم با رشادت و قاطعیت، همگام با تدبیر، شرط این دعوت است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نهج البلاغه

خصوصیات پیامبران الهی


بعد از این سلسله مباحث دریافتیم كه وجود پیامبران براى انسان امرى لازم و واجب مى باشد و انسان بدون وجود این رسولان قادر نمى باشد كه راه سعادت را بپیماید. حال باید به این نكته بپردازیم كه انبیاء الهی  داراى چه خصوصیتى هستند كه مى توانند در فراز و فرود راه زندگى انسان، هادى ومشعلدار باشند.
الف- اوصاف و وظایف پیامبران
حضرت على علیه السلام در توصیف انبیاء و وظایف آنها در نهج البلاغه فرازهایى را ذكر نموده اند كه در اینجا به آنها اشاره مى نماییم.
" فاستودعهم فی أفضل مستودع ... قام منهم بدین الله خلف."؛ پیامبران را در بهترین جایگاه به ودیعت گذارد، و در بهترین مكان ها استقرارشان داد. از صلب كریمانه پدران به رحم پاك مادران منتقل فرمود، كه هرگاه یكى از آنان درگذشت، دیگرى براى پیش برد دین خدا به پاخاست.(27)
" و لقد كان فی رسول الله (ص) كاف لك فى الأسوة ... دابته رجلاه و خادمه یداه."؛ براى تو كافى است كه راه و رسم زندگى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم را اطلاعت نمایی، تا راهنماى خوبى براى تو در شناخت بدى ها و عیب هاى دنیا و رسوایى ها و زشتى هاى آن باشد، چه این كه دنیا از هر سو بر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بازداشته و براى غیر او گسترانده شد، از سینه دنیا شیر نخورد، و از زیورهاى آن فاصله گرفت. اگر مى خواهى دومى را، موسى علیه السلام و زندگى او را تعریف كنم، آنجا كه مى گوید:
" پرورگارا! هرچه به من از نیكى عطا كنى نیازمندم."
به خدا سوگند، موسی علیه السلام جز قرص نانى كه گرسنگى را برطرف سازد چیز دیگرى نخواست، زیرا موسی علیه السلام از سبزیجات زمین مى خورد، تا آنجا كه بر اثر لاغرى و آب شدن گوشت بدن، سبزى گیاه از پشت پرده شكم او آشكار بود. و اگر مى خواهى سومى را، حضرت داوود علیه السلام صاحب نى هاى نوازنده، و خواننده بهشتیان را الگوى خویش سازی، كه با هنر دستان خود از لیف خرما زنبیل مى بافت، و از همنشینان خود مى پرسید چه كسى از شما این زنبیل را مى فروشد؟ و با بهاى آن به خوردن نان جوى قناعت مى كرد. و اگر خواهی از عیسى بن مریم علیه السلام بگویم، كه سنگ را بالش خود قرار مى داد، لباس پشمی خشن به تن مى كرد، و نان خشك مى خورد، نان خورش او گرسنگى و چراغش در شب ماه، و پناهگاه زمستان او شرق وغرب زمین بود، میوه و گل او سبزیجاتى بود كه زمین برای چهارپایان مى رویاند، زنى نداشت كه او را فریفته خود سازد، فرزندى نداشت تا او را غمگین سازد، مالى نداشت تا او را سرگرم كند، و آز و طمعى نداشت تا او را خوار و ذلیل نماید، مركب سوارى او دو پایش، و خدمتگزار وی، دستهایش بود. (28)
خداوند در برخى از آیات قرآن كریم به شرح وظایف پیامبران پرداخته است كه اینجا به چند وظیفه ایشان اشاره مى كنیم.
بلاغ مبین چیست؟
وظیفه اصلى همه پیامبران بلاغ مبین است ( فهل على الرسل الا البلاغ المبین) یعنى رهبران الهى نمی توانند مخفیانه به دعوت خود ادامه دهند مگر این كه براى مدتى محدود و موقت باشد، برنامه مخفى كارى آن هم در عصر دعوت رسالت چیزى نیست كه قابل قبول و داراى نتیجه باشد، صراحت توأم با رشادت و قاطعیت، همگام با تدبیر، شرط این دعوت است.(29)

وظایف پیامبران در قرآن


"و ما انزلنا علیك الكتاب الا لتبین لهم الذى اختلفوا فیه و هدى و رحمة لقوم یومنون.( نحل/64)
آیه فوق هدف بعثت پیامبران را بیان مى كند تا روشن شود كه اگر اقوام و ملتها، هوا و هوس ها، و سلیقه هاى شخصى خود را كنار بگذارند و دست به دامن راهنمایى پیامبران بزنند، اثرى از اینگونه خرافه ها، اختلافها، و اعمال ضد و نقیض باقى نمى ماند، مى گوید:
ما قرآن را بر تو نازل نكردیم مگر براى این كه آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها تبیین كنى و مایه هدایت و رحمت است براى گروهى كه ایمان دارند.(30)
ب- اوصاف پیامبراكرم صلوات الله علیه
در مورد بعثت نبى اكرم حضرت محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله، سخنهاى بسیارى گفته شده و شاعران، ادیبان، حكیمان و نویسندگان، هر یك به فراخور حال خود، این واقعه شگرف را به نظم و نثر كشیده اند.
اما هیچ كس مانند خاندان پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله، كه در درك اسرار بعثت، یگانه همه اعصار و در شیوایى و رسایى سخن، سرآمد روزگار بوده اند، نتوانسته است حق مطلب را ادا كند و چنان كه شایسته این رویداد عظیم است در مورد آن سخن گوید.
از این رو گزیده اى از بیانات گل سرسبد خاندان رسالت، امیر بیان مولا على بن ابى طالب علیه السلام را تقدیم مى نماییم.
" فتأس بنبیك الأطیب الأطهر( صلی) فان فیه أسوة ... فعند الصباح بحمد القوم السری."؛ پس به پیامبر پاكیزه و پاكت اقتدا كن، كه راه و رسم او الگویى است براى الگوطلبان، و مایه فخر و بزرگى است براى كسى كه خواهان بزرگوارى باشد، و محبوب ترین بنده نزد خدا كسى است كه از پیامبرش پیروى كند، و گام بر جایگاه قدم او نهد.
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از دنیا چندان نخورد كه دهان را پُر كند، و به دنیا با گوشه چشم نگریست، دو پهلویش از تمام مردم فرو رفته تر، و شكمش از همه خالى تر بود، دنیا را به او نشان دادند اما نپذیرفت، و چون دانست خدا چیزى را دشمن مى دارد آن را دشمن داشت، و چیزى را كه خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چیزى را كه خدا كوچك شمرده كوچك و ناچیز مى دانست. اگر در ما نباشد جز آن كه آنچه را خدا و پیامبرش دشمن مى دارند، دوست بداریم، یا آنچه را خدا و پیامبرش كوچك شمارند، بزرگ بداریم، براى نشان دادن دشمنى ما با خدا، و سرپیچى از فرمان هاى او كافى بود!. و همانا پیامبر" كه درود خدا بر او باد" بر روى زمین مى نشست و غذا مى خورد، و چون برده، ساده مى نشست، و با دست خود كفش خود را وصله مى زد، و جامه خود را با دست خود مى دوخت، و بر الاغ برهنه مى نشست، و دیگرى را پشت سر خویش سوار مى كرد. پرده اى بر در خانه او آویخته بود كه نقش و تصویر در آن بود، به یكى از همسرانش فرمود، این پرده را از برابر چشمان من دور كن كه هرگاه  نگاهم به آن مى افتد به یاد دنیا و زینت هاى آن مى افتم. پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم با دل از دنیا روى گرداند، و یادش را از جان خود ریشه كن كرد، و همواره دوست داشت تا جاذبه های دنیا از دیدگانش پنهان ماند، و از آن لباس زیبایى تهیه نكند و آن را قرارگاه دائمی خود نداند، و امید ماندن در دنیا نداشته باشد، پس یاد دنیا را از جام خویش بیرون كرد، و دل از دنیا بَركند، و چشم از دنیا پوشاند.
و چنین است كسى كه چیزى را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد، یا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگانى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم براى تو نشانه هایى است كه تو را به زشتى ها و عیب هاى دنیا راهنمایى كند، زیرا پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم با نزدیكان خود گرسنه به سر مى برد. و با آن كه مقام و منزلت بزرگى داشت، زینتهای دنیا از دیده او دور ماند.
پس تفكر كننده اى باید با عقل خویش به درستى اندیشه كند كه: آیا خدا، محمد صلى الله علیه و آله و سلم را به داشتن این صفتها اكرام فرمود یا او را خوار كرد؟ اگر بگوید: خوار كرد، دروغ گفته و بهتانى بزرگ زده است، و اگر بگوید: او را اكرام كرد، پس بداند، خدا كسى را خوار شمرد كه دنیا را براى او گستراند و از نزدیك ترین مردم به خودش دور نگهداشت.
پس پیروى كننده باید از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم پیروى كند، و به دنبال او راه رود، و قدم بر جاى قدم او بگذارد، وگرنه از هلاكت ایمن نمى باشد، كه همانا خداوند، محمد صلى الله علیه و آله و سلم را نشانه قیامت، و مژده دهنده بهشت، و ترساننده از كیفر جهنم قرار داد، او با شكمى گرسنه از دنیا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد، و كاخ هاى مجلل نساخت ( سنگى بر سنگى نگذاشت) تا جهان را ترك گفت، و دعوت پروردگارش را پذیرفت.
وه! چه بزرگ است منتی كه خدا با بعثت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بر ما نهاده، و چنین نعمت بزرگی به ما عطا فرموده، رهبر پیشتازى كه باید او را پیروى كنیم و پیشوایى كه باید راه او را تداوم بخشیم. به خدا سوگند آنقدر این پیراهن پشمین را وصله زدم كه از پینه كننده آن شرمسارم.
یكى به من گفت:" آیا آن را دور نمى افكنی؟" گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستایش می شوند.(31)

نهاد اصلى وجود پیامبر


" حتى افضت كرامة الله سبحانه و تعالى الى محمد(ص) ... و غباوة من الأمم."؛ تا این كه كرامت اعزام نبوت از طرف خداى سبحان به حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم رسید. نهاد اصلى وجود او را از بهترین معادن استخراج كرد، و نهال وجود او را در اصیل ترین وعزیزترین سرزمین ها كاشت و آبیارى كرد، او را از همان درختى كه دیگر پیامبران و اَمنیان خود را از آن آفرید به وجود آورد، كه عترت او بهترین عترت ها، و خاندانش بهترین خاندانها، و درخت وجودش از بهترین درختان است، در حرم أمن خدا رویید، و در آغوش خانواده كریمى بزرگ شد، شاخه هاى بلند آن سر به آسمان كشیده كه دست كسى به میوه آن نمى رسید. پس، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم پیشواى پرهیزكاران، و وسیله بینایى هدایت خواهان است، چراغى با نور درخشان، و ستاره اى فروزان، و شعله اى با برق هاى خیره كننده و تابان است، راه و رسم او با اعتدال، و روش زندگى او صحیح و پایدار، و سخنانش روشنگر حق و باطل، و حكم او عادلانه است. خدا او را زمانى مبعوث فرمود كه با زمان پیامبران گذشته فاصله طولانى داشت و مردم از نیكوكارى فاصله گرفته، و امت ها به جهل و نادانى گرفتار شده بودند.(32)

طبیب دوّار


" واختاره من شجرة الأنبیاء، و مشكاة الضیاء و ذؤابة العلیاء... متتبع بدوائه مواضع الغفلة، و مواطن الحیرة."؛ پیامبر(ص) را از درخت تنومند پیامبران، از سرچشمه نور هدایت، از جایگاه بلند و بى همانند، از سرزمین بطحاء(33) از چراغ هاى برافروخته در تاریكی ها، و از سرچشمه هاى حكمت برگزید. پیامبر طبیبى است كه براى درمان بیماران سیار است.
مرهم هاى شفابخش او آماده، و ابزار داغ كردن زخم ها را گداخته. براى شفاى قلب هاى كور و گوش های ناشنوا و زبان هاى لال آماده، و با داروى خود در پى یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است.(34)

گزینش خدا


" أرسله بالضیاء، و قدمه فى الاصطفاء ... عن یمین و شمال."؛ خدا پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را با روشنایى اسلام فرستاد، و در گزینش، او را بر همه مقدم داشت؛ با بعثت او شكاف ها را پُر، و سلطه گران پیروز را در هم شكست، و سختى ها را آسان، و ناهمواری ها را هموار فرمود تا آن كه گمراهى را از چپ و راست تار و مار كرد.(35)
پارسایى پیامبر
" قد حقر الدنیا و صغرها، و أهون بها و هونها،...  و دعا إلى الجنة مبشراً و خوف من النار محذراً."؛ پیامبر(ص) دنیا را كوچك شمرده و در چشم دیگران آن را ناچیز جلوه داد. آن را خوار مى شمرد و در نزد دیگران خوار و بى مقدار معرفى فرمود و مى دانست كه خداوند براى احترام به ارزش او دنیا را از او دور ساخت و آن را براى ناچیز بودنش به دیگران بخشید. پیامبر(ص) از جان و دل به دنیا پشت كرد، و یاد آن را در دلش میراند. دوست مى داشت كه زینت هاى دنیا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخرى تهیه نسازد، یا اقامت در آن را آرزو نكند، و براى تبلیغ احكامى كه قطع كننده عذرهاست تلاش كرد، و امت اسلامى را با هشدارهاى لازم نصیحت كرد، و با بشارت ها مردم را به سوى بهشت فراخواند و از آتش جهنم پرهیز داد.(36)

قرارگاه پیامبر(ص)


" مستقرة خیر مستقر، و منبته اشرف منبت... و صمته لسان."؛ قرارگاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بهترین قرارگاه و محل پرورش و خاندان او شریف ترین پایگاه است. در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت رشد كرد، دل هاى نیكوكاران شیفته او گشته، توجه دیده ها به سوى اوست. خدا به بركت وجود او كینه ها را دفن كرد و آتش دشمنى ها را خاموش كرد. با او میان دلها الفت و مهربانى ایجاد كرد و نزدیكانى را از هم دور ساخت. انسان هاى خوار و ذلیل و محروم در پرتو او عزت یافتند، و عزیزانى خودسر ذلیل شدند. گفتار او روشنگر واقعیت ها، و سكوت او زبانى گویا بود.(37)

مصلح جامعه بشریت


" فصدع بما أمربه، و بلغ رسالات ربه... والضغائن القادحة فى القلوب."؛ پیامبر اسلام (ص) آنچه را كه به او ابلاغ شد آشكار كرد، و پیام هاى پروردگارش را رساند. او شكاف های اجتماعى را به وحدت اصلاح، و فاصله ها را به هم پیوند داد و پس از آن كه آتش دشمنی ها و كینه هاى برافروخته در دل ها راه یافته بود، میان خویشاوندان یگانگى برقرار كرد.(38)
پس از بیان این تفاسیر در باب بعثت، دریافتیم كه پیامبران با تعالیم و برنامه هاى خود، روح و روان ما را كه با یك سلسله صفات عالى روحیات و احساسات پاك، عجیبن شده است را به مقتضاى فطرت باز مى گردانند.
پبامبران وظیفه دارند كه احكام فطرت و وجدان را براى انسان بازگو نمایند و او را به صفاتى كه در خود نهفته است متوجه سازد. مربیان الهى با نور وحى و برنامه اى صحیح شرایط رشد و نمو را براى انسان فراهم مى سازند و انحرافات را تعدیل مى نمایند. و در یك كلام انسان را به تكامل كه هدف خدا از خلقت بوده است، مى رسانند و او را در مسیر صحیح خدایی قرار داده تا طى طریق نماید كه سعادت بشر در آن نهفته است.
پى نوشت ها:
27. خطبه 94، ص177.
28. خطبه160، ص 299.
29. تفسیرنمونه، ج11، ص 227.
30. همان، ج11، ص 285.
31. خطبه 160، ص301.
32. خطبه 94، ص 177.
33. سرزمین بطحاء، منظور بین دو كوه ابوقبیس و احمر را كه محل زندگى قریش بود.
34. خطبه 108، ص 201.
35. خطبه213، ص 439.
36. خطبه 109، ص 209.
37. خطبه 96، ص 179.
38. خطبه 23، ص 469.
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.