تبیان، دستیار زندگی
ان (به مناسبت سالگرد شهادت مبارز بزرگ شهید ثقه الاسلام تبریزی ) در تاریخ هشتم آذر 1290 هـ . ش كه جامعه ایران در اثر اختلافات و درگیری های برخاسته از بحران مشروطیت ناتوان شده بود سفارت روسیه اتمام حجت 48 ساعته ای را كه مبتن...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ثقه الاسلام تبریزی شهید راه استقلال ایران و عزت مسلمانان

(به مناسبت سالگرد شهادت مبارز بزرگ شهید ثقه الاسلام تبریزی )
در تاریخ هشتم آذر 1290 هـ . ش كه جامعه ایران در اثر اختلافات و درگیری های برخاسته از بحران مشروطیت ناتوان شده بود سفارت روسیه اتمام حجت 48 ساعته ای را كه مبتنی بر اخراج مورگان شوستر پرداخت هزینه لشكركشی روسیه به ایران و عدم استخدام اتباع ومستشاران خارجی بدون اجازه روس و انگلیس بود به دولت ایران ارائه داد. در پی این واقعه دولت از مجلس اجازه قبول اتمام حجت روسیه را درخواست كرد ولی در اثر خیزش مردم و قیام علمای بزرگ شیعه در ایران و عتبات عراق و همچنین در اثر تلاش علما و مبارزینی همچون شیخ محمد خیابانی و آیت الله سیدحسن مدرس مجلس به دولت اجازه پذیرش اتمام حجت روسیه را نداد.
گرچه در آن روزها به همت علما و روحانیان عموم مردم با شور و حرارت بسیار زیاد بسیج شده بودند تا در برابر تهاجمات استعمار روس بایستند و همه چیز برای دفاع و حماسه آفرینی یك ملت آماده شده بود ولی مجموعه عناصر غرب گرا و مرعوبانی كه در راس آن ها عوامل حكومتی و دولتی قرار داشتند دست به دست هم دادند تا با تبلیغات و بزرگ نمایی دشمن را بزرگ جلوه دهند و وحشت عمومی ایجاد كنند و از ضرورت پذیرش اتمام حجت روسیه سخن بگویند. آن ها می خواستند چنین وانمود كنند كه هیچ چاره ای غیر از پذیرش اتمام حجت روسیه وجود ندارد و باید به هر نحوی كه ممكن است اتمام حجت را پذیرفت و در برابر دشمن سر خم كرد.
تبلیغات مرعوبان و سرسپردگان استعمار در حالی صورت می گرفت كه حدود بیست روز از اتمام حجت 48 ساعته روسیه گذشته بود ولی این استعمارگر مهاجم به دلیل قیام عمومی و تكاپوی جهادی علما و مراجع جرات نمی كرد اتمام حجت خود را عملی كند
و آنچه انجام می داد در حد جنگ روانی و برخی كارهای غیرجدی بود.
بالاخره دولت مرعوب و غرب گرای مشروطه بدون توجه به خواست عمومی و بدون اعتنا به شور و حرارت ملی و دفاعی مردم به یپرم خان ارمنی دستور داد مجلس را به توپ ببندد تا با ساقط كردن مجلس راسا اقدام به پذیرش اتمام حجت روسیه نماید.
هنگامی كه از طرف نایب السلطنه و دولت مرعوب به یپرم خان ارمنی دستور انحلال مجلس داده شد او با تعداد زیادی از ماموران مسلح به مجلس هجوم برد و همه بخش های آن را اشغال كرد. یپرم خان ارمنی به نمایندگان مجلس گفت : یا باید اتمام حجت روسیه را بپذیرید و یا اینكه باید مجلس قربانی و منحل شود.
بدین ترتیب مجلس منحل شد و دولت به سفارت روسیه اطلاع داد كه اتمام حجت را پذیرفته و مجلس را منحل كرده است .
چون دولت مشروطه می دانست كه مردم شدیدا با پذیرش اتمام حجت مخالف هستند پس از اعلام پذیرش ذلت فورا اعلام حكومت نظامی كرد و با تجمعات مردم در مساجد و خیابان ها به شدت مقابله نمود.
بعد از آنكه اتمام حجت روسیه توسط دولت غرب گرای مشروطه پذیرفته شد نه تنها روسیه دست از اقدامات تجاوزكارانه برنداشت بلكه تازه تجاوز آغاز شد و كشتار مردم در شهرهایی كه هدف نفوذ سربازان روسیه قرار گرفته بود بسیار بیشتر گردید. در این زمان انگلیس هم كه به دولت مرعوب ایران توصیه كرده بود اتمام حجت را بپذیرد تا به اصطلاح در مراحل بعدی از ایران دفاع كند و نگذارد ستم روسیه بیشتر شود نه تنها در برابر تجاوزات روسیه ساكت ماند بلكه به انحای مختلف در پشت پرده و حتی به طور آشكار از تجاوزات و كشتار سربازان روس دفاع كرد و به خوبی اثبات نمود كه این دو استعمارگر بزرگ آن زمان در تحمیل اتمام حجت به ایران كاملا متحد و همدست هستند.
بعد از پذیرش اتمام حجت روسیه نه تنها سربازان روسیه در تمام مناطق و شهرهای مرزی ایران دست به تهاجم و شرارت زدند و مردم را گروه گروه هدف مسلسل قرار دادند بلكه در بسیاری از نقاط شهرها را اشغال كردند و مسئولان محلی را نیز به دار آویختند. به عنوان مثال در گیلان كشتار و غارت از حد گذشت و رئیس نظمیه و تعداد زیادی از افراد مورد احترام مردم به دار آویخته شدند.
علت شدت گرفتن تهاجمات روسیه بعد از پذیرفته شدن اتمام حجت این بود كه متجاوزان روسی پنداشتند اگر فشار علیه ایران را اندكی بیشتر كنند دولت مرعوب آن زمان ذلت های دیگری را نیز می پذیرد و به اجرای قرارداد 1907 كه تقسیم ایران را بین انگلیس و روس را در برنامه داشت تن خواهد داد. به عبارت دیگر پذیرش اتمام حجت روسیه دندان طمع آن متجاوزان را تیزتر كرد و این پیام را به آن ها رساند كه اگر زور و فشار ادامه یابد قرارداد 1907 نیز پذیرفته خواهد شد
.
سربازان روسیه در تبریز بیش از سایر نقاط به كشتار و غارت و هتك حرمت ملی و شكستن غرور مردم دست زدند.
كشتار و غارت از روزهای پایانی آذرماه در تبریز شدت گرفت و هر روز ابعاد گسترده تری یافت . بعد از آن كه مردم تبریز مشاهده كردند كه سربازان روسیه در كشتار و غارت و تجاوز به جان و مال و حیثیت مردم هیچ حد و مرزی را نمی شناسند و می خواهند با تحقیر حیثیت سوزی و ریختن خون مردم همه شهر و مردمش را به اسارت بگیرند دیگر سكوت وسكون را حرام دانستند و به طور خودجوش با متجاوزان به مقابله پرداختند.
بدین ترتیب جنگ بسیار سختی بین مردم و سربازان روسیه درگرفت كه شرح آن و بیان حماسه هایی كه مردم در این جنگ چندروزه آفریدند بیش از آن است كه بتوان در این جا به آن پرداخت . البته متجاوزان نیز دست به جنایت های بسیار هولناك زدند.
چون متجاوزان روس عرضه رزم مردانه با دلاوران مسلمان و مردم غیور شهر را نداشتند كشتار بی رحمانه زنان و كودكان را به عنوان روشی برای پیروزی و واداشتن مدافعان شهر به تسلیم برگزیدند.
كشتار زنان و كودكان چنان بی رحمانه بود كه مقدار زیادی از آن ها را در آتش سوزاندند تا در میان مردم ایجاد وحشت كنند.
سربازان روسیه علاوه بر اینكه با پاشیدن بنزین بر روی زنان و كودكان آن ها را آتش می زدند هر خانه ای را هم كه تصرف می كردند زنان و كودكان ساكن آن خانه را به تنورهایی كه انباشته از آتش بود می انداختند و می سوزاندند. در جریان این جنایت های هولناك بسیاری از كودكان در جلوی چشم مادرانشان به تنور افكنده شدند همچنانكه بسیاری از زنان و مادران نیز در برابر چشم كودكان خود سوزانده شدند.
هنگامی كه متجاوزان روس احساس كردند توان پیروزی بر رزمندگان و مدافعان شهر را ندارند اعلام كردند سوزاندن زنان و كودكان را زمانی متوقف خواهند كرد كه مدافعان شهر اسلحه بر زمین بگذارند و به سربازان روسیه حمله نكنند. علاوه بر این آن ها شایع كردند كه هزاران هزار نیروی تازه نفس روسیه با تجهیزات كامل از مرز گذشته اند و به كمك سربازان مستقر در تبریز می آیند و اگر این سربازان به تبریز برسند حتی یك نفر را نیز زنده نخواهند گذاشت و همه مردم اعم از زن و مرد و كودك و پیر را قتل عام خواهند كرد.
بالاخره جنایت های وحشیانه متجاوزان در كشتار زنان و كودكان و همچنین رواج شایعات سبب شد مدفعان شهر به منظور متوقف شدن فجایع روس ها به شرطی دست از نبرد بردارند كه سربازان روسیه نیز همین اقدام را انجام بدهند و ضمن متوقف كردن جنگ از كشتن زنان و كودكان دست بكشند. البته در اینجا نیز روس ها حیله گری كردند و بعد از آنكه مبارزان اسلحه را بر زمین گذاشتند دوباره حمله به شهر را آغاز كردند و همه تعهدات را زیرپا گذاشتند زیرا در همین روزها چند لشكر تازه نفس روس از راه رسید و اشغالگران احساس قدرت كردند.
بعد از آنكه روس ها با حیله و نیرنگ جنگ را دوباره آغاز كردند و شهر را كاملا در دست خود گرفتند برخلاف وعده ای كه داده بودند به تعقیب مبارزان و مجاهدان شهر پرداختند. آن ها مبارزان شهر را كه دیگر بی سلاح و پراكنده شده بودند هرجا می یافتند با فجیع ترین وضع می كشتند و برهیچ كس رحم نمی كردند. اگر در روزهای قبل یعنی روزهایی كه هنوز مدافعان شهر اسلحه را بر زمین نگذاشته بودند زنان و كودكان كشته می شدند ولی بعد از آنكه حیله روس ها به بار نشست هم مبارزان و هم زنان و كودكان و مردان پیر و جوان هدف هجوم قرار گرفتند.
در جریان این تهاجم یكی از كسانی كه شدیدا موردنظر روس ها بود و آن ها می خواستند او را به هر نحو ممكن به شهادت برسانند روحانی بزرگ و محترم شهر تبریز ثقه الاسلام تبریزی بود.
متجاوزان می دانستند كه تا این روحانی بزرگ زنده است تسلط بر شهر تبریز و یا استمرار سلطه بر این شهر غیرممكن می باشد. از طرف دیگر روس ها می خواستند با شهید كردن ثقه الاسلام تبریزی انتقام خود را از همه روحانیان و مراجع بزرگ شیعه بگیرند زیرا علما و مراجع شیعه بودند كه از ابتدا در برابر تهاجمات روسیه و اتمام حجت آن دولت ایستادند و مردم را علیه آن ها رهبری كردند و سبب تحقیر این استعمارگر شدند.
در آن روزها كه سربازان وحشی روسیه تبریز را خانه به خانه می گشتند تا مدافعان و مجاهدان شهر را دستگیر كنند عده زیادی به منظور حفظ جان خود از شهر بیرون رفتند. ثقه الاسلام تبریزی نیز به مجاهدان و مبارزان شناخته شده توصیه می كرد از شهر خارج شوند و جان خود را حفظ كنند. گرچه او به دیگران چنین توصیه ای می كرد ولی خودش هرگز حاضر نشد از شهر خارج شود.
در آن روزها بسیاری از افراد و عده زیادی از خویشان و دوستان شهید ثقه الاسلام تبریزی از ایشان می خواستند برای حفظ جان خود از شهر خارج شود. آن ها می گفتند : روس ها بیش از هركس به دنبال شما هستند و اگر دستگیرتان كنند قطعا شما را به شهادت می رسانند. پس بهتر است از مهلكه بیرون بروید.
ثقه الاسلام به دوستان و خویشانش پاسخ می داد : افوض امری الی الله . من كار و سرنوشتم را به خدا واگذار كرده ام و مصلحت نیست كسی همچون من شهر را ترك كند
و مردم را بی پناه بگذارد.
برخی نیز به ثقه الاسلام پیشنهاد می كردند به كنسول گری عثمانی كه یكی از كشورهای مسلمان بود برود و در آن جا پناهنده شود تا از تجاوز روس ها در امان بماند. شهید ثقه الاسلام در پاسخ به این افراد می فرمود : در آن زمان كه عباس میرزا شكست خورد و روس ها به تبریز آمدند میرفتاح جلو افتاد و شهر تبریز را به روس ها تقدیم كرد. از آن زمان تا به حال صدسال می گذرد. در این صدسال مردم همیشه از میرفتاح بدگویی كرده و او را لعن و نفرین نموده اند. پس شما چگونه راضی می شوید كه در این آخر عمر از ترس مرگ خودم به پناهگاه بروم و مردم را دست دشمن بسپارم .
خلاصه آنكه در آن روزهای هولناك همه مردم می دانستند كه روس ها به زودی ثقه الاسلام را دستگیر و شهید خواهند كرد. حتی كنسولگری عثمانی به این شهید بزرگ اطلاع داد كه روس ها به طور قطع تصمیم به كشتن ایشان گرفته اند ولی آن روحانی بزرگ و مبارز بدون آنكه ذره ای ترس به خود راه بدهد در تبریز ماند و حاضر نشد اقدامی خلاف شجاعت انجام بدهد.
بالاخره روز نهم دی كه برابر با تاسوعا بود مجتهد بزرگ و شجاع تبریز توسط عده ای از متجاوزان روسیه دستگیر و به پادگان سربازان روسیه برده شد . در این روز علاوه بر ثقه الاسلام تبریزی بیش از 200 نفر دیگر نیز دستگیر شدند.
بعد از آنكه ثقه الاسلام تبریزی به پادگان سربازان روس انتقال یافت كنسول روس نسبت به این مجتهد بزرگ و مبارز گستاخی هایی كرد و سئوال هایی پرسید. ثقه الاسلام تبریزی با وقار ومتانتی كم نظیر به سئوال ها پاسخ داد. آرامش و متانت ثقه الاسلام تبریزی چنان بود كه كنسول از این موضوع خشمگین و متعجب شد. كنسول روسیه گمان می كرد ثقه الاسلام تبریزی از ترس مرگ به زاری و التماس خواهد افتاد ولی بعد از آنكه مشاهده كرد این مجتهد شجاع هیچ ترسی در دل ندارد و به رفتار كودكانه كنسول به دیده حقارت می نگرد خشمگین شد و با فریاد گفت : تو مردم را بر ضد بزرگ ترین امپراتوری جهان و قدرت مندترین كشور تحریك كرده ای و سبب كشته شدن جمعی از سربازان اعلی حضرت تزار شده ای . تو می توانستی جلوی مردم را بگیری و نگذاری آن ها دست به قیام بزنند...
ثقه الاسلام تبریزی با متانت و آرامش درونی بسیار شگفت انگیز به كنسول پاسخ داد : من مداخله اجنبی در امور ایران را هرگز تصدیق نكرده و نخواهم كرد. این یك امر طبیعی است كه چون مهاجمی حق حاكمیت و استقلال ملتی را زیرپا بگذارد و قشون كشی كند مردم آرام نمی ایستند و قیام می كنند... پرسش و پاسخ ثقه الاسلام تبریزی و كنسول روسیه بیش از یك ساعت به طول انجامید.
در پایان گفت وگو میلر (كنسول روس ) كاغذی را به ثقه الاسلام نشان داد و گفت : اگر می خواهید جانتان و مقام و شانتان حفظ شود این نوشته را امضا كنید و پس از آن زندان را ترك كنید و آزاد شوید.
در آن كاغذ نوشته شده بود : من شهادت می دهم كه اول مردم و مجاهدان به طرف قشون روس تیراندازی كردند و سپس قشون روس برای دفاع از خود وارد جنگ با مردم و مجاهدان شد.
ثقه الاسلام تبریزی نوشته مذكور را خواند و سپس با كمال شجاعت به كنسول روس گفت : من نمی توانم چنین شهادتی بدهم ; زیرا اول سربازان روس حمله كردند.
این بار كنسول روس راه فریب و چاپلوسی پیش گرفت و با نرمی و ملایمت حیله گرانه از ثقه الاسلام تبریزی خواست نوشته مذكور را امضا كند. باز هم ثقه الاسلام تبریزی گفت : من مسلمانم و یك مسلمان نمی تواند شهادت دروغ بدهد.
كنسول روس كه متوجه شد با تهدید و فریب نمی تواند ثقه الاسلام را مجبور به این كار كند با خشم از اتاق بیرون رفت و دستور داد دوباره ثقه الاسلام را به زندان ببرند.
میلر كه از شدت خشم حالت طبیعی نداشت پس از آنكه چندبار دور حیاط باغ قدم زد باردیگر از طریق منشی كنسول گری به ثقه الاسلام تبریزی پیغام فرستاد كه اگر نوشته موردنظر را امضا نكند حتما به بالای دار خواهد رفت . چون منشی كنسول گری پیغام را به ثقه الاسلام رساند او باردیگر سخنان قبلی خودش را تكرار كرد و گفت : من چگونه می توانم بر ضد ملت خودم شهادت بدهم و گناه جنگی را كه روس ها آغاز كردند بر گردن مردم مسلمان تبریز بیندازم . اگر چنین شهادتی بدهم پس جواب خدا چه خواهد شد بالاخره روس ها بعداز آنكه به هیچ وجه نتوانستند ثقه الاسلام تبریزی را بفریبند روز عاشورای سال 1330 هـ . ق برابر با دهم دی 1290 هـ . ش این مجتهد بزرگ و مبارز را به همراه 9 تن از مبارزان و مجاهدان دیگر در میدان سربازخانه به دار آویختند و ننگ ابدی به خود خریدند.
9 نفر دیگری كه همراه شهید ثقه الاسلام تبریزی به شهادت رسیدند عبارت بودند از : شیخ سلیم و برادرش كریم ضیاالعلما و دایی او محمد صادق خان صادق الملك محمدابراهیم قفقایچی حسن (18 ساله ) و قدیر (16 ساله ) پسران علی مسیو .
شهید ثقه الاسلام تبریزی حتی پای چوبه دار نیز به دوستانش دلداری می داد و به آن ها می گفت : مضطرب نشوید برای كسی كه در راه دین كشته می شود اضطراب معنی ندارد. رنج ما دو دقیقه بیش نیست و پس از آن راحت خواهیم شد.
گرچه در جریان تهاجم روس ها به تبریز فجایع فراوانی پدید آمد و كسانی مثل ثقه الاسلام تبریزی به شهادت رسیدند. ولی همین رشادت ها و حماسه آفرینی های مردم مسلمان تبریز و پایداری علمایی همچون شهید ثقه الاسلام تبریزی سبب شد كه روس ها و انگلیسی ها از تصاحب و اشغال كامل ایران و اجرای قرارداد 1907 ناامید شوند و بدانند كه اگر بخواهند قرارداد مذكور را عملی كنند در هر شهری با مردمی مثل مردم تبریز و با علمایی مثل شهید ثقه الاسلام تبریزی مواجه خواهند شد. به عبارت دیگر می توان گفت كه خون كسانی همچون ثقه الاسلام تبریزی استقلال و عزت ایران و مسلمانان ایران را تضمین كرد.
ثقه الاسلام تبریزی : من مداخله اجنبی در امور ایران را هرگز نمی پذیرم . این یك امر طبیعی است كه چون مهاجمی حق حاكمیت و استقلال ملتی را زیرپا بگذارد و قشون كشی كند مردم آرام ننشینند
هنگامی كه مردم و دوستان و خویشان ثقه الاسلام تبریزی از او خواستند به دلیل خطر جانی و كینه ورزی روس ها شهر را ترك كند و از مرگ نجات یابد در پاسخ آن ها چنین گفت : من كار و سرنوشتم را به خدا واگذار كرده ام و از ترس مرگ به پناهگاه نمی روم و شهر را ترك نمی كنم . این كار درست نیست كه این مردم را بی پناه بگذارم و آن ها را به دست دشمن بسپارم و خودم نجات یابم . مصلحت نیست كسی همچون من شهر را ترك كند به دلیل قیام عمومی مردم مسلمان ایران به رهبری علما و مراجع در حالی كه حدود بیست روز از اتمام حجت 48 ساعته روسیه تزاری گذشته بود این استعمارگر جرات نمی كرد اتمام حجت خود را عملی كند علی معصومی (وزوایی )