تبیان، دستیار زندگی
دی هم اکنون که به یاری پروردگار توفیق یافتم در جبهه حضور یابم امیدوارم اگر خودم نتوانستم برای اسلام مفید باشم بلکه بتوانم بادادن خونم در این راه که در برابر اسلام ارزشی ندارد موثر باشم ( بخشی از وصیتنامه شهید)ای شهیدان شما...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهید والا مقام آقای علی اصغر عمرو آبادی

هم اکنون که به یاری پروردگار توفیق یافتم در جبهه حضور یابم امیدوارم اگر خودم نتوانستم برای اسلام مفید باشم بلکه بتوانم بادادن خونم در این راه که در برابر اسلام ارزشی ندارد موثر باشم ( بخشی از وصیتنامه شهید)
ای شهیدان شما در کدامین هوای زلال و شفاف ایمان بالیده اید که دل را به اشمان ملکوت داده و معادلات زمینی را درهم شکسته اید؟ چه جام زلالی را سر گسیده اید که چنین کربلایی شده و شمایل شهادت را به میهمانی دستانتان فراخوانده اید
در یکی از روزهای سال 1339 در بیتی محقر و فقیرانه اما سرشار از نور و معنویت وایمان کودکی چشم به جهان گشود که میرفت در حیاتی ماندگار درس چگونه زیست و چکونه رفتن را به همه بیاموزد مشکلات معیشتی خانواده عمرو آبادی را برآن داشت تا از تهرا ن به روستای عمرئآباد رفته و در آنجا گذران عمر کنند
محیط پاک روستا تاثیر شگرف در بالندگی علی اصغر نهاد و او را برای حضور در عرصه رشادت و ایثار و شهادت آماده تر کرد پس از گذراندن تحصیل ابتدایی و را هنمایی به حوزه علمیه آشتیان رفت تا به فطرت پاک و خداجویش پاسخی شایسته دهد لذا در زیر آبشار علم الهی نشست تا جان و تن را از غبار ماعدای خدا پاک کند حضور فعال او د رراهپیمایی های قبل از انقلاب نشان داد که عاشقانه و مشتاقانه آرزو دارد پروانه جانش را به گرد شمع رخسار رهبر فرزانه خود به پرواز درآورد با برپایی جلسات مذهبی در عمرو آباد و روستاهای همجوار علاوه بر ترویج احکام دینی روحیه جهاد ومبارزه را در بین جوانان زنده کرد بعد از پیروزی انقلاب به تحصیلات حوزوی و کلاسیک خود ادامه داد تا این که با شرئع جنگ تحمیلی عرصه را برای حضور در میدان عمل به آموخته ها مناسب دید لذا با گذراندن یک دوره آموزشی به دفاع از میهن اسلامی پرداخت و در مریوان همراه با سردار شهید اسلام حاج احمد متوسلیان عاشقانه مبارزه میکرد
سرانجام در سال 1360 هیجدهم اردیبهشت فریاد حق طبلش به سکوت نشست و رسا تر از هر فریاد بر سر شب پرستان فرود آمد