تبیان، دستیار زندگی
ج) تولد و دوران تحصیلاین‏جانب بیوك خلیل زاده معروف به مروّج، فرزند محمد رضا در سال 1309 شمسى (1349ق) در اردبیل متولد شدم. با این‏كه پدرم یك كاسب بود، امّا بر اثر معاشرت زیادى كه با عالمان شهر داشت، بنده نیز علاقه زیادى به ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حضرت آیت الله بیوک خلیل زاده (مروج)

تولد و دوران تحصیل
این‏جانب بیوك خلیل زاده معروف به مروّج، فرزند محمد رضا در سال 1309 شمسى (1349ق) در اردبیل متولد شدم. با این‏كه پدرم یك كاسب بود، امّا بر اثر معاشرت زیادى كه با عالمان شهر داشت، بنده نیز علاقه زیادى به تحصیل علوم دینى پیدا كردم. از این رو، پس از هشت سال تحصیل علومِ جدید در حدود سال 1323شمسى، به فراگیرى دروس مقدّماتى در اردبیل نزد اساتید، طلّاب و بعضى عالمان شهر اقدام كردم و تا شرح‏لمعه را در آن‏جا خواندم. آن‏گاه در حدود سال 1326شمسى با تشویق اساتید و نیز اشتیاقى كه خود داشتم، براى ادامه تحصیل به حوزه علمیّه قم مشرّف شدم و پیش اساتید سطح آن وقت، آقایان شیخ عبدالجواد اصفهانى، مجاهدى تبریزى، طباطبائى سلطانى و ... رسائل، مكاسب و كفایه را خواندم و در حدود سال 1330شمسى به حوزه علمیّه مشهد رفته، از محضر مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و مرحوم حاج سیّد یونس ایلامى‏0 قسمت‏هایى از سطح و خارج اصول و فقه را استفاده نمودم. آن‏گاه بار دیگر به حوزه علمیّه قم بازگشتم و به‏طور مرتّب در درس فقه آیةاللّه العظمى بروجردى و اصول مرحوم آقا سیّد محمد داماد و محقّق یزدى حاضر شدم. قسمتى از منظومه و اسفار را از اساتید خصوصى و نیز از علّامه طباطبائى(ره) استفاده نمودم و از حوزه درس اساتید دیگر مانند آیةاللّه صدر و حجّت كوه‏كمرى و مدّت كمى نیز از درس خارج فقه (بحث طهارت) حضرت امام(ره) بهره‏مند گشتم و سرانجام در سال وفات آیةاللّه بروجردى به شهر خود بازگشتم. ابتدا قصد داشتم تا دو باره به حوزه بازگردم، امّا موفّق نشدم و در اردبیل ماندم و به امامت جماعت و تبلیغ و اداره جلسات تفسیر و تدریس طلّاب پرداختم.
فعّالیّت‏هاى سیاسى و اجتماعى
با اوج‏گیرى انقلاب اسلامى، همراه با سایر عالمان شهر به مقدار توان فعّالیّت كردم و بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، بنا به پیشنهاد عدّه‏اى از اهل شهر و اهل علم از سوى حضرت امام، به امامت جمعه منصوب گشتم و تا به امروز سرگرم مسائل انقلاب و درگیر حلّ مشكلات و انجام فعّالیّت‏هاى اجتماعى هستم؛ امّا چیزى كه همواره مرا رنج مى‏دهد، عدم توفیق فعّالیّت‏هاى شایسته است كه از خداى بزرگ خواستارم، در بقیّه عمرم توفیق خدمت شایسته به دین و ترویج اسلام را به من عطا فرماید