تبیان، دستیار زندگی
ته این جانب در 27 مهر 1323 در خانواده اى مذهبى در شهر مقدّس نجف اشرف دیده به جهان گشودم. پدر بزرگوارم حضرت حجّة الاسلام و المسلمین حاج على اكبر تسخیرى تنكابنى از اهالى شهرستان رامسر و مادر مرحومه ام انسیه بیگم از اهالى نجف...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حجت الاسلام والمسلمین آقاى حاج شیخ محمد على تسخیری دامت برکاته

این جانب در 27 مهر 1323 در خانواده اى مذهبى در شهر مقدّس نجف اشرف دیده به جهان گشودم. پدر بزرگوارم حضرت حجّة الاسلام و المسلمین حاج على اكبر تسخیرى تنكابنى از اهالى شهرستان رامسر و مادر مرحومه ام انسیه بیگم از اهالى نجف اشرف(اصفهانى الاصل) بود.
در كودكى به آموزش قرآن كریم ـ نزد زنى مؤمن و مردى پارسا در شهر مقدّس نجف ـ روى آوردم كه اثر بسیار مثبتى را در شكل گیرى شخصیّتم بر جاى گذاشت.
تحصیلات ابتدایى را در مدرسه «منتدى النشر» كه به وسیله جماعتى اسلامى و به ریاست مردى دانشمند و كم نظیر (آیة اللّه شیخ محمد رضا مظفرقدّس سرّه صاحب كتاب هاى اصول الفقه و المنطق) اداره مى شد طى كردم و از محضر اساتیدى چون: شیخ محمد صالح دُجیلى، شیخ محمود دجیلى، سیّد هادى فیّاض، شیخ محمد رضا مظفر، استاد الغبان و شیخ عبدالمهدى مطر كسب فیض نمودم و این دوران در رشد فكرى ام بسیار سودمند و مفید بود.
در ادامه تحصیلات وارد دبیرستان شبانه «خورنق» شدم، ضمن این كه به توصیه پدر بزرگوارم روزها را در نزد یكى از كسبه محترم شهر نجف به كار مشغول شدم.
در این سال ها شوق و علاقه خاصّى به شعر و ادبیّات پیدا كردم و طبع شاعرى را در خود مشاهده كردم. معلمان من نیز به ترغیب و تشویق بنده پرداختند و زمینه پیش رفت را برایم مهیّا كردند.
از سویى با الهام گرفتن از شعراى بنام آن زمان و نیز با شركت در مناسبت ها و مراسم مختلف ادبى و شعرخوانى و هم چنین مطالعه كتب بزرگانى چون: شهید صدر، سیّد قطب، شیخ محمد امین زین الدّین و اشعار سیّد مصطفى جمال الدّین و شیخ احمدوائلى و غیره...استعداد خود را در زمینه ادبى شكوفا نمودم.
همه این عوامل در شكل گیرى شخصیّت فرهنگى،ادبى بنده مؤثر واقع شد.
با به پایان رساندن دوره دبیرستان در سال 1341 شمسى وارد دانشكده فقه شده و به تحصیل در رشته زبان عربى و علوم اسلامى پرداختم، ضمن این كه در همان سال ها به تحصیل دروس حوزوى نیز اشتغال داشتم.
سال هاى تحصیلى در دانشكده با ورود به عرصه سیاسى، فصل جدیدى در زندگى ام گشوده شد.
تولد و دوران كودكى
دوران تحصیل
آغاز فعّالیّت هاى سیاسى
فعّالیّت هاى فرهنگى
مسئولیّت هاى از سال 1360شمسى به بعد
تألیفات
تقریرات
كتاب هاى ترجمه شده به عربى
پس از انقلاب سال 1337 شمسى(1958 میلادى) در عراق به دست عبدالكریم قاسم بر ضدّ رژیم شاهنشاهى فیصل الثانى، جنبش هاى سیاسى در عراق شور و هیجان فراوانى پیدا كرد و احزابى چون حزب كمونیست عراق (الحزب الشیوعى) و ملّى گراها ـ كه تهاجم شدید بر ضدّ مقدّسات اسلامى داشتند ـ و هم چنین تحرّك جماعت اسلامى علما فعّال شدند.
بنده در آن زمان با مطالعه نشریّات اسلامى جماعت العلما نجف اشرف در جریان اهداف و برنامه هاى آنان قرار مى گرفتم و به طور جدّى در سال 1343 شمسى (1964 میلادى) در عرصه سیاسى وارد شدم(در حزب الدّعوة عراق كه آن زمان تحت رهبرى مرحوم آیة اللّه صدر بود مبارزات سیاسى را آغاز كردم) و با سرودن اشعارى به زبان فصیح و عامیانه بر ضدّ رژیم وارد عمل شدم.
از اتفاقات مهم آن دوران، ممانعت رژیم از ورود مردم به صحن مطهّر امیرالمؤمنین على علیه السّلام بود كه منجر به باز شدن درها به شكلى معجزه آسا و ورود مردم به صحن مطهّر گردید. اگر در آن زمان برنامه ریزى و سازماندهى درست و نیز رهبر و هدایتگر توانایى در رأس امور قرار مى گرفت، امیدى براى پیروزى انقلاب وجود داشت.
در دوازدهم محرّم 1347 شمسى(1968 میلادى) از سوى رژیم بعث عراق در رابطه با اشعارى كه بر ضدّ رژیم سروده بودم، دستگیر و به زندان سخت بغداد (قصرالنهایه) منتقل شدم و پس از تحمّل شكنجه هاى فراوان سرانجام با میانجیگرى علماى نجف كه در طلیعه آن ها مرحوم حضرت امام قدّس سرّه بودند از زندان آزاد شدم.
سپس مدتى (9ماه)به كویت رفته و در مدرسه جعفریّه مشغول به تدریس شدم، ضمن این كه با علماى آن جا در فعّالیّت هاى تبلیغى و سخن رانى در محافل و مجالس فرهنگى، دینى همكارى داشتم.
در سال 1347شمسى(1968 میلادى) موفق به دریافت مدرك لیسانس زبان عربى و علوم اسلامى از دانشكده با رتبه ممتاز شدم. موضوع پایان نامه ام در باره استحسان مقایسه اى و زیر نظر دكتر عبدالرزاق محى الدّین تهیّه شده بود. از اساتید بزرگوارم مى توان به آیة اللّه محمد تقى حكیم، شیخ عبدالمهدى مطر، شیخ محمد كاظم شمشاد، شیخ محمد تقى ایروانى، دكتر عبدالرزاق محى الدّین، دكتر ضیاء الدّین ابوالحب، دكتر احمد محمد عبدالرحیم و دكتر عناد غزوان اشاره كرد.
پس از پایان دانشكده به طور جامع و مستمر نسبت به تحصیل علوم دینى در حوزه نجف اشرف اقدام كردم. دوره سطح را در نجف اشرف به پایان رساندم و مدت دو سال نیز در آن جا بحث خارج فقه را خواندم. و از محضر عالمانى هم چون: شیخ جواد تبریزى، شیخ كاظم تبریزى، سیّد محمد رجائى و شیخ صدرا بادكوبى (در كفایة الاصول)، شیخ مجتبى لنكرانى (در مكاسب و رسائل)، سیّد محمد تقى حكیم (در اصول فقه و بحث خارج فقه)، آیة اللّه العظمى سیّد خوئى (در فقه و اصول و بحث خارج فقه)، آیة اللّه العظمى شهید سیّد صدر (در اصول فقه و بحث خارج) كسب فیض نمودم.
سرانجام در سال 1349 شمسى(1970 میلادى) به ایران تبعید شدم. پس از ورود به ایران در شهر مقدّس قم سكنا گزیده و شروع به ادامه تحصیل دروس حوزوى نمودم.
در این میان از هر فرصتى براى تبلیغ علوم دینى استفاده مى كردم (سفر به اهواز در سال 1350شمسى، سخن رانى در شهر تهران و قم، شركت در جلسات معاودین عراقى و ایراد سخن رانى براى آنان و ارائه مقاله در مجلّه الهادى).
در سال هاى زندگى در قم از محضر اساتید و حضرات آیات عظام: گلپایگانى (در درس فقه)، وحید خراسانى(در درس اصول و فقه)، كسب فیض نمودم و در مجموع حدود ده سال در دروس بحث خارج فقه مشغول تحصیل بودم. البته بیش تر از محضر درس آیة اللّه وحید خراسانى سود بردم. در شهر مقدّس قم علاوه بر تحصیل به تدریس علوم دینى نیز مشغول بوده و در موضوعاتى از قبیل: تدریس كتب المنطق و اصول الفقه مرحوم مظفر، رسائل و حلقات فى علم الاصول شهید صدر، اصول فقه مقارن آیة اللّه محمد تقى حكیم، مكاسب و رسائل شیخ اعظم انصارى، اقتصادنا و فلسفتنا مرحوم صدر، الفیة ابن مالك، و شرح ابن عقیل را در مراكز و مؤسّسات آموزشى از قبیل: دارالتبلیغ قم، مدرسه رضویّه امام خمینى قدّس سرّه ، مدرسه علمیّه آیة اللّه گلپایگانى، مؤسّسه در راه حق و ...مشغول بودم.
سال 1357 شمسى كه مصادف با اوج گیرى مبارزات ضدّ رژیم شاهنشاهى در ایران بود، بنده نیز به صف مبارزان پیوستم و در مناسبت ها و اجتماعات مختلف به ایراد سخن رانى بر ضدّ رژیم شاه اقدام مى كردم.
در بهمن 1357 به تهران آمدم و در مراسم تحصن و تظاهراتى كه از سوى دانشگاهیان ترتیب یافته بود، حضور داشتم. بنده در همه حوادث و جریاناتى كه از دوازدهم تا 22 بهمن 1357 به وقوع پیوست و در نهایت به پیروزى انقلاب منجر شد، حضور فعّال و مستمر داشتم.
پس از پیروزى انقلاب در جبهه فرهنگى، در سازمان تبلیغات اسلامى به عنوان مبلّغ به شهرهاى مختلف سفر نمودم؛ از جمله مدتى در دانشگاه گیلان مشغول تدریس بودم. و در جبهه سیاسى، به سازماندهى و هدایت معاودین عراقى مشغول كار و تلاش شدم.
در ادامه فعّالیّت هاى تبلیغى، فرهنگى مدتى در سال 1359 شمسى نیز به جبهه رفتم.
فعّالیّت هاى فرهنگى، سیاسى این جانب به طور متمركز و گسترده از اوایل سال 1360شمسى آغاز شد، ضمن این كه پیش از آن نیز در مجامع و محافل علمى، فرهنگى و بین المللى شركت فعّال داشتم.
در سال 1369شمسى با حضور نمایندگان و شخصیّت هاى جهان تشیّع و پیروان اهل بیت شوراى عالى مجمع جهانى اهل بیت علیهم السّلام تشكیل و این جانب از سوى شوراى عالى به عنوان دبیركلّ مجمع جهانى اهل البیت علیهم السّلام معرّفى شدم.
در سال 1372شمسى جمعى از شخصیّت هاى فرهنگى، سیاسى كشور با هدف تمركز بخشیدن به فعّالیّت هاى فرهنگى خارج از كشور، پیشنهاد تشكیل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى را به مقام معظّم رهبرى حضرت آیة اللّه خامنه اى ارائه دادند كه مورد موافقت معظّم له قرار گرفت و حضرت ایشان اعضاى شوراى عالى سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى را منصوب و سپس شوراى عالى، بنده را با اكثریّت آرا به ریاست سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى تعیین نمودند.
برگزارى سلسله همایش هاى وحدت اسلامى در تهران كه در جریان تأسیس مجمع جهانى تقریب بین المذاهب اسلامى شكل گرفت، از فعّالیّت فرهنگى این جانب به شمار مى آید و اكنون نیز عضو شوراى عالى مجمع جهانى تقریب بین المذاهب الاسلامیه و عضو هیئت علمى دانشگاه تقریب بین المذاهب الاسلامیّه مى باشم.
برگزارى سلسله همایش هاى مجمع جهانى اهل البیت علیهم السّلام و مجمع التقریب بین المذاهب اسلامى در جریان برگزارى كنگره عظیم حج مكه مكرّمه. هم چنین مسئولیّت معاونت بین الملل بعثه مقام معظّم رهبرى را تا سال 1377شمسى بر عهده داشته ام.
مسئولیّت دبیرى سلسله همایش هاى اندیشه اسلامى در تهران طى سال هاى 1361 ـ 1369شمسى(ده دوره) را بر عهده داشتم.

مشاور مقام معظّم رهبرى در امور فرهنگى جهان اسلام(در حال حاضر)؛ معاونت بین الملل دفتر مقام معظّم رهبرى(طى سال هاى 1377 ـ 1379شمسى)؛ معاونت بین الملل سازمان تبلیغات اسلامى (طى سال هاى 1360 ـ 1370شمسى)؛ مشاور بین الملل وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامى(در وزارت آقاى لاریجانى)؛ عضویّت در شوراى عالى فرهنگ مؤسّسه امیركبیر(طى سال هاى 1360 ـ 1365شمسى)؛ عضویّت در هیئت امناى شوراى بین الملل و شوراى كتاب سازمان تبلیغات اسلامى(در سابق)؛ عضویّت در شوراى عالى تبلیغات اسلامى خارجى(در سابق)؛ عضویّت در هیئت امنا و هیئت مدیره سازمان دفاع از حقوق كودكان(كافل)؛ عضویّت در شوراى چاپ قرآن ویژه جمهورى اسلامى ایران؛ مسئولیّت كمیته آموزش طلّاب خارجى در داخل و خارج از كشور؛ عضویّت در هیئت امناى چند دانشگاه از جمله دانشگاه اصول الدّین علّامه عسكرى؛ مشاور عالى امور بین الملل بعثه مقام معظّم رهبرى.
1. در باره قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران؛ 2. درس هایى در اقتصاد اسلامى؛ 3. مبارزه انقلاب اسلامى بر ضدّ مفاسد اخلاقى؛ 4. دیدگاه اسلام در باره صلح تحمیلى؛ 5. ماهى و سرچشمه (در قالب شعر براى كودكان)؛ 6. اى مسلمانان، به سوى وحدت؛ 7. روایات مشترك سنّى و شیعه در باره نماز جمعه؛ 8. روایات مشترك در باره روزه؛ 9. شناخت حقیقت؛ 10. به سوى خدا؛ 11. امید با مقایسه اسلام و دیگر مكاتب در باره آن؛ 12. تعادل در اسلام؛ 13. نظام عبادات در اسلام؛ 14. نظام كیفرى در اسلام؛ 15. از زندگانى اهل بیت علیهم السّلام ؛
16. هدف هاى حج و نقش آن در زندگى مسلمانان؛ 17. نظام دولت اسلامى؛ 18. امت و مناسبت ها؛ 19. مقدّمه بحثِ حول المهدى مرحوم صدر؛ 20. تفسیر قرآن كریم (كار مشتركى با حجّة الاسلام نعمانى)؛ 21. دست آوردهاى سیاسى انقلاب اسلامى ایران؛ 22. دست آوردهاى اقتصادى انقلاب اسلامى ایران؛ 23. دست آوردهاى فرهنگى انقلاب اسلامى ایران؛ 24. كاربرد اجتماعى زكات؛ 25. حكومت اسلامى از دیدگاه احادیث شیعه؛ 26. احكام حكومتى؛ 27. حج و آثار آن در زندگى اجتماعى؛ 28. حقوق بشر از دیدگاه منشورهاى اسلامى و بین المللى؛ 29. روابط بین المللى در قرآن؛ 30. فعّالیّت هاى فقهى در مجمع الفقه جهانى (دو جلد)؛ 31. بیدارى اسلامى و تبلیغات؛ 32. نورهایى به سوى وحدت اسلامى؛ 33. نزدیكى اسلام و مسیحیت.
و هم چنین:
مقدّمه نویسى كتاب التوازن بین الدنیا و الآخره؛
مقدّمه نویسى و تجدید نظر بر كتاب الولایة فى القرآن الكریم؛
تجدید نظر در كتاب الحكومة الاسلامیّه؛
مقدّمه نویسى كتاب من حكم و احكام اهل البیت علیهم السّلام ؛مقدّمه نویسى كتاب الودیعة فى المصارف الاسلامیّه (دكتر حسن امینى)؛
مقاله مفصّل در كتاب ابعاد زندگانى پیامبر اكرم صلّى الله علیه و آله ؛
مقدّمه نویسى دیوان آیة اللّه سیّد محمد جمال هاشمى؛
لازم به توضیح است بیش تر تألیفات بنده به عربى است، ولى به دیگر زبان هاى زنده دنیا ترجمه شده است (فارسى، انگلیسى، فرانسه، اردو، هندى، تركى، كردى، بنگالى و...).
1. تقریر درس مرحوم آیة اللّه العظمى خوئى (در فقه)؛ 2. تقریر درس مرحوم آیة اللّه العظمى صدر(تقریباً یك دوره اصول كامل)؛ 3. تقریر درس مرحوم آیة اللّه العظمى گلپایگانى؛ 4. تقریر درس آیة اللّه وحید خراسانى(تقریباً یك دوره اصول كامل)؛ 5. تقریر درس آیة اللّه وحید خراسانى(در فقه)؛ 6. تقریر درس مرحوم آیة اللّه میرزا هاشم آملى؛ 7. تقریر درس مرحوم آیة اللّه مطهّرى (در فلسفه)؛ 8. تقریر درس آیة اللّه سیّد محمد تقى حكیم.
1. علل گرایش به مادّیگرى (شهید مطهّرى)؛ 2. پیامبر امّى (شهید مطهّرى)؛ 3. انسان و سرنوشت (شهید مطهّرى)؛ 4. جهان بینى (در راه حق)؛ 5. تئورى شناخت (آیة اللّه مصباح یزدى)؛ 6. زندگانى پیامبر و اهل البیت علیهم السّلام (مؤسّسه در راه حق)؛ 7. بازشناسى خود جهت بازسازى (آیة اللّه مصباح یزدى)؛ 8. درس هایى در اصول دین (مؤسّسه در راه حق)؛ 9. تكامل اجتماعى انسان(شهید مطهّرى)؛ 10. قرآن و طبیعت (دكتر گلشنى)؛ 11.آرمان هاى زندگى انسانى(شهید مطهّرى).
ضمناً نمایندگى جمهورى اسلامى ایران در بیش از 150 كنفرانس اسلامى در كشورهاى گوناگون جهان را به عهده داشتم.در ده ها مجلّه و روزنامه جهان مقاله نوشتم و اشراف مستقیم بر مجلّه هاى: الهادى، التوحید و رسالة الثقلین دارم. در دانشگاه هاى تربیت مدرّس و امام صادق علیه السّلام تدریس نموده و حدود بیست تز دانشگاهى را هدایت كردم.
در سال 1378شمسى مبتلاى سكته مغزى شدم كه خیلى فعّالیّت ها را كاهش داد. از خداوند متعال طلب عفو مى كنم.