تبیان، دستیار زندگی

خودتان را در عبادت فریب دهید!

حالا این اژده‌های حریص و گرسنه را سپرده‌اند دست ‌ما و تکلیف‌مان این است که از این اژدها، مرکبی بسازیم رهوار برای رسیدن به سر منزل مقصود. او هر لحظه می‌خواهد افسار بگسلد و ما را به کام تباهی بکشاند. یوسف هم که باشی، از طوفان وساوس نفس، گریز و گزیری نداری جز رحمت خدا؛ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی(یوسف/54).
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :


نفس اماره


رامش‌گر اسب‌ را دیده‌اید؟ طنابی دارد به قاعده‌ی 50 متر. در یک شعاع مشخص، از حیوان می‌ایستد، یک سر طناب را حلقه می‌کند دور دست و یک سرش را به گردن اسب. زبان‌بسته شروع می کند به چرخیدن. می‌خواهد طناب را پاره کند و راهی جنگل شود. او هم سر طناب را همچنان محکم گرفته. رفته رفته شعاع دایره را کم می‌کند. تا جایی که حیوان خسته شود و آرام آرام انس گیرد و رام گردد.

نفس آدمی، اما به مراتب چموش‌تر است از اسب. و بسی مخوف‌تر، درست بسان یک اژدها چنانکه که مولوی می‌گوید:

نفس اژدرهاست، کو کی مرده است

از غم بی‌آلتی افسرده است

حالا این اژده‌های حریص و گرسنه را سپرده‌اند دست ‌ما و تکلیف‌مان این است که از این اژدها، مرکبی بسازیم رهوار برای رسیدن به سر منزل مقصود.

او هر لحظه می‌خواهد افسار بگسلد و ما را به کام تباهی بکشاند.

یوسف هم که باشی، از طوفان وساوس نفس، گریز و گزیری نداری جز رحمت خدا؛ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی(یوسف/54).

همین قدر می‌دانی که باید قبل از آنکه سرت را بکوبد، سرکوبش کنی. و حال اینکه امیال نفسانی را نمی‌شود و نباید کشت. گیرم چند صباحی به زور ریاضت، جلوی خواهش‌های نفس ات را بگیری، آن وقت حتی اگر عارف مستجاب الدعوه‌ای شوی چون بلعم باعورا، بالاخره یک جا، افسار پاره می‌کند، اگر نتوانسته باشی در شعاع نور عقل، رامش کنی.

اساسا تربیت مبتنی است بر اصل تدرّج.

یک دفعه اگر به چله بنشینی و ختم قرآن بگیری و هزار دور تسبیح، برداری، رفته رفته یا لذت عبات به کامت تلخ می‌شود یا در میانه راه، از مقصد و مقصود باز می‌مانی.

پس چه باید کرد؟

آیا باید در برابر خواهش‌های نفس خاضع بود؟

خیر، بر عکس، در تکالیف شرعی، ابدا نباید کوتاه آمد. سستی ورزیدن در عمل به واجبات، نفس را فربه‌‌تر می‌کند و بی‌مبالاتی در دوری از منهیات، او را حریص‌تر.

پس، از خط قرمز واجبات نباید گذشت، اما در مستحبات، قصه، کمی فرق دارد.

در مستحبات، می‌توانید نفس‌تان را گول بزنید! یعنی همانطور که او با شما خدعه می‌کند، شما نیز چنین کنید. این را کسی می‌گوید که نفس رسول خداست و نفس، پیش او، اسیری است مطیع و خاکسار.

آری، امیر اهل ایمان و سرسلسله عارفان، علی علیه السلام در نامه‌ای به حارث هَمْدانی می‌فرماید:

«خَادِعْ نَفْسَكَ فِی الْعِبَادَةِ وَ ارْفُقْ بِهَا وَ لَا تَقْهَرْهَا وَ خُذْ عَفْوَهَا وَ نَشَاطَهَا إِلَّا مَا كَانَ مَكْتُوباً عَلَیْكَ مِنَ الْفَرِیضَةِ فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَ تَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا...»

یعنی؛« نفس خود را در واداشتن به عبادت فریب ده، و با آن مدارا كن، و به زور و اكراه بر چیزى مجبورش نساز، و در وقت فراغت و نشاط به كارش گیر، جز در آنچه كه بر تو واجب است، و باید آن را در وقت خاص خودش به جا آورى...»(نهج البلاغه، نامه 69)

رئوف اهل بیت علیهم‌السلام هم که مردم این مُلک، از سفره‌ کرمش قوت می‌گیرند، چنین می‌فرماید:

«إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً وَ نَشَاطاً وَ فُتُوراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ بَصُرَتْ وَ فَهِمَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ كَلَّتْ وَ مَلَّتْ فَخُذُوهَا عِنْدَ إِقْبَالِهَا وَ نَشَاطِهَا وَ اتْرُكُوهَا عِنْدَ إِدْبَارِهَا وَ فُتُورِهَا»( مستدرك الوسائل، ج1، ص145)؛ همانا قلبها گاهی رو می آورند و گاهی پشت می كنند و گاهی نشاط و گاهی سستی دارند پس هر گاه قلب رو آورد، بصیر است و می فهمد و هر گاه پشت كرد، ملول و خسته است، پس قلبها را هنگام نشاط و رو آوردنشان به كار گیرید و هنگام سستی و پشت كردنشان رها كنید.

پس یادمان نرود، اصل در عبادت نشاط نفس است، هر گاه در عبادات، بخواهی تکلیفی سنگین، فوق طاعت نفس و فراتر از حد شرع، بر او بار کنی، چموشی می‌کند و لگام پاره می‌کند. اما با رفق و مدارا، می‌توان این مرکب گریزپای را رام و اهلی کرد.