تبیان، دستیار زندگی

به بهانه آغاز سال تحصیلی جدید

حلول روح آدام اسمیت در نظام آموزش عالی

آموزش عالی فارغ از اینکه بیاندیشد که در حال حاضر کشور به چه حرفه ها و مشاغلی نیاز دارد، صرفا روی تقاضای اجتماعی تمرکز کرده و رشته های محبوب را در دسترس متقاضیان قرار داده.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
آموزش عالی
آدام اسمیت که به عنوان بنیان‌گذار علم اقتصاد شناخته میشود، نظریه مشهوری دارد به نام "دستان نامرئی". اسمیت خودش اشاره مستقیمی به قانون عرضه و تقاضا نداشت اما آیندگان از نظریه اسمیت استفاده کردند و گفتند که عرضه و تقاضا می‌توانند طی یک فرایند تعاملی به تعادل برسند. خریدار از طریق تقاضا به فروشنده تفهیم میکند که چه چیزی میخواهد که او همان را تولید کند.
اوایل تاسیس دانشگاه در ایران، فقط دانشگاه دولتی بود و رفته رفته به تعداد دانشگاه‌های دولتی افزوده شد. بعد از انقلاب این احساس به وجود آمد که تعداد داوطلبین ورود به دانشگاه، بیش از ظرفیت دانشگاه های دولتی است و از سوی دیگر دولت آنقدر بودجه ندارد که بخواهد برای تمام متقاضیان امکان تحصیلات رایگان فراهم کند. به ابتکار مرحوم هاشمی دانشگاه آزاد تاسیس شد. از آنجا که داوطلبین همگی امکان مهاجرت تحصیلی به تهران و شهرهای بزرگ را نداشتند و ترجیح میدادند در شهرهای خود ادامه تحصیل دهند، کم کم شعب دانشگاه آزاد به داخل شهرهای کوچکتر کشیده شد.
برخی افراد (که اغلبشان کارمند بودند) علاقه‌مند به ادامه تحصیلات و اخذ مدرک شدند ولی نمی‌توانستند کارشان را رها کنند. نظام آموزش عالی برای این نیاز جدید اقدام به تاسیس دانشگاه های پیام نور کرد تا کلاس‌ها روزهای پنجشنبه و جمعه تشکیل شود و کارمندان هم بتوانند شرکت کنند.
برخی عزیزان که در طول هفته شدید کار می‌کردند و نمیتوانستند آخر هفته دل از خانواده جدا کنند و به دانشگاه بروند، اعلام کردند که حتی آخر هفته هم نمیخواهند به دانشگاه بروند اما خواهان مدرک دانشگاهی هستند. آموزش عالی هم سریع اقدام به پاسخگویی کرده و دانشگاه‌هایی غیرحضوری تاسیس کرد تا این نیاز عزیران نیز برطرف شود.

برای بهتر شدن اوضاع کشور چاره‌ای نیست جز برخورد عقلانی با تب شدید مدرک گرایی و تمرکز و هدایت سرمایه‌ها به خیل کثیر بازماندگان از تحصیلات ابتدایی.


برخی عزیزان حتی حوصله شرکت در کنکور را نداشتند و از کیک و ساندیس جلسه کنکور هم گذشتند و آموزش عالی در جواب این فداکاری دانشگاه های بدون کنکور را راه اندازی کرد.
چندی بعد برخی دوستان (که اغلب هم مدیران دولتی بودند و جیب‌هایشان پر از پول) اعلام کردند که ما نمیتوانیم در دانشگاه دولتی قبول شویم و از سوی دیگر یک "آقای دکتر" هم در ابتدای اسممان احتیاج داریم اما خب نمیشود که کارمند زیر دست ما از دانشگاه خوش نام دولتی مدرک گرفته باشد و ما از دانشگاه آزاد و پیام نور و علمی کاربردی. باز هم نظام آموزش عالی به پاسخگویی این نیاز بازار پرداخت و پردیسهایی در دانشگاه های دولتی ایجاد کرد که دانشجوی عزیز با پرداخت حدود 80 میلیون تومان مدرک دکتری اش را بگیرد و بالای مدرک هم عنوان "دانشگاه تهران" و "دانشگاه شهید بهشتی" و غیره درج شده باشد.
و ظاهرا این قصه پر غصه عرضه و تقاضا در نظام آموزش عالی ادامه دارد. آموزش عالی ایران به هر ناز و نیاز بازار پر حرارت مدرک گرایی پاسخ می‌دهد و نتیجه آن میشود عده ای مدرک به دست متوقع بی سواد که نه استاد با سواد دیده اند و نه درس درست و حسابی خوانده اند و نه حتی پایان نامه ها و رساله هایشان را خودشان نوشته‌اند. اینها با با عناوین پر طمطراق دنبال یک پست و سِمت عالی می‌گردند و کوچکی نکرده دنبال بزرگی کردن هستند.
مشکل دیگر این اینجاست که آموزش عالی ما نه بر اساس نیاز کشور، که بر اساس ذائقه مردم دانشجو جذب کرده. به عبارت دیگر آموزش عالی فارغ از اینکه بیاندیشد که در حال حاضر کشور به چه حرفه ها و مشاغلی نیاز دارد، صرفا روی تقاضای اجتماعی تمرکز کرده و رشته های محبوب را در دسترس متقاضیان قرار داده. متقاضیانی که بعد از فارغ التحصیلی طبیعتا شغلی ندارند و تبدیل میشوند به پرمدعاهای بیکار  همیشه ناراضی و ناراحت.
بهتر بود به جای این همه ریخت و پاش در آموزش عالی، بپردازیم به آن تعداد کثیر بازماندگان از تحصیلات ابتدایی. پژوهش‌هایی که در مورد سرمایه انسانی و اقتصاد آموزش و پرورش انجام شده بیان کننده این است که آنچه در رشد اقتصادی تاثیر دارد، آموزش‌های ابتدایی است. آموزش‌های دانشگاهی بیشتر برای خود شخص بازده دارد و نه اجتماع.
النهایه برای بهتر شدن اوضاع کشور چاره‌ای نیست جز برخورد عقلانی با تب شدید مدرک گرایی و تمرکز و هدایت سرمایه‌ها به خیل کثیر بازماندگان از تحصیلات ابتدایی.