بررسی رموز قرآنی در تبیان
وبسایت فرهنگی اطلاعرسانی تبیان همزمان با روز مباهله و در مقاله ای دینی به رمزگشایی از آیات شریف «آیت الکرسی» پرداخت.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی،شبکه تخصصی قرآن کریم موسسه تبیان این مقاله را بر اساس آیات سوره بقره تهیه و منتشر کرده است.
رضا قربانی در این مقاله می نویسد:«در مورد حدود آیة الکرسی دو دیدگاه وجود دارد و قائلان به هر دیدگاه، دلایلی ارائه کردهاند که به اختصار بیان میشود. آیة الکرسی، یک آیه است؛ یعنی از «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» تا «وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ» است؛ به چند دلیل: الف. ظاهر بسیارى از روایات همین را تأیید میکند، بهویژه اینکه آنچه مشهور است و در روایات آمده عبارت «آیة الکرسى» است که کلمه «آیة» مفرد است و تنها شامل یک آیه میشود. و اگر تا «هُمْ فِیها خالِدُونَ» بود باید تعبیر به آیات میشد.اضافه شدن آیه به کرسى هم، مویّد دیگر است؛ زیرا آیهای که مشتمل بر لفظ «کرسى» است، آیه ۲۵۵ سوره بقره بوده، ولی در آیات بعد از آن، لفظ کرسى نیامده است. تمام مفسران شیعی و سنی؛ فضائل و خواص آیة الکرسى را ذیل آیه ۲۵۵ سوره بقره بیان کردهاند، سپس به تفسیر دو آیه بعد از آن پرداختهاند. برخی نیز آیة الکرسی را تا آیه ۲۵۷ (هُمْ فِیها خالِدُونَ) دانستهاند. به سه دلیل: الف. متعارف بودن بین مسلمانان. ب. در روایات سفارش شده است که آیة الکرسى و دو آیه بعد از آن خوانده شود. آنچه درباره آیة الکرسی مناسب به نظر میرسد این است که؛ با توجه به روایاتی که عنوان «آیة الکرسی» در آن ذکر شده، به همان آیه۲۵۵ سوره بقره میگویند، اما در برخی روایات علاوه بر سفارش به خواندن آیة الکرسی، به خواندن دو آیه بعد از آن هم سفارش شده است، ولی نه بهعنوان آیة الکرسی؛ از اینرو، میان عرف مۆمنان جا افتاده است که آیة الکرسی به سه آیه ۲۵۵تا ۲۵۷ سوره بقره گفته میشود. در عین حال؛
در اینجا تفسیر هر سه آیه بیان میشود.تفسیر آیه ۲۵۵سوره بقره «اللَّهُلا إِلهَ إِلاَّهُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَۆُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ». پس از آنکه خداوند داستان امتهاى گذشته و اختلاف آنان را با پیامبرانشان در مسئله توحید بیان کرد،
در این آیه شریفه به بیان توحید میپردازد. «اللَّهُ»؛ یعنى کسى که به دلیل قدرت و تواناییاش بر نعمتها، پرستش سزاوار اوست. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»؛ احدى جز او سزاوار پرستش و خدایى نیست. «الْحَیُّ الْقَیُّومُ»؛ زندهاى که قائم است به تدبیر خلق از آفرینش ابتدایى مردم و سپس روزى دادن به آنها. «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ»؛ او را نه چُرت و نه خواب سنگین میگیرد. بعضى میگویند: یعنى او غافل از مردم نمیگردد و آنها را فراموش نمی نماید. «لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ»؛ براى اوست سلطنت و تصرف آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است. «مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّابِإِذْنِهِ»؛کیست که شفاعت کند نزد او جز به اجازهاش. این جمله استفهامى است که معناى انکار و نفى دارد؛ یعنى شفاعت نمیکند در روز قیامت کسى براى دیگرى جز به اجازه خدا و امر خدا؛ چون مشرکان میپنداشتند که بُتها براى آنان شفاعت میکنند. «یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ»؛ میداند آنچه روبهرو و آنچه پشت سر ایشان است. «وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ»؛ به چیزى از دانش او احاطه ندارند. مقصود از کلمه «علم» در اینجا «معلوم» است یعنى به معلومات او احاطه ندارند. «إِلَّا بِما شاءَ»؛ مگر آنچه را که خود او بخواهد که دیگران بدانند و آنان را آگاه کند. «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ»؛ علم و آگاهى خدا آسمانها و زمین را فرا گرفته است. «وَ لا یَۆُدُهُ حِفْظُهُما»؛ یعنى بر خداوند حفظ آسمانها و زمین سنگین و سخت نمیباشد. «وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ»؛او بالاتر است از مانندها و ضدها و مثلها و از آنچه نشانه نقص و دلیل حدوث است و او توانا است و عظیم الشأن که هیچ چیز او را ناتوان نمیکند و دانایى است که هیچ چیز بر او پوشیده نیست و براى مقدورات و معلومات او نهایت و پایانى نیست. تفسیر آیه ۲۵۶ سوره بقره «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُۆْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیم». «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»؛ اکراه و اجبارى در دین نیست و امور مذهب بر قدرت و اختیار مبتنى است نه بر إجبار. «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»؛ ایمان از کفر (و حق از باطل) با دلایل روشن، جدا شد. «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ...»؛ هر کس کافر شود به شیطان و بتها، و خدا را تصدیق کند، به نیروى بازدارنده مطمئنى دست یافته که قطع نمیشود.»
گفتنی است این مقاله بر اساس تفسیر گرانقدر «مجمع البیان فی تفسیر القرآن» تهیه شده و متن کامل آن در نشانی http://tebyan.net/ قابل مشاهده است.
رضا قربانی در این مقاله می نویسد:«در مورد حدود آیة الکرسی دو دیدگاه وجود دارد و قائلان به هر دیدگاه، دلایلی ارائه کردهاند که به اختصار بیان میشود. آیة الکرسی، یک آیه است؛ یعنی از «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» تا «وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ» است؛ به چند دلیل: الف. ظاهر بسیارى از روایات همین را تأیید میکند، بهویژه اینکه آنچه مشهور است و در روایات آمده عبارت «آیة الکرسى» است که کلمه «آیة» مفرد است و تنها شامل یک آیه میشود. و اگر تا «هُمْ فِیها خالِدُونَ» بود باید تعبیر به آیات میشد.اضافه شدن آیه به کرسى هم، مویّد دیگر است؛ زیرا آیهای که مشتمل بر لفظ «کرسى» است، آیه ۲۵۵ سوره بقره بوده، ولی در آیات بعد از آن، لفظ کرسى نیامده است. تمام مفسران شیعی و سنی؛ فضائل و خواص آیة الکرسى را ذیل آیه ۲۵۵ سوره بقره بیان کردهاند، سپس به تفسیر دو آیه بعد از آن پرداختهاند. برخی نیز آیة الکرسی را تا آیه ۲۵۷ (هُمْ فِیها خالِدُونَ) دانستهاند. به سه دلیل: الف. متعارف بودن بین مسلمانان. ب. در روایات سفارش شده است که آیة الکرسى و دو آیه بعد از آن خوانده شود. آنچه درباره آیة الکرسی مناسب به نظر میرسد این است که؛ با توجه به روایاتی که عنوان «آیة الکرسی» در آن ذکر شده، به همان آیه۲۵۵ سوره بقره میگویند، اما در برخی روایات علاوه بر سفارش به خواندن آیة الکرسی، به خواندن دو آیه بعد از آن هم سفارش شده است، ولی نه بهعنوان آیة الکرسی؛ از اینرو، میان عرف مۆمنان جا افتاده است که آیة الکرسی به سه آیه ۲۵۵تا ۲۵۷ سوره بقره گفته میشود. در عین حال؛
در اینجا تفسیر هر سه آیه بیان میشود.تفسیر آیه ۲۵۵سوره بقره «اللَّهُلا إِلهَ إِلاَّهُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَۆُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ». پس از آنکه خداوند داستان امتهاى گذشته و اختلاف آنان را با پیامبرانشان در مسئله توحید بیان کرد،
در این آیه شریفه به بیان توحید میپردازد. «اللَّهُ»؛ یعنى کسى که به دلیل قدرت و تواناییاش بر نعمتها، پرستش سزاوار اوست. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»؛ احدى جز او سزاوار پرستش و خدایى نیست. «الْحَیُّ الْقَیُّومُ»؛ زندهاى که قائم است به تدبیر خلق از آفرینش ابتدایى مردم و سپس روزى دادن به آنها. «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ»؛ او را نه چُرت و نه خواب سنگین میگیرد. بعضى میگویند: یعنى او غافل از مردم نمیگردد و آنها را فراموش نمی نماید. «لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ»؛ براى اوست سلطنت و تصرف آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است. «مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّابِإِذْنِهِ»؛کیست که شفاعت کند نزد او جز به اجازهاش. این جمله استفهامى است که معناى انکار و نفى دارد؛ یعنى شفاعت نمیکند در روز قیامت کسى براى دیگرى جز به اجازه خدا و امر خدا؛ چون مشرکان میپنداشتند که بُتها براى آنان شفاعت میکنند. «یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ»؛ میداند آنچه روبهرو و آنچه پشت سر ایشان است. «وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ»؛ به چیزى از دانش او احاطه ندارند. مقصود از کلمه «علم» در اینجا «معلوم» است یعنى به معلومات او احاطه ندارند. «إِلَّا بِما شاءَ»؛ مگر آنچه را که خود او بخواهد که دیگران بدانند و آنان را آگاه کند. «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ»؛ علم و آگاهى خدا آسمانها و زمین را فرا گرفته است. «وَ لا یَۆُدُهُ حِفْظُهُما»؛ یعنى بر خداوند حفظ آسمانها و زمین سنگین و سخت نمیباشد. «وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ»؛او بالاتر است از مانندها و ضدها و مثلها و از آنچه نشانه نقص و دلیل حدوث است و او توانا است و عظیم الشأن که هیچ چیز او را ناتوان نمیکند و دانایى است که هیچ چیز بر او پوشیده نیست و براى مقدورات و معلومات او نهایت و پایانى نیست. تفسیر آیه ۲۵۶ سوره بقره «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُۆْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیم». «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»؛ اکراه و اجبارى در دین نیست و امور مذهب بر قدرت و اختیار مبتنى است نه بر إجبار. «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»؛ ایمان از کفر (و حق از باطل) با دلایل روشن، جدا شد. «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ...»؛ هر کس کافر شود به شیطان و بتها، و خدا را تصدیق کند، به نیروى بازدارنده مطمئنى دست یافته که قطع نمیشود.»
گفتنی است این مقاله بر اساس تفسیر گرانقدر «مجمع البیان فی تفسیر القرآن» تهیه شده و متن کامل آن در نشانی http://tebyan.net/ قابل مشاهده است.