آیت الله فاضل لنکرانی:
دوری از غلو، احساسات و انحرافات سه عنصر تبلیغ موفق
آیت الله فاضل لنکرانی دوری از غلو، احساسات و انحرافات سه عنصر تبلیغ موفق دانست و گفت: کسانی که در خودشان صلاحیت میبینند باید بیایند بر مسند منبر و خطابه و نگذارند افراد فاقد صلاحیت میدانداری کنند.
تبلیغ دین به عنوان یکی از رسالت های الهی، از سوی پروردگار بر دوش انبیاء نهاده شده و گسترش دین از طریق تبلیغ اتفاق می افتد.
اگر امروز مشاهده می کنیم که عطر روح نواز وحی از طریق دین و آموزه های دینی، هدایت خیل عظیم بشری را سبب شده، علت آن را می توان در جهاد تبلیغی انبیاء و اولیای الهی و مبلغان دینی جستوجو کرد.
ایفای نقش در زمینه تبلیغ دینی و مجاهدت شبانه روزی و تحمل مصایب و رنج های گوناگون در مسیر به ثمر نشستن این نهضت تبلیغی، مهمترین وظیفه انیای الهی است به گونه ای که قرآن کریم می فرماید: «فَهَلْ عَلَی الرُّسُلِ اِلَّا الْبَلاغُ الْمُبین؛ آیا بر (عهده) پیامبران، چیزی جز تبلیغ آشکار است.»
این اهمیت تا آن حد است که خداوند خطاب به پیامبر(ص) می فرماید:« اگر آنچه را برتو نازل کردیم تبلیغ نکنی، (در واقع) رسالت خود را انجام نداده ای.»
در واقع در پرتو ایفای این نقش تبلیغی است که مسیر برای هدایت انسان ها هموار شده و راه سعادت پیش روی بشر گشوده می شود و مبانی دینی و فرهنگ الهی تبیین و ترویج می شود.
ابزارهای گوناگونی در طول تاریخ برای تبلیغ دین وجود داشته است که منبر و تبلیغ چهره به چهره به عنوان یکی از روش های تأثیرگذار و ماندگار، از دیرباز مورد توجه بوده و امروزه نیز به عنوان ابزاری مهم در انتقال مفاهیم دینی و اهداف تبلیغی مطرح است.
در آستانه ماه محرم و بنابر سنت دیرینه حوزوی، هزاران تن از طلاب و روحانیان عازم سفر تبلیغی می شوند تا بار این رسالت الهی را بر دوش کشیده و هادی خیل عظیم عاشقان و مشتاقان معارف الهی شوند.
اهمیت این وظیفه الهی و از سویی انحرافات به وجود آمده در سالهای اخیر در موضوع تبلیغ، سبب شده تا حساسیت ها نسبت به تبلیغ صحیح و در نتیجه دستاوردهای آن بالا باشد و فضای انتقادی ایجاد شده نسبت به انحرافات امر تبلیغ دینی، فرصتی را فراهم کرده تا بیشتر به این موضوع و راه های مقابله با آن پرداخته شود.
با توجه به اهمیت این موضوع، آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی از اساتید خارج فقه واصول و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در گفت وگویی به بیان انحرافات احتمالی در میان اهل خطابه و منبر پرداخته و راه های از بین بردن این انحرافات را از زبان وی بشنویم.
فهم دقیق دین، راه حل تبلیغ مؤثر و موفق
با تشکر از حضرتعالی که عنایت فرمودید و وقتتان را در اختیار ما قرار دادید، در آستانه ماه محرم هستیم و طلبهها و روحانیان عازم سفر تبلیغی هستند، به نظر شما روحانیت در تبلیغ دین چه رسالتی بر عهده دارد؟
حرف در این باره زیاد است و واقعاً باید از قرآن و روایات کمک گرفت، من همه مبلغان و همه کسانی که عهدهدار بیان دین هستند را دعوت میکنم که هرچه بیشتر به قرآن، روایات و متون دینی مراجعه کنند، دین را درست و دقیق بفهمند و آنچه را که از دین به دست میآید، برای مردم بیان بکنند. علاوه بر اینکه باید شرایط یک مبلغ واقعی را هم از دین استخراج کنند.
این دو بُعد اهمیت ویژهای دارد؛ کسی که از جهت علمی بسیار ضعیف است و اطلاعات قرآنی و روایی ضعیفی دارد، حق ندارد منبر برود و در مقام بیان دین بربیاید.
من گاهی در درس به دوستان طلبه عرض میکنم که این روایت «العلماء ورثة الانبیاء» که از وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) صادر شده است، وراثت را در سه بُعد میداند؛ یکی در علم، دیگری در ایمان و سومی هم در تبلیغ است.
یعنی کسی که میخواهد جایگاه انبیاء را تا حدی عهدهدار شود و مصداقی از مصادیق وارث انبیاء شود، در درجه اول باید عالم باشد. آیا ما در میان پیامبران یک پیامبری داشتیم که جاهل باشد؟ پیامبری داشتیم که از او سؤالی بکنند و اشتباه جواب بدهد؟ ما در مورد پیامبران یک مورد هم نداشتیم، چه اولوا العزم چه غیر اولوا العزم که اینها در جواب دادن خطا کنند.
پیامبران ما از جایگاه علمی بالایی برخوردار بودند. لذا من نمیتوانم به مجرد اینکه چهار، پنج سال در حوزه علمیه درس خواندم، ادعا کنم علمی که به وسیله آن بتوانم دین را بیان کنم را دارا هستم.
یک وقتی در زمان مرحوم والد ما یکی از نمایندههای زن در مجلس شورای اسلامی اظهار نظر دینی کرده بود و از موضع یک کارشناس دینی یک حرفی زده بود. مرحوم والد ما در درس فرمودند که من که بیش از پنجاه سال است درس میگویم، جرأت نمیکنم خودم را به عنوان یک کارشناس دینی مطرح کنم، تو چطور وقتی اطلاعی از اسلام نداری و در گوشه و کنار جسته و گریخته یک چیزهایی را خواندی و یا شنیدی، خودت را به عنوان کارشناس دینی مطرح میکنی؟ میخواهم عرض کنم یک جنبه مبلغ دینی جنبه علمی است که باید در یک حد بالایی باشد.
جنبه دومش ایمان و باور انسان است. یک مبلغ، روحانی و خطیب باید به آنچه میگوید، ایمان و باور داشته باشد. اگر مردم را به خدا دعوت میکند، خودش باور جدی داشته باشد؛ اگر به معاد دعوت میکند؛ خودش باور جدی داشته باشد و اگر به نیکی و صفات پسندیده دعوت میکند، خودش عامل به آن باشد.
ما چقدر روایات داریم که در آنها، از علم بلا عمل و عمل بلا علم، نهی شده است مثل: «من عمل علی غیر علمٍ کان ما یفسد اکثر ممّا یصلح». فساد عمل بدون علم، بیش از صلاح آن است. از طرف دیگر، عالم بلا عمل هم در روایات شدیداً مورد مذمّت قرار گرفته است. ایمان هم همینگونه است.
مبلغ باید به باورهایی که مردم را به آن دعوت میکند، کاملاً معتقد باشد. یک روحانی آن کسی است که واقعاً خوفش از خدا در خلوتش بیشتر از جلوتش باشد. اگر وقتی تنها بود، واقعاً بین خودش و خدا خوفش بیشتر بود، این موضوع دلیلی بر این است که واقعاً ایمانش در یک مرحله خوبی قرار دارد.
شرط سوم وراثت، تبلیغ است. یعنی دین را برای مردم بیان کند. اگر کسی هم مومن است و هم علم دارد، اما در خانه خودش بنشیند، عنوان ورثه الانبیاء را پیدا نمیکند، وراثت انبیا این است که از هر راهی که مانده دین را به مردم ابلاغ بکند و برساند.
احساسات جایگزین معلومات نشود!
به نظر شما مبلغان دینی در ماه محرم پیش رو چه وظیفهای دارند؟
ما الان در آستانه محرم الحرام 1439 قرار گرفتیم و به حسب معمول روحانیان، طلاب و فضلای ما به شهرها و روستاها برای تبلیغ میروند. در این ماه یک نکته مهمی را باید خود روحانیان توجه داشته باشند و یک نکته مهمی را مردم توجه داشته باشند.
روحانیان از جهت علمی خودشان را در یک حدّ بالایی قرار بدهند و مطالب احساسی را کنار بگذارند. امروز ما میبینیم در بعضی از منبریها احساسات بر معلومات و واقعیات غلبه دارد. منبری و خطیب بداند اگر در مسیر احساسات برود از واقعیات فاصله میگیرد.
ما باید آنچه که واقع دین هست را برای مردم بیان کنیم. افتادن در وادی احساسات، گاهی اوقات موجب میشود که انسان پایهگذار یک بدعتهایی شود که به این زودیها نتوان آن را جمع کرد.
یک روحانی واقعاً باید حادثه عاشورا را شناخته باشد و مطالعاتش پیرامون حادثه عاشورا کامل باشد. اگر یک روحانی دو تا روایت و مقتل را ببیند و بخواهد منبر برود و درباره امام حسین(ع) صحبت بکند، در حقّ دین و امام حسین(ع) اجحاف کرده است. زمانه ما زمانهای نیست که انسان به یک مطلب تاریخی و یک حدیث اکتفا کرده و بخواهد منبر را تمام کند؛ زمانه امروز ما زمانهای است که اگر یک روحانی منبر برود، با یک منبر میتواند یک جریان عظیمی را در جامعه به وجود بیاورد، جریان خوب و یا جریان انحرافی.
بنابراین روحانیان ما باید مطالعات شان خیلی زیاد باشد. بحمدالله کتابهایی که درباره امام حسین(ع) نوشته شده مفصل است. دانشنامهها و موسوعههای متعددی نوشته شده است. همه اینها را ببینند و واقعاً عاشورا و کربلا را آنطوری که باید و شاید، بیان کنند.
نکته دوم اینکه یک روحانی باید همه وجودش به عنوان حمایت از دین و دشمنی با شیطان مطرح باشد. یک روحانی باید وجودش طوری باشد که نسبت به بندگان متدین خدا یک علاقه و ارتباط خاصی داشته باشد. اما اگر آمدیم سدها را شکستیم و این ارتباط را وارونه کردیم، این موضوع درست نیست.
مانعی ندارد انسان کنار یک زنی که چادری محجبه و متدین است، عکس بگیرد، ما نمیتوانیم در کنار یک زن بد حجاب که با بدحجابیش قرآن و خدای تبارک و تعالی را استهزاء میکند و یا لااقل نافرمانی میکند ایستاده و عکس بگیریم و در فضای مجازی قرار داده و بگوییم که یک روحانی است.
روحانی باید حامی دین خدا باشد، و با قول، عمل، زندگی و رفتارش حامی احکام خدا باشد. اگر برای من فرقی نکند با متقین، نیکوکاران، متدینین و اهل نماز و یا با کسانی که به حسب ظاهر (واقع را کاری نداریم) دنبال فسق و فجور و شکستن حدود الهی و شکستن محرمات الهی هستند، حشر و نشر و ارتباط داشته باشیم ، این کار درستی نیست.
مبلغان از غلو دوری کنند
به لزوم عمق دینی یک مبلغ اشاره فرمودید؛ کاستی برخی مبلغان در این زمینه باعث شده است که سطحینگری و حتی بعضی انحرافات را در جامعه رواج دهند که زدودن آن از ذهن مردم به این سادگی نخواهد بود. لطفا در این زمینه توضیح بفرمایید.
مطلب دیگری که بسیار مهم است و ما در روایات مان هم نسبت به این موضوع مطلب داریم، این است که چیزی را که مردم انکار میکنند برای آنها نگوییم.
نیاییم بگوییم فلان آقا همانطوری که جلویش را میدید، پشت سرش را هم میدید!. مردم عاقل این را انکار میکنند. مردم عاقل میگویند اگر کسی پیامبری باشد، این متصل به وحی و آسمان باشد ممکن است توسط ملائکه و از ناحیه خدا به او اخباری برسد، ولی در مورد افراد معمولی این حرفها را نزنیم.
یک وقتی مرحوم والد ما آیتالله العظمی فاضل(رضواناللهعلیه) به یکی از بزرگان فرمودند که شما در کتاب خود نوشتهای که این آقا وقتی در شکم مادرش بود، پدرش یک غذای شبههناکی آورد، این غذا را وقتی آن زنی که این فرزند را در شکم داشت خورد، این بچه به شکم مادر زد و این مادر غذا را با تهوع کردن بیرون ریخت، پدر ما فرمودند روشن است که این قضیه دروغ است. کدام آدم عاقلی یک چنین چیزی را مطرح میکند.
بله ما در مورد حضرت زهرا(س) دلیل داریم، ایشان مقام عصمت دارد. ولی چرا درباره دیگران مطرح کنیم.
متأسفانه امروزه غلوهایی درباره شخصیتهای حوزوی یا غیر حوزوی، شنیده می شود که مبنایی ندارد. متأسفانه کتابهای فراوانی هم در این زمینهها نوشتند اما این کتابها مشحون از دروغ است.
نباید این مسائل را مطرح کنیم؛ مثلا بگوییم که فلان آقا قدرت این را داشت که روی آبهای اقیانوس راه برود! ما نمیخواهیم امکان این را نفی کنیم، ولی اینها یک چیزهایی است که برای خواص و اسرار است. حتی طیالارض را هم اگر اولیای خدا داشته باشند، از اسرار است و برای خواص است.
حالا اگر کسی بالای منبر طیالارض را برای عموم مردم ذکر کند، اینها نمیتوانند این مساله را درک کنند. البته برای ائمه(ع) جای خود دارد و باید هم ذکر کنیم، اما برای دیگران نه.
متن روایت است که: «حدّث الناس بما یعرفون»، یعنی یک چیزی بگویید که ذهن و فکر مردم آن را قبول کند، «و دعوا ما ینکرون»، رها کنید آنچه را که مردم با ذهن سالم خود و عقل سلیم خود آن را انکار میکنند.
حالا کسی بگوید: امام زمان(ع) فرموده که این آقا باید رییسجمهور باشد، پیداست که این دروغ است. چند دوره ما تجربه کنیم، باز هم دوباره بیایند بگویند امام زمان(ع) فرموده فلان آقا باید رییسجمهور باشد. این حرفها دروغ است. مردم متدین میدانند امام زمان(ع) درباره رییسجمهور و اداره دولت دخالت نمیکند. این مطلب باطلی بود که در دولت نهم و دهم میگفتند مدیریت کشور با امام زمان(ع) است. چقدر ما این انحرافات را آوردیم به خورد مردم دادیم. منتها متأسفانه برخی از این انحرافات توسط خودِ هم لباسیهای ما انجام میشد.
«دعوا ما ینکرون أتحبّون أن یسبّ الله و رسوله»؛ آیا شما دوست دارید خدا و رسول سبّ شوند.
اگر گفتیم امام زمان(ع) گفته فلانی رییسجمهور شود، بعد این رییسجمهور به درد نخورد، اشتباه و خلاف کرد، امام زمان(ع) را سبّ میکنند.
با انحرافات عزاداری مقابله شود
مردم متدین در برابر این انحرافات چه وظیفهای دارند؟
در سالهای اخیر برخی منبریهای کم مایه چیزهایی را مطرح میکنند که مبنای دینی ندارد. به عنوان مثال ما الان در آستانه اربعین قرار گرفتیم. چندین سال است که شیعه در اربعین یک جلوه خاصی را پیدا کرده است. پیادهروی از نجف تا کربلا واقعاً یک حرکت بسیار عظیمی است که عظمت اعتقادی شیعه را نشان میدهد.
اینها به جای خودش باید باشد و ما همانطوری که به اصل زیارت امام حسین(ع) ترغیب میکنیم، باید به پیادهروی هم ترغیب کنیم. اما منِ طلبه حق ندارم بگویم پیادهروی اربعین یکی از علائم ظهور است. من در از بعضی از این آقایان روحانی و طلبهها در فضای مجازی مطالبی دیده می شود که این را به عنوان یکی از علائم ظهور مطرح میکنند. سوال ما این است که در کجای متون دینی ما یک چنین چیزی آمده است.
خیلی از علائمی که در متون دینی آمده، محل بحث و خلاف است. علائم حتمی و غیر حتمی داریم و در برخی هم بداء واقع میشود، اما اگر ما تمام کتب روایی مربوط به مهدویت را زیر و رو کنیم یک جا نداریم که راهپیمایی اربعین شیعه در آخر الزمان از نجف به کربلا از علائم ظهور است. درحالی که این مطلب غیر صحیح در فضاهای مجازی وسعت فراوانی پیدا کرده است.
اساساً این یک درد و انحراف بزرگی است که در سالهای اخیر، در کشور ما به وجود آمد، بحث تعیین زمان ظهور است به طوریکه هر ماه میگفتند که این ماه ماهِ ظهور است و اصلاً انتظار را خراب کردند، آن انتظاری که ائمه میخواهند این است که انسان هر لحظه متوقع ظهور باشد، اما این احتمال را هم بدهد که ممکن است ظهور صد سال یا پانصد سال دیگر باشد، اما ما آمدیم طوری برای جوانها بیان کردیم که همین امروز و فرداست. اینها از انحرافهایی بود که به وجود آمد و مهدویت و قضیه انتظار را خراب کردیم.
چنان که بعضی از منبریها برای اینکه جوانهای ما را جذب بکنند، فقط روی اینکه خداوند تبارک و تعالی رحمت دارد تکیه میکنند و مساله عذاب را اصلاً کالعدم قرار میدهند.
در حالی که اولاً قرآن میفرماید: «نَبِّئْ عِبادِی اَنِّی اَنَا اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ وَ اَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الْاَلِیمُ»؛ (حجر/49) و نیز امام صادق(ع) از امیرمؤمنان (ع) نقل میکند: «ألا أخبرکم بالفقیه حق الفقیه، من لم یقنط الناس من رحمة الله؛» فقیه آن کسی است که مردم را از رحمت خدا مایوس نکند اما «و لم یؤمنهم من عذابالله»؛ مردم را از عذاب خدا ایمن نکنیم.
اگر یک منبری بالای منبر رفت و گفت جوان هر چه میخواهی گناه کن و بدان که با یک قطره اشک امام حسین(ع) تمام میشود، بر خلاف فرهنگ دینی ماست.
ما در روایات داریم همان طوری که یک قطره اشک برای خوف از خدا موجب میشود که آتشی که آدم استحقاق دارد خاموش بشود، اشک بر امام حسین(ع) هم این قابلیت را دارد، ولی این موضوع معنایش این نیست که به جوانها بگوییم بروید گناه بکنید، بعد شب بیایید روضه یک قطره اشک بریزید تمام میشود. ابدا این طور نیست.
اشک برای خدا هم همینطور است. اگر انسان از گناه گریه میکند اما میگوید یک ساعت دیگر دوباره میخواهم این گناه را انجام بدهم، فایدهای ندارد. آن اشکی بر امام حسین(ع) گناهان را از بین میبرد که انسان را در مسیر پاکی و طهارت قرار بدهد. این روایت خیلی روایت عجیبی است که میگوید: «لم یؤمنهم من عذابالله». مردم را ایمن از عذاب خدا نکنیم.
به مردم بگوییم ممکن است یک گناه صغیره کنید و در همان گناه صغیره غضب خدا باشد، حواستان جمع باشد. من در صحبت اخیرم گفتم که قرآن میگوید:«یغْفِرُ لِمَنْ یشاءُ وَ یعَذِّبُ مَنْ یشاءُ» مغفرت و عذاب را کنار همه دارد. «ولم یرخص لهم فی معاصیالله» راه را برای معصیت خدا، برای جوانها باز نکنیم. این متن روایتی است که امام صادق(ع) از امیرمؤمنانن(ع) نقل میکند.
لزوم دوری از روحانیان دنیاطلب!
ما فکر نکنیم که اگر یک تریبون یا روزنامه یا منبر به دستمان آمد، دیگر هر چه گفتیم، هر چه شد، شد. نه! این روایت همیشه مدّ نظر ما باشد. «مَن اَصغی الی ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ، فَاِن کانَ النّاطِقُ یوَدّی عَنِالله عزّوجلّ فَقَد عَبَدَالله، وَ ان کانَ النّاطِقُ یوَدّی عَنِ الشَّیطانِ فَقَد عَبَدَ الشَّیطانَ؛» اگر ناطق مردم را به خدا دعوت بکند، خدا را عبادت کرده، اگر مردم را به شیطان دعوت کند، شیطان را عبادت کرده است.
یعنی ممکن است یک منبری در بالای منبر، یک سخنران در پشت تریبون، یک گوینده، یک نویسنده یا هر کس دیگر منادی خدا شود و یا ممکن است منادی شیطان شود، ما باید در صحبتهایمان مراقبت کنیم.
اما وظیفهای که مردم دارند این است که اگر دیدند یک عالم دنیاطلب است و میخواهد پای منبرش شلوغ شود؛ یک عالم یا یکی از همین طلبههای کم سوادی که امروز دارند شهرت هم پیدا میکنند، دنبال این است که ده شب سخنرانی کند و سی میلیون پول بگیرد(من اطلاع دارم)، طبق روایت او را متهم کنند و از دورش پراکنده شوند.
امام صادق(ع) فرمود: «اذا رایتم العالم محبا لدنیاه فاتهموه على دینکم» اگر یک عالمی دیدید هر روز یک لباس میپوشد، امروز لباس آخوندی میپوشد، فردا یک لباس شیک کت و شلواری میپوشد، پس فردا یک لباس عجیب دیگر میپوشد، سفرهای کذا میرود، پیداست که دنیا طلب است. او خودش را وقف دین مردم نکرده است.
«اذا رأیتم العالم محبا لدنیاه فاتهموه على دینکم فان کلّ محب لشیء یحوط ما أحب؛» هر کسی که محب شیئی باشد، نسبت به آنچه که دوست دارد دور او میچرخد، دنبال دنیای خودش است.
اگر یک آخوندی مردم را به سمت خودش دعوت کرد، دنیا طلب است. آیا شما دیدید که امام خمینی(ره) مردم را به خودش دعوت بکند؟ یک بار خودش را مطرح کرده باشد؟ من که اصلاً یاد ندارم امام در تمام تاریخ مبارزه از خودش سخن گفته باشد. امام فقط به اسلام دعوت میکرد.
بعد امام صادق(ع) میفرماید که پیامبر (ص) فرمود: «أوحىالله إلى داود(ع) لاتجعل بینی وبینک عالماً مفتوناً بالدنیا»؛ عالمی که مفتون به دنیاست بین من و بین خودت قرار نده. «فیصدک عن طریق محبتی فان اولئک قطاع طریق عبادی»؛ مردم بدانند در زمان ما آن آخوندی که میآید احکام ضروری اسلام را انکار میکند، بر حسب روایات ما قطاع الطریق است. و إلا کدام روحانی میآید حکم ضروری اسلام را انکار کند. آن آخوندی که جوانها را به چیزهایی که مصادیق لهو و لعب است، دعوت میکند و وهن اینها را از بین میبرد، «فان اولئک قطاع طریق عبادی».
من امیدوارم مردم به این عرایض توجه کنند، پای منبر هرکسی نروند، از هر طلبهای دعوت نکنند. ببینند سابقه علمی آن طلبه چیست؟ اگر یک طلبهای رفت بالای منبر برای آنها مداحی کرد، به درد نمیخورد. بروند سراغ عالمی که دین آنها را تقویت کند.
از سوی دیگر اگر خود مردم بگویند ما روضهای برقرار کنیم که جمعیتش زیاد باشد، اگر به فکر این باشیم که به جای صد غذا، هزار غذا بدهیم، معلوم میشود مال امام حسین(ع) نیست. بله، هر چه مستمع امام حسین(ع) و هر چه اطعام بیشتر باشد، بهتر است، ولی اگر برگزاری مراسمات ما با این هدف انجام شد، درست نیست.
این چشم و هم چشمیهایی که امروز میبینیم که بعضی از هیئات نسبت به هم دارند، یک کاری میکنند جمعیت اینجا بیشتر بیاید، جمعیت آنجا کمتر شود، اینها درست نیست.
ما باید آن حقیقت حسینی را در هیئات حفظ کنیم، امام حسین(ع) با یک جمعیت اندک، یک عظمت إلی یوم القیامه را آفریده است. ما نیز باید زیر این علَم نوکری و خدمتگزاری کنیم و به اندازه خودمان برای تقویت دین خدا تلاش کنیم.
به نظر حضرتعالی علما و روحانیان در این زمینه وظیفهای ندارند؟
آنان هم وظیفه دارند. قاعدتاً در نزدیکی محرم اساتید حوزه تذکراتی به طلاب محترم میدهند. البته امسال مواجه با تعطیلی بود، خیلی درسها برقرار نشد و این مسائل هم زیاد مطرح نشد، از این طرف هم واقعاً کسانی که در خودشان صلاحیت میبینند باید بیایند بر مسند منبر و خطابه و نگذارند افراد فاقد صلاحیت میدانداری کنند.
منبع: خبرگزاری رسا