نقد تبیانی برای «سارا و آیدا»
وبسایت فرهنگی اطلاعرسانی تبیان در مقاله ای تحلیلی به بررسی فیلم سینمایی «سارا و آیدا» ساخته مازیار میری پرداخت.
هومن بهلولی
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، بخش سینما و تلویزیون موسسه فرهنگی اطلاعرسانی تبیان این مقاله را در نقد این فیلم سینمایی تهیه و منتشر کرده است.
سیدرضا صائمی در این مقاله می نویسد:« مازیار میری در سارا و آیدا به نوعی به فضا و موقعیت سعادت آباد برمی گردد اما در قصه ای متفاوت به آسیب شناسی روابط عاطفی و انسانی می پردازد. پرداختی که رویکردی اخلاق گرایانه داشته و به نوعی از نگرانی های اخلاقی درجامعه امروز تاکید میکند. این فیلم را هم می توان مثل سعادت آباد تحت تاثیر جهان سینمایی فرهادی دانست اما قطعا فیلم به خوبی سعادت آباد نتوانسته امضاء و هویت مستقل مولف را بازنمایی و برجسته کند. با این حال این فیلم نسبت به دو اثر قبلی، از ریتم و ضرب آهنگ تندتری برخوردار است و تعلیق پررنگ تری دارد. ضمن اینکه سویه جنایی و اکشن آن هم برجسته تر شده. تعلیق های که می تواند با توجه به التهاب قصه، مخاطب را با هیجان تعقیب ماجرا همراه کند اما بنیان دراماتیک آن آنقدر محکم چفت و بست ندارد که این حس را تداوم ببخشد و نوعی تعیق زایی قبل از خود اثر در ذهن مخاطب اتفاق می افتد که گره گشایی های قصه را بی اثر میکند.بر همین اساس می توان گفت که گره گشایی فیلم نه مخاطب را شوکه میکند نه غافلگیر. اما فیلم یک ساختارشکنی دارد و آنهم بازی مصطفی زندگی در یک نقش منفی و مرموز است که اتفاقا از پس آن برآمده.البته بازی ها در این فیلم قابل قبول است. هم پگاه آهنگرانی و هم غزل شاکری توانستند به خوبی از پس نقش و پیچیدگی هایی آن بربیایند. مشکل اصلی فیلم را باید در نوع گره افکنی و گره گشایی آن جستجو کرد که که هم مصالح داستانی کمی دارد و هم منطق روانشناختی آن کم بنیه است به همین دلیل مخاطب در پذیرش اخلاقی و رفتاری موقعیت های متناقض شخصیت های قصه دچار کم باوری شده و نمی تواند همدلی چندانی با پیرنگ و منطق روایت داشته باشد. شاید اگر بخواهیم کمی دقیق تر به موضوع بنگریم از حیث ساختار ظاهری فیلمنامه همه چی سرجایش است و در قالب یک روایت سه پرده ای، فرایند قصه صورت بندی میشود اما حس و حالی که همدلی احساسی و درگیری ذهنی مخاطب با این حس را در پی داشته باشد در فیلم نیست و موجب میشود پیام و مفاهیم اخلاقی و انسانی آن بر ذهن و دل مخاطب ننشیند یا دست کم او را متاثر نمی کند. سارا و آیدا دوستان صمیمی هستند که آبروی یکی از آنها به خطر افتاده و حالا باید به کمک هم شرایط را به حالت عادی بازگردانند، اما این دو دوست تا کجا به پای یکدیگر میایستند؟ اینکه منطق این ایستادگی و فداکاری چقدر از حیث اخلاقی و روانشناختی از سوی مخاطب پذیرفتنی است به عناصر و مصالحی نیاز دارد که در متن اثر تعبیه نشده یا بسیار کم جان است. به عبارتی دیگر فیلم واجد قصه و فاقد عناصر و ایده های بصری است. همه اینها در نهایت موجب میشود تا فیلم بیشتر به یک اثر تلویزیونی شبیه شود. سارا و آیدا اگرچه فیلمی شخصیت محور است و در عنوان فیلم هم این سویه برجسته شده اما شخصیت پردازی درستی متناسب با فضا و منطق قصه صورت نگرفته و کاراکترها کارایی لازم را برای بیان و روایت قصه ندارند. این با جنس و سطح بازی ها فرق میکند. مشکل بر سر شخصیت ها و فیلمنامه است نه بازیگری. در نهایت باید گفت فیلم نسبت به آثار قبلی مازیار میری چند پله عقب تر می ایستد و نوعی آشفتگی در فیلمنامه و لحن و بیان روایت آن دیده میشود که امتیازات تکنیکی و کارگردانی فیلم را هم کمرنگ میکند.»
متن کامل این مقاله به همراه تصاویر این اثر سینمایی در اینجا قابل مشاهده است.