تبیان، دستیار زندگی

حقوقمدارى در دین

نظام دین بر حقوقمدارى استوار است و همه چیز در آن تابع حقوق و حدود است. در نظام دین ایمان به خداوند زیربناى حقوق گسترده ذاتى مردم است و مبناى اوّلى و اصلى حقوق، جعل الهى است و هر حقّى به جعل الهى بازگشت مى كند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
بخش نهج البلاغه تبیان
حقوقمداری در دین
در اندیشه دینى حقوق براساس جعل الهى كاملاً دوسویه و دوطرفه است و براى هیچ كس حقّ یك سویه و یك طرفه وجود ندارد. هر جا حقّى تعریف گردد، حدّى نیز تعریف مى شود؛ و براى هر كس حقّى معنى یابد، تكلیفى نیز معنا مى یابد. بر چنین مبنایى است كه هر چیز در جاى خود قرار مى گیرد؛ و با رعایت چنین اصلى است كه دین و دیندارى جلوه مى یابد.
امیرمومنان على (علیه السلام) در خطبه اى كه به تبیین حقوق و حدود، و حقوق مدارى پرداخته، چنین فرموده است :«أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ جَعَلَ اللهُ ـ سُبْحَانَهُ ـ لِی عَلَیْكُمْ حَقًّا بِوِلاَیَةِ أَمْرِكُمْ، وَ لَكُمْ عَلَیَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذِی لِی عَلَیْكُمْ. فَالْحَقُّ أَوْسَعُ الاَْشْیَاءِ فِی التَّوَاصُفِ، وَ أَضْیَقُهَا فِی التَّنَاصُفِ. لاَ یَجْرِی لاَِحَدٍ إِلاَّ جَرَى عَلَیْهِ، وَ لاَ یَجْرِی عَلَیْهِ إِلاَّ جَرَى لَهُ. وَلَوْ كَانَ لاَِحَدٍ أَنْ یَجْرِیَ لَهُ وَ لاَ یَجْرِیَ عَلَیْهِ، لَكَانَ ذلِکَ خَالِصًا لِلّهِ ـ سُبْحَانَهُ ـ دُونَ خَلْقِهِ، لِقُدْرَتِهِ عَلَى عِبَادِهِ، وَ لِعَدْلِهِ فِی كُلِّ مَا جَرَتْ عَلَیْهِ صُرُوفُ قَضَائِهِ، وَلكِنَّهُ ـ سُبْحَانَهُ ـ جَعَلَ حَقَّهُ عَلَى الْعِبَادِ أَنْ یُطِیعُوهُ، وَ جَعَلَ جَزَاءَهُمْ عَلَیْهِ مُضَاعَفَةَ الثَّوَابِ تَفَضُّلاً مِنْهُ، وَ تَوَسُّعًا بِمَا هُوَ مِنَ الْمَزِیدِ أَهْلُهُ.» (نهج البلاغه ، خطبۀ ۲۱۶)

 در اندیشه دینى به هیچ وجه براى كسى حقّ یك طرفه وجود ندارد و خداى رحمان با جعل حقوق متقابل براى برخى از مردم نسبت به برخى دیگر، و براى زمامداران و مردمان نسبت به هم، روابط و مناسبات انسانى و اجتماعى و حكومتى را آن طور كه باید باشد نشان داده است. به بیان امام على (علیه السلام) :«ثُمَّ جَعَلَ ـ سُبْحَانَهُ ـ مِنْ حُقُوقِهِ حُقُوقًا افْتَرَضَهَا لِبَعْضِ النَّاسِ عَلَى بَعْضٍ، فَجَعَلَهَا تَتَكَافَأُ فِی وُجُوهِهَا، وَ یُوجِبُ بَعْضُهَا بَعْضًا، وَ لاَ یُسْتَوْجَبُ بَعْضُهَا إِلاَّ بِبَعْضٍ.» 


امّا بعد، همانا خدا بر شما براى من حقّى قرار داده، چون سرپرستى شما را به عهده ام نهاده، و شما را نیز حق است بر من، همانند حقّ من كه شما راست بر گردن. پس حق فراخ تر چیزهاست كه وصف آن گویند، و مجال آن تنگ، اگر خواهند از یكدیگر انصاف جویند. كسى را حقّى نیست جز آن كه بر او نیز حقّى است، و بر او حقّى نیست جز آن كه او را حقّى بر دیگرى است. و اگر كسى را حقّى بُوَد كه حقّى بر اونَبُوَد، خداى سبحان است نه دیگرى از آفریدگان، زیرا او را توانایى بر بندگان است، و عدالت او نمایان است در هر چیز كه قضاى او بر آن روان است، و دگرگونی ها در آن نمایان. لیكن خدا حقّ خود را بر بندگان، اطاعت خویش قرار داده و پاداش آنان را در طاعت، دو چندان یا بیش تر نهاده، از درِ بخشندگى كه او راست، و افزوندهى كه وى را سزاست.
در اندیشه دینى به هیچ وجه براى كسى حقّ یك طرفه وجود ندارد و خداى رحمان با جعل حقوق متقابل براى برخى از مردم نسبت به برخى دیگر، و براى زمامداران و مردمان نسبت به هم، روابط و مناسبات انسانى و اجتماعى و حكومتى را آن طور كه باید باشد نشان داده است. به بیان امام على (علیه السلام) :«ثُمَّ جَعَلَ ـ سُبْحَانَهُ ـ مِنْ حُقُوقِهِ حُقُوقًا افْتَرَضَهَا لِبَعْضِ النَّاسِ عَلَى بَعْضٍ، فَجَعَلَهَا تَتَكَافَأُ فِی وُجُوهِهَا، وَ یُوجِبُ بَعْضُهَا بَعْضًا، وَ لاَ یُسْتَوْجَبُ بَعْضُهَا إِلاَّ بِبَعْضٍ.» همان
پس خداى سبحان برخى از حق هاى خود را براى بعض مردمان واجب داشت، و آن حق ها را برابرِ هم نهاد، و واجب شدنِ حقّى را مقابل گزاردن حقّى گذاشت؛ و حقّى بر كسى واجب نَبُوَد، مگر حقّى كه برابر آن است گزارده شود.
این همه تأكید براى آن است كه كسى گمان نكند در این عالم حقوق یك طرفه وجود دارد، و كسى را حقوقى است ولى براى او حدودى نیست؛ و نیز همگان دریابند هر حقّى آن گاه الزام آور است كه دیگرى نیز تكلیف خود را نسبت بدان حق رعایت نماید؛ و این مبناى روابط و مناسبات انسانى و الهى است. و این امور همه مبتنى بر جعل الهى است و بیانگر این حقیقت كه شأن دین حقوق مدارى است.
منبع:
کانال استاد دلشاد

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.