تبیان، دستیار زندگی

آیا گناه مطبوعات به گردن مردم است؟

عده‌ای از مدیران منحرف جرائد برای آنکه از‌ زیر‌ بـار‌ گـناه سـنگین خود شانه خالی کنند یک جواب دندان شکن!که در واقع عذر بدتر‌ از گناه است در بـرابر اعتراض افراد می دهند و آن جواب این است که:«گناه‌ این روش مطبوعات با‌ مردم‌ است زیـرا مردم این مملکت مـا را مـنحرف می سازند»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
مجله مکتب اسلام
این سخن برای ما تا حدودی جای انکار نیست زیرامطبوعات هر کشور نماینده و نشان دهنده ی افکار مردم آن کشور است اگر مردم مملکت‌ ما علاقمند به انتشار عکس های‌ مهیج شهوت و انتشار مـقالات و داستان های خلاف اخلاق و عفت نبودند؛ اینگونه مجلات و جرائد ما افسار گسیخته نمی شدند در مملکت ما هر مجله و روزنامه‌ ای که بتواند بهتر پیکر زنان‌‌ آلوده‌ را نشان بدهد و بدن های رقاصه‌ ها و هنر پیشگان را عریانتر مـنتشر نـماید تیراژش بیشتر و خریدارانش زیادترند ما(در عین آنکه این سخن را تصدیق می کنیم) می گوئیم: جرائد و مجلات نباید خواسته‌های افراد‌ منحرف‌ را هرچه باشد اجرا کنند زیرا به قول آنها مطبوعات‌ راهنمای افکار مردم اسـت؛ پس اگـر روزی افکار مردم دچار انحراف اخلاقی شود راهنمایان‌ آنان نباید آنها را عملا به طرف‌ انحراف‌ تشویق نمایند.

اما مکتب اسلام

خوشبختانه این نشریه که در چنین شرائط و محیط از افق مطبوعات طلوع کـرده اسـت‌ به عقیده ما ستاره ی درخشانی است که باید آن را «مشعل دار هدایت‌ مطبوعات‌» نام‌‌ نهاد،زیرا این نشریه که‌ بحمد‌ اللّه‌ تحت نظر مستقیم عده‌ای از روحانیین اداره می شود با این روش‌ خـدا پسـندانه‌ ای کـه در مدت انتشار خود (دو سال) داشـته‌ اسـت‌، کـوچک ترین‌ انحرافی از جاده‌ حقیقت نداشته و در انجام وظیفه‌ حقیقی‌ خود کوتاهی نکرده است، مکتب اسلام برای مدیران‌ جرائد و مجلات عملا به خوبی ثابت مـی کند کـه مـمکن است مطبوعات در‌ دنیای‌ آشفته‌ امروز هم وظیفه مـقدس خـود را به خوبی ایفا کنند، مکتب‌ اسلام از آن نظر قابل ستایش است که واقعا و حقیقتا(نه از نظر تشریفات مانند اکثریت جرائد) تـحت‌ نـظر‌ هـئیت‌ تحریره‌ای اداره می شود که همگی افراد آن را شخصیت های علمی و جوانانی روشـنفکر‌ و دانشمند‌ تشکیل می دهند

 ما در روش مکتب اسلام تـا این تاریخ نقصی نیافتیم (منظور ما این نیست که این نشریه صد در صد از تمام نـواقص‌ عـاری‌ است) بلکه مقصود اینست که از دریچه افـکار خـودمان نـقصی در آن نـدیده‌ ایم‌ و شـاید هم دارای نواقصی اسـت کـه از نظر ما پوشیده می باشد،با این وصف هیئت محترم تحریریه‌ مکتب‌ اسلام‌ باید بدانند (و قطعا هم مـی دانند) کـه روزگـار حسود است و شاید خدای ناکرده‌ نتواند بـرای هـمیشه ایـن افـتخار بـزرک را بـرای جامعه روحانیت ببیند‌؛لذا‌ نمی توان از بازی های‌ این روزگار‌ حسود‌ غافل بود بلکه باید بیش از پیش مراقبت نمود تا خدای ناکرده لغزش های‌ کوچک و انحرافات مختصری هم در آینده پیش‌ آمد نـکرده و دست بازیگر روزگار‌ مانند‌ ابر سیاهی از تابش‌ این‌ ستاره ی درخشان نکاهد.


مکتب اسلام از آن نظر قابل ستایش است که هیئت تحریریه آن وظیفه خطیر‌ خود‌ را‌ بخوبی انجام داده و بـا داشـتن صـلاحیت کافی از نظر علمی در تمام‌ مقالات‌ وارده‌ نظارت مستقیم دارند و در نتیجه در تـمام ایـن مدت اجازه نداده‌اند یک مقاله مضر‌ و گمراه‌ کننده‌ تحت ماسک های‌ فریبنده در این نشریه منتشر شود، مـکتب اسـلام از آن نـظر قابل‌ تمجید‌ است که هدف مقدسی‌ که از روز اول خود را خواهان آن معرفی‌ کرده‌ اسـت‌ تـعقیب مـی‌ نماید.
مکتب اسلام از آن نظر قابل‌ ستایش است که تنها برای خدا‌ و بمنظور‌ خدمت بمقام مـقدس مـعنویت و اخـلاق و عفت و عفت مردم‌ مسلمان بوجود آمده است.مکتب‌ اسلام‌ از‌ آن نظر قابل تقدیر است کـه در تـمام مدت انتشار خود باوجود داشتن تیراژ فراوان‌ و استقبال‌ بیسابقهء مردم مسلمان از آن،دامن خـود را از تـمام آلودگی های مادی‌ پاک‌ نگه‌ داشته و تنها از طریق«وجه اشتراک»مختصر،هزینه ی خود را تأمین می نماید.

بـالاتر از هـمه‌

بالاتر‌ از‌ تمام این جهات برای تقدیر از مکتب اسلام این است که: این نشریه‌ بـاوجود‌ داشـتن‌ یـک هیئت تحریریه قوی و شایسته و از هر جهت صالح، و باوجود آنکه در تمام مدت دو‌ سال‌‌ به تصدیق همگی کـوچکترین انـحراف از وظیفه خود ننموده است، باز از خوانندگان‌ خود‌ میخواهد تا چنانکه بر نـقصی از آن مـطلع‌ شدند‌ هیئت تحریریه ی آن را آگاه سازند، آفرین‌ بر‌ چنین‌ افکار پاک و مقدس!.
خوانندگان عزیز!در کشوریکه بـاد کـبر و خـود خواهی و غرور تا‌ جائی‌ در مغز اکثریت‌ مدیران جرائد‌ جا‌ گرفته که‌ بـا وجود‌ نـداشتن‌ هیچگونه صلاحیت علمی، زمین و آسمان را‌ به هم‌ دوخته و از شرق و غرب و شمال و جنوب قلم فرسائی کرده و خلاصه در هـر‌ مـوضوعی‌ اظهار نظر می نمایند و با اینوصف فکر‌ خود را مقدس‌ تر از‌ آن‌ می دانند که کـوچکترین اشـتباهی‌ برای‌ آنها‌ رخ دهد؛ و لذا در تاریخ مطبوعات ایران جـز در مـوارد مـعدودی کمتر سابقه‌ دارد‌ که مجلات و جرائد از خوانندگان‌ خـود‌ بـخواهند‌ تا معایب آنها‌ را‌ به آنان‌ تذکر بدهند و انصافا‌ بیش‌ از این از بعضی مدیران جرائد نـباید انـتظار داشت.
آیا در چنین کشوری وجـود‌ نـشریه‌ای‌ مانند مـکتب اسـلام مـوجب کمال خوشبختی‌ و سعادت‌‌ و در خور‌ هرگونه‌ تـقدیر‌ و سـتایش نیست؟!آیا افکار پاک‌ هیئت تحریریه این‌ چنین نشریه‌ ای‌ قابل تقدیس نمی باشد؟!آیا چنین افـرادی شـایسته تشویق و تمجید نیستند؟ آیا کمک از چنین‌‌ نشریه‌(از طـریق قبول اشتراک آن)و استقبال‌ از‌ آن؛ وظـیفه‌ مذهبی‌ و اخلاقی هر فرد‌ مـسلمانی‌‌ نیست؟ بنابراین مـا این موفقیت بزرگ را به اداره کنندگان مکتب اسلام تبریک گفته و موفقیت آنان را ازخدای تـوانا خـواستاریم‌،و در‌ عین‌ حال اجازه نمی دهیم کـه ایـن افـتخار بزرک‌ در‌ انحصار‌ هـیئت‌ مـحترم‌ تحریریه‌ این نشریه بـاشد بـلکه این موفقیت و افتخار را نصیب عموم مسلمانان دانسته و از این نظر به خود هم حق می دهیم کـه به این موفقیت بزرک به خود بالیده و در این‌ افـتخار خـود را شریک بـدانیم.

روزگـار حـسود

ما در روش مکتب اسلام تـا این تاریخ نقصی نیافتیم (منظور ما این نیست که این نشریه صد در صد از تمام نـواقص‌ عـاری‌ است) بلکه مقصود اینست که از دریچه افـکار خـودمان نـقصی در آن نـدیده‌ ایم‌ و شـاید هم دارای نواقصی اسـت کـه از نظر ما پوشیده می باشد،با این وصف هیئت محترم تحریریه‌ مکتب‌ اسلام‌ باید بدانند (و قطعا هم مـی دانند) کـه روزگـار حسود است و شاید خدای ناکرده‌ نتواند بـرای هـمیشه ایـن افـتخار بـزرک را بـرای جامعه روحانیت ببیند‌؛لذا‌ نمی توان از بازی های‌ این روزگار‌ حسود‌ غافل بود بلکه باید بیش از پیش مراقبت نمود تا خدای ناکرده لغزش های‌ کوچک و انحرافات مختصری هم در آینده پیش‌ آمد نـکرده و دست بازیگر روزگار‌ مانند‌ ابر سیاهی از تابش‌ این‌ ستاره ی درخشان نکاهد.

منبع:
«درس هایی از مکتب اسلام » دی 1339، سال دوم - شماره 12

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.