یک یا علی بگو(شعر)
یک یا علی بگو(شعر)
برای غدیر همیشه جوشان خُم
از آستین غیب برون آور، دست صبور و محکم دریا را
بالا ببر دو دست خدایی را، با خطبه ای تکان بده دنیا را
دروازه های لطف خدا باز است، انگار وقت دیدن اعجاز است
خمّ غدیر نقطه ی آغاز است، باید شنید خنده ی گل ها را
هر کس که از غدیر گذر کرده، دست محمّد است به همراهش
مدیون خانواده ی پیغمبر، با خود بَرَد شفاعت مولا را
از پیچ و تاب عشق بگو با من، کوچه به کوچه غربت و شبگردی
تفسیر کن سکوت امیرم را، دلتنگی شبانه ی زهرا را
***
ای عشق رنجه کن قدمی دیگر، تا بشکفد ستاره در این محفل
یک یا علی بگو و ز جا برخیز، بگذار روی چشم زمین پا را
بچّه سیّدها
نوشته شد که تو باشی برای خاک، پدر
قرار شد که شوی امتداد پیغمبر
ازل، به دست تو داده خُم ولایت را
ابد، به نام تو کرده حماسهی خیبر
اگرچه بسته شده فصل آفتابی وحی
روانه کرده خدا، نور از دری دیگر
کلید معجزه در سینهی محمد بود
شروع پنجرههای کرامت از حیدر
غدیر، حُکم همان شال سبز را دارد
برای آل علی و تبار پیغمبر
خوشا به حال یتیمان و بچّه سیّدها
ندیده اند به جز سایهی علی بر سر