امیرالمومنین(ع)، وارث تمام علوم نبوی صلی الله علیه واله وسلم
از بركات خطابهی غدیر جدید مطالب و نكات تازهای است كه انشاءاللّه بهمرور بیان خواهد شد.
تعریف شیعه
چكیدهی یكی از این نكتهها و مطلبها تعریف تشیع است؛ اینكه تشیع یعنی چه و تعریف شیعه كدام است. میگوییم شیعه كسی است كه اعتقاد دارد همهی ائمهی معصومین، از حضرت امیرالمؤمنین تا امام عصر، علیهمالسلام، در تمامی ابعاد شخصیت حضرت رسول صلی الله علیه و آله جانشینان ایشان هستند مگر در بعد قانونآوری.
ملاک اخلاق در امامت
پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام را به عنوان امیرالمؤمنین و مولا معرفی میكنند. اِنَّهُ اِمامٌ مِنَ اللّهِ وَ خَلیفَتی عَلی اُمَّتی.
بعد سه گونه ویژگی برای معرفی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در خطابه شان برمیشمرند. فیالواقع میخواهند بفرمایند که ملاکهای خلافت این صفات و ویژگیها است و آنكس كه امام است باید این شرایط و خصلتها را داشته باشد.
اولین ویژگیها كه پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبهی غدیر دربارهی امیرالمؤمنین علیه السلام بیان میكنند كمالات فردی و اخلاقی ایشان است؛ فَهُوَ الَّذی یَهدی اِلَی الْحَقِّ وَ یَعْمَلُ بِه وَ یُزْهِقُ الْباطِلَ وَ یَنْهی عَنْه. یا جای دیگر كه میفرمایند اَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ، لَمْ یَسْبِقْهُ اِلَی الْایمانِ بی اَحَدٌ، وَ الَّذی فَدی رَسُولَ اللّهِ بِنَفْسِهِ، وَ الَّذی كانَ مَعَ رَسُولِ اللّهِ. و ایضاً اَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ اَوَّلُ مَنْ عَبَدَ اللّهَ مَعی. مانند اینها در خطابهی غدیر فراوان است.
پیامبر صلی الله علیه و آله همهجا کمالات خاص و صفات و ویژگیهای امیرالمؤمنین علیه السلام را بیان میکنند. چه ویژگیهای فردی و چه صفات اجتماعی و اخلاقی و آنچه شامل آداب معاشرت و خصایل ایشان در کار تبلیغ دین است. بیشتر جلوهها و ظواهر و خصلتهای دینی را میگویند و آنچه را كه به چشم میآید؛ بهاصطلاح ویترینها را نمایش میدهند. از اول تا آخر خطابه این ویژگیها و كمالات آمده است كه جای بحث دارد.
پیامبر صلی الله علیه و آله حدود دویست صفت از صفات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را برشمردهاند که بعضیهاش تکراری است و چندباره آمده است. مَعاشِرَ النّاس، هذا عَلیٌّ اَخی وَ وَصیی وَ واعی عِلْمی وَ خَلیفَتى فى اُمَّتى عَلى مَنْ آمَنَ بى وَ عَلى تَفْسیرِ كِتابِ اللَّهِ، عَزَّ وَ جَلَّ، وَ الدّاعی اِلَیْهِ وَ الْعامِلُ بِما یَرْضاهُ وَ المُحارِبُ لاَِعْدائهِ وَ الْمُوالی عَلى طاعَتِهِ وَ النّاهی عَنْ مَعْصِیَتِهِ. و جای دیگر میفرمایند: مَعاشِرَ النّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ وَ انْظُرُوا اِلى مُحْكَماتِهِ وَ لاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللَّهِ لَنْیُبَیِّنَ لَكُمْ زواجِرَهُ وَ لَنْیُوضِحَ لَكُمْ تَفْسیرَهُ إِلاَّ الَّذى اَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ اِلىَّ وَ شائلٌ بِعَضُدِهِ (وَ رافِعُهُ بِیَدَىَّ) وَ مُعْلِمُكُمْ اَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌ مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِىُّ ابْنُ اَبىطالِبٍ اَخى وَ وَصِیّى، وَ مُوالاتُهُ مِنَ اللَّهِ، عَزَّ وَ جَلَّ، اَنْزَلَها عَلَىَّ. همهی اینها صفات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است و پیامبر صلی الله علیه و آله پیوسته این خصلتها را در خطبهشان برمیشمرند. به این کمالات در درسهای بعد اشاره خواهد شد.
ملاک علم در امامت
نکتهی دوم در معرفی شرایط امامت و صفات امام، علم است. رسول اكرم صلی الله علیه و آله مفصلاً دربارهی علم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام صحبت میكنند و سه گونه علم را برای ایشان برمیشمرند. فیالواقع علم پوشهای است كه پیامبر صلی الله علیه و آله برای معرفی امیرالمؤمنین علیه السلام به دست ما میدهند و داخل این پوشه سه گونه علوم دستهبندی شده است .
تمام علوم
اولاً علم به شكل كلی و عام است؛ عموم علوم كه امیرالمؤمنین علیه السلام بهشان عالم هستند. تعابیری كه برای اینگونه علم و عالمبودنِ حضرت امیر علیه السلام به شكل جامع و كلی میآید براستی بینظیر است. پیغمبر صلی الله علیه و آله هیچ حد و مرزی برای علم امیرالمؤمنین علیه السلام تعیین نمیكنند؛ میفرمایند: ما مِنْ عِلْمٍ اِلاَّ وَ قَدْاَحْصاهُ اللَّهُ فِیّ، وَ كُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْاَحْصَیْتُهُ فی اِمامِ الْمُتَّقینَ، وَ ما مِنْ عِلْمٍ اِلاّ وَ قَدْعَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْاِمامُ الْمُبینُ الَّذی ذَكَرَهُ اللَّهُ فی سُورَةِ یس: (وَ كُلَّ شَیءٍ اَحْصَیْناهُ فی اِمامٍ مُبینٍ). میخواهند بگویند که حضرت علی علیه السلام به نحو كلی همهی علوم را دارا هستند؛ چنانكه میفرمایند علمی نیست که خدا به من نداده باشد و من همهی آنچه را كه فراگرفتهام به علی علیه السلام یاد دادهام. این علوم شامل همهچیز میشود؛ از فیزیک و شیمی و روانشناسی تا علم دین و تفسیر قرآن و اخبار آینده و گذشته و تکوینیات و تشریعیات. تنها یك دورهی خلاصهی فقه اسلام میشود چهلوسه جلد كتاب و هر جلد پانصد صفحه؛ كتاب جواهر. جواهر فقط خلاصهی فقه است. فقها میگویند فقهی كه در جواهر آمده است خلاصهی فقههای دیگر است.
خلاصه شده است و شده چهلوسه جلد كتاب پانصد صفحهای. ازفقه كه بگذریم میماند اخلاق، اعتقادات، تفسیر قرآن، احادیث و علوم دیگر؛ طبیعیات، ریاضیات، علوم ماوراءالطبیعه و چه و چه. پیامبر صلی الله علیه و آله تمام این علوم و هرچه علم هست را به امیرالمؤمنین علیه السلام یاد دادهاند .
علم حلال و حرام
ثانیاً علوم حلال و حرام است. پیامبر صلی الله علیه و آله میفرمایند كه تمام علوم حلال و حرام پیش امیرالمؤمنین علیه السلام است.
وَ كُلُّ حَلالٍ دَلَلْتُكُمْ عَلَیْهِ وَ كُلُّ حَرامٍ نَهَیْتُكُمْ عَنْهُ. حضرت رسول صلی الله علیه و آله دربارهی امر و نهی خداوند و كیفیت علم امیرالمؤمنین اینطور میگویند: اِنَّ اللَّهَ قَدْاَمَرَنی وَ نَهانی، وَ قَدْاَمَرْتُ عَلِیّاً وَ نَهَیْتُهُ بِاَمْرِهِ، فَعِلْمُ الْاَمْرِ وَ النَّهی لَدَیْه. فیالواقع گزینهی دومی كه پیامبر صلی الله علیه و آله داخل پوشه دستهبندی میكنند و كلیدی كه برای معرفی علم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به دست ما میدهند همین است که میفرمایند تمام علوم حلال و حرام نزد علی علیه السلام.
حالا تمام علوم حلال و حرام یعنی چه؟ یعنی تمام شریعت! پیغمبر صلی الله علیه و آله در خطابهی غدیر هفده بار از احکام یاد میكنند و هشت حُكم را بیان میفرمایند؛ حلال و حرام، حج و عمره، امر به معروف و نهی از منکر، نماز و زکات را برمیشمرند. اینها بیانگر آن است كه این حلال و حرام و این احكام اصل و اساس و سرچشمهی بیگفتوگو و خللناپذیر احکام و عبادات و فقه است. علم حلال و حرام هرچه هست و هرچه كه باشد پیش علی علیه السلام است .
لا حَلالَ اِلاّ ما اَحَلَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَ لا حَرامَ اِلاّ ما حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَیْكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ. این لاحلال و لاحرام دو بعد دارد. یكی اینكه حلال و حرام همانچیزی است که ایشان میگویند و دوم آنکه ایشان هستند كه به علم حلال و حرام آگاه هستند. یعنی هرچه ایشان بفرمایند كه حلال است و حلال معرفیاش بكنند آنچیز حلال است و دربارهی حرام خداوند نیز به همینشكل است. به عبارت دیگر علم ایشان عین واقعیت است.
علم قرآن
ثالثاً علم قرآن است. فیالواقع فایل یا برگهی سومی كه پیامبر صلی الله علیه و آله در پوشهی علم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام میگذارند و دستهبندی میكنند علوم قرآن است . ایشان چندجا مفصلاً مطالبی دربارهی قرآن، علم قرآن، تفسیر و تأویل قرآن و شأنالنزول قرآن در خطابهی غدیر مطرح میکنند.
مَعاشِرَ النّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ وَ انْظُرُوا اِلی مُحْكَماتِهِ وَ لاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللَّهِ لَنْیُبَیِّنَ لَكُمْ زواجِرَهُ وَ لَنْیُوضِحَ لَكُمْ تَفْسیرَهُ اِلاَّ الَّذی اَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ اِلیّ وَ شائلٌ بِعَضُدِهِ (وَ رافِعُهُ بِیَدَیّ) وَ مُعْلِمُكُمْ اَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ.
پیامبر صلی الله علیه و آله میفرمایند کسی تفسیر قرآن را نمیداند و باطناش را نمیشناسد مگر آنکه من اکنون دستش را گرفتهام و بالا بردهام و نشانتان میدهم. پرونده یا فایل سوم داخل پوشه به قرآن اشاره میکند. قرآن خود حلال دارد و حرام دارد و همهی علوم درش آمده است اما پیغمبر صلی الله علیه و آله جدا میکنند. یکبار مطلق علم را میگویند، یکبار فقط علم حلال و حرام را و بار دیگر هم علم قرآن را. ما میدانیم در آیهی شریفهی وَ كُلَّ شَیءٍ اَحْصَیْناهُ فی اِمامٍ مُبینٍ از نظر ظاهر این امام مُبین قرآن است. یعنی هرچیزی در قرآن هست و همهچیز در آن آمده است. کُلَّ شَیء از ثری تا ثریا است، از مَلَأ تا خَلَأ، از نوترون است تا کهکشان؛ علوم همهی اینها در قرآن است و همهی اینها در امام مُبین احصا شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در خطبه شان میفرمایند: وَ هُوَ الْاِمامُ الْمُبینُ الَّذی ذَكَرَهُ اللَّهُ فی سُورَةِ یس: (وَ كُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ). این امام مُبین ظاهرش قرآن است و باطناش حضرت علی علیه السلام است.
یعنی همهی علوم در امیرالمؤمنین علیه السلام احصا شده است.
ملاک قدرت در امامت
و اما سومین صفتی که پبامبر صلی الله علیه و آله برای امیرالمؤمنین علیه السلام بیان میفرمایند قدرت ایشان است.
در خطابهی غدیر اینكه صریحاً به قدرت اشاره بشود کم است ولی در طول خطابه از نمادهای قدرت و آنچه قدرت در آن ظهور و بروز پیدا میكند سخن میگویند. مثلا امیرالمؤمنین را امام متقین توصیف میكنند. تقوا قدرت است و متقین قدرتمندند. قدرتی كه اینجا از آن سخن میرود در پرهیزکاری است و البته كه پرهیزكاری قدرت ویژه و خاصی است. و اینكه همهچیز دربارهی تقوا پیش ایشان است. یعنی اولاً علماش پیش ایشان است و ثانیاً قدرت و تواناییاش.
نكتهی بسیار ظریفی اینجا هست که در خطبهی غدیر پیغمبر صلی الله علیه و آله قدرت را چندان برجسته نكردهاند و آنقدرها روشن و بهاصطلاح به شكل تابلو بیان نفرمودهاند. علتاش هم آن است که همهی مردم این ویژگی را نمیفهمیدند. مردم علم را میفهمند اما قدرت را چندان متوجه نمیشوند و نمیفهمند.
اینكه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بفرمایند که مثلا علی علیه السلام میتواند آفتاب را جابجا کند، ماه را جابجا کند، رَدّ الشمس بکند و ریگها را به سخن دربیاورد همه فهم نبوده است برای مردم. لذا ایشان خیلی باریك و ظریف به قدرت الاهی امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره کردهاند .
خلاصه ی بحث
همانطور که بیان شد پیامبر صلی الله علیه و آله دربارهی امیرالمؤمنین علیه السلام سه خصلت برمیشمرند. یکی صفات فردی و ویژگیهای اجتماعی، اخلاقیات و کمالات است. دیگری علم ایشان که خودش پوشه یا فولدری است که سه تا فایل یا پرونده داخلاش گذاشتهاند؛ علم به نحو کلی، علم احكام و حلال و حرام و علم قرآن که خود قرآن اینطور توصیف شده است كه وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ اِلاَّ فی كِتابٍ مُبینٍ. و یا آنچنانكه در سورهی یاسین آمده است: وَ كُلَّ شَیءٍ اَحْصَیْناهُ فی اِمامٍ مُبینٍ. سومی هم قدرت امیرالمؤمنین علیه السلام است. این سه حلقه را کنار هم بگذاریم و چتری بسازیم. سه پوشه را بگذاریم در یک پوشه یا فولدر بزرگتر. پوشهی بزرگتر شامل خصایل و صفات و ویژگیهایی است که هرکس میخواهد اِمامٌ مِنَ اللّه باشد باید دارا باشد.
یعنی امامی كه از طرف خداوند میآید باید این سه خصلت و خصیصه را داشته باشد: کمالات اخلاقی، علم و قدرت الاهی.
قدرت امام علیه السلام
نکتهی بعدی این است که علم و قدرت یا اکتسابی است یا وهبی الاهی. وهب الهی یعنی اینكه موهبت و بخشش و اعطای خداوند باشد.
علوم اکتسابی چیزهایی است مثل علم تجارت، دانش فیزیک، علم به قوانین شهرداری یا علم به قواعد ترخیص كالا. اینها علوم اکتسابی هستند.
این علم اکتسابی است که انسان بداند مثلاً بهترین مارك حوله مال برند فوزن آلمان است. اما قدرت آن است که بتواند حوله را ببافد؛ آن را ایجاد بکند، تغییرش بدهد، بستهبندیاش بکند و وزناش را تحمل بكند و برش دارد. اینها قدرت است. کسیکه به علم کامپیوتر وارد است لازم نیست که قدرتاش را هم داشته باشد. خیلیها کامپیوتر را خوب میشناسد و میدانند آیسی چكار میكند اما قدرت اینکه این آیسیها را بسازند و جابهجا بكنند ندارند. یا قدرت اینکه کامپیوتر سنگینی را بلند بکنند ندارند ولی علماش را دارند و میدانند چهگونه از آن استفاده بكنند. در علم و قدرت اکتسابی این دو مساوی و همارز نیستند. لازمهی علم قدرت نیست اما قدرت لازمهاش علم است. کسیكه قدرت داشته باشد كاری بكند حتماً علماش را هم دارد اما کسیکه علم داشته باشد لازم نیست حتماً قدرت هم داشته باشد؛ ممکن است قدرتاش را داشته باشد یا نداشته باشد. در علم و قدرت وهبی الاهی ولی علم مساوی است با قدرت. هرکس علم داشته باشد قدرتاش را هم دارد.
آیا خود خداوند اینچنین است؟ میبینیم كه بیشتر خدا را به عالمبودنش میخوانند. بیشتر از اینکه خدا را قادر و قدیر بگویند میگویند خدای عالم و علیم.
چون اگر گفته شود عالم و علیم شامل قدرت هم میشود و قدرت در علم مستتر است. ولی قدرت هم جدای از علم از صفات خدا است و چونین صفتی جداگانه هم برای خداوند آمده است. حالا از کجا میگوییم علم وهبی الاهی مساوی است با قدرت؟ به قرآن رجوع میكنیم. قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ اَنَا آتیك .
آنكس كه بهرهای و علمی از كتاب داشت به حضرت سلیمان گفت تخت ملكهی سبا را كه بلقیس بود در پلكزدنی از سبا میآورد .
در آیه آمده است كسیكه عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتاب و نفرموده قال الذی عنده قدرة؛ یعنی كسیکه قدرت دارد.
پس معلوم میشود علم و اینكه قدرت داشته باشد و بیاورد مثل هماند و همارزند. یعنی عالمبودن و آوردن تخت مناسبت دارند.
معنا ندارد اینكه بگوییم من کامپیوتر بلدم پس از نردبام بالا میروم. کامپیوتر دانستن یكچیز است و بالارفتن از نردبام چیز دیگری.
اینها تناسب ندارند. اما منطقی است اگر كسی بگوید من كامپیوتر بلدم و حالا میآیم دستگاه شما را اسمبل میكنم یا لپتاپتان را تعمیر میكنم.
در آیهای از قرآن آمده است که وَ یَقُولُ الَّذینَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب .
آنكس كه علم كتاب بهتمامی پیش او است حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است. ایشان علمالکتاب دارند و این علمالکتاب یعنی قدرت.
یعنی همانطور که حضرت علی علیه السلام همهی علوم را دارا هستند تمام قدرتها را هم دارند. میتوانند تمام كرهها را جابهجا بكنند.
غرض آنكه معلوم میشود از لوازم امامت این است كه امام باید اصل علم و اصل قدرت و اخلاق را دارا باشد. یعنی بایستی به سرچشمه متصل باشد.
بهاصطلاح باید قدرت و اخلاق و علماش اوریجینال باشد.
خلاصه :
1- پیامبر در معرفی امیر مؤمنان سه نكته را بیان میفرمایند. نكتهی اول، دستهای از كمالات اخلاقی و كمالات فردی ایشان است. كمالات اخلاقی مانند فَهُوَالَّذی یَهدی إِلَی الْحَقِّ وَیَعْمَلُ بِهِ، وَیُزْهِقُ الْباطِلَ وَیَنْهی عَنْهُ، و كمالات فردی مانند أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ لَمْ یَسْبِقْهُ إِلَی الْایمانِ بی أَحَدٌ ، وَالَّذی فَدی رَسُولَاللّهِ بِنَفْسِهِ، وَالَّذی كانَ مَعَ رَسُولِ اللّهِ . أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَاللّهَ مَعی (حدود 200 صفت را در این خطبه برمیشمارند) .
2- نكتهی دوم، اشاره به علم ایشان است. علم را در سه دسته ارائه میدهند، اول علمِ به هر چیز مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُاللَّهُ فِی، وَ كُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقینَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ الَّذی ذَكَرَهُ اللَّهُ فی سُورَةِ یس: {وَ كُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ} ؛ دوم علم به حلال و حرام (تمام شریعت) مَعاشِرَالنّاسِ، وَ كُلُّ حَلالٍ دَلَلْتُكُمْ عَلَیْهِ وَكُلُّ حَرامٍ نَهَیْتُكُمْ عَنْهُ . إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَمَرَنی وَنَهانی، وَقَدْ أَمَرْتُ عَلِیّاً وَنَهَیْتُهُ بِأَمْرِهِ. فَعِلْمُ الْأَمْرِ وَالنَّهُی لَدَیْهِ ؛ سوم علم به قرآن، تفسیر، شأن نزول و تأویل آن مَعاشِرَالنّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ وَانْظُرُوا إِلی مُحْكَماتِهِ وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللَّهِ لَنْ یُبَیِّنَ لَكُمْ زواجِرَهُ وَلَنْ یُوضِحَ لَكُمْ تَفْسیرَهُ إِلاَّ الَّذی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلی وَشائلٌ بِعَضُدِهِ وَ رافِعُهُ بِیَدَی وَ مُعْلِمُكُمْ .
3- نكتهی سوم اشاره به قدرت ایشان است. اشاره به اینكه ایشان امام متقین است را میتوان در این دسته قرار داد. البته پیامبر زیاد روی این دسته سوم كار نكردند زیرا مرد كشش كافی برای درك آن را نداشتند.
4- علم و قدرت امیرمؤمنان و ائمهی اطهار علیهم السلام از سنخ علوم وهبی هستند نه اكتسابی. در علوم وهبی، علم ند و همراه با قدرت است.
منبع : خطابه ی غدیر