آیا عمامه، شمشیر و اسب امام حسین(ع) برای پیامبر بود؟
آیا عمامه، شمشیر و اسب امام حسین(ع) همان عمامه و شمشیر و اسب پیامبر بود؟ توضیح دهید.
پاسخ :
بحث را در دو بخش پی میگیریم:
الف: در روایاتی كه از اهلبیت ـ علیهم السلام ـ رسیده تصریح شده است كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ كتاب و سلاح را كه از مختصّات ائمه ـ علیهم السلام ـ بعد از آن حضرت به شمار میرود به أمیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ سپرد و امام علی ـ علیه السّلام ـ آن را به امام حسن ـ علیه السّلام ـ و همینطور هر كدام از آنان كتاب و سلاح را به امام بعد از خود تحویل دادهاند؛ از جمله:
یك: سلیم بن قیس گفت: أمیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ در هنگام وصیّت كتاب و سلاح را به امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ داد و فرمود: پسرم، رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به من دستور داده است كه كتاب و سلاح را به تو تحویل دهم، همانطور كه پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به من وصیّت كرد و كتاب و سلاح را به من داد و تو باید آن را به برادرت حسین تحویل دهی.[1]
دو: در جنگ صفین أمیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ به قنبر فرمود: نیزة رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ را كه لمس شدة به دست آن حضرت است (برایم) بیاور، آن را امام حسن ـ علیه السّلام ـ از من به ارث میبرد و لكن به كار نمیگیرد و در دست حسینم شكسته خواهد شد.[2]
از مجموع اینگونه روایات كه شمار آنها هم در كتب روایی و تاریخی كم نیست استفاده میشود كه: از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ اشیایی به أئمه ـ علیهم السلام ـ به ارث رسیده و از مختصّات آنان محسوب میشود و در موقع لازم از آنها استفاده میكردهاند.
بنابراین سخن و اتمام حجّت حضرت سیدالشّهدا ـ علیه السّلام ـ كه به لشكر كوفه فرمود: شما را به خدا قسم میدهد كه آیا میدانید، این شمشیر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ است كه من همراه دارم؟... آیا میدانید این عمامة رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ است كه من بر سر دارم؟ و كوفیان سخن آن بزرگوار را تصدیق كردند؛[3] حمل بر ظاهر آن میشود؛ به این معنی كه شمشیر و عمامه واقعاً همان شمشیر و عمامة پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بوده است.
ممكن است كسی احتمال بدهد كه مقصود امام ـ علیه السّلام ـ از اینگونه سخن گفتن با كوفیان، بیان اهداف عالیة آن حضرت باشد، یعنی ای مردم بدانید هدف من همان هدف رسولخدا ـ صلی الله علیه و آله ـ است. چنین احتمالی بعید است، زیرا بارها آن حضرت از مدینه تا كربلا اهداف خود را صریحاً بیان كردهاند و لازم نبوده است كه با كنایه و یا سربسته و یا از راه جلب عواطف مردمی به بیان اهداف خود بپردازند؛ از جمله:
ولید در مدینه از آن حضرت خواست تا با یزید بیعت كند؛ امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: ما خاندان نبوّت و معدن رسالتیم و (خانة ما) محلّ آمد و رفت فرشتگان است، فیض خداوند از ما شروع شده و به ما ختم خواهد شد. یزید مردی شرابخوار و فاسق است، مردم را بیگناه میكشد، فسق او آشكار است، او لایق خلافت نیست، و همانند من با همانند او بیعت نخواهد كرد.[4]
ب: در بعضی از كتابهای تاریخی نقل شده است كه امام حسین ـ علیه السّلام ـ در روز عاشورا، بر اسب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ سوار شده و به میدان كارزار رفته است؛ از جمله:
حضرت سیدالشهداء ـ علیه السّلام ـ بعد از خطبهای طولانی و اتمام حجّت با لشكر كوفه اسب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ مرتجز را طلبید و بر آن سوار شد و لشكر خود را برای جنگ آماده كرد.[5]
اینك دو سؤال مطرح است:
1. آیا پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ اسبی به این نام داشته است؟
2. آیا ممكن است این اندازه (بیش از پنجاه سال) عمر اسب طولانی باشد؟
در كتاب تاریخ آمده است: اسبی را كه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ آن را از اعرابی خرید مرتجز نام دارد.[6]
از امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ و ابن عباس همچنین نقل شده است: «كان للنبی ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرسٌ یقال له المرتجز»[7] پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ اسبی داشتند كه به آن مرتجز گفته میشد.
جاحظ هم گفته است: ممكن است عمر اسب به نود (90) سال برسد[8]. بعد از بیان أهم مطالبی كه رسیده است به جمعبندی میپردازیم: یك مطلب یقینی است و آن اینكه پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ اسبی به نام مرتجز داشتهاند، حال این اسب تا روز عاشورا زنده مانده است كه امام حسین ـ علیه السّلام ـ بر آن سوار شود و به تجهیز لشكر خود بپردازد، یا نه؟ دو احتمال میرود:
1. از بیان علی ـ علیه السّلام ـ و ابنعباس استفاده میشود كه اسب «مرتجز» بعد از رحلت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ ، دیگر زنده نبوده است، چون كه مفاد «كان للنبی ـ صلی الله علیه و آله ـ» این است كه آن حضرت چنین اسبی داشتهاند؛ كما اینكه سهیلی صریحاً ادعا كرد بعد از اختلاف پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و اعرابی و برگرداندن آن اسب به اعرابی، اسب مرد.
2. از كلام جاحظ كه گفت: ممكن است عمر اسب به نود سال هم برسد؛ بر میآید كه: بُعدی ندارد «مرتجز» اسب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ تا عاشورا زنده مانده باشد و امام حسین ـ علیه السّلام ـ بر آن سوار شده و لشكر خود را آمادة نبرد كرده باشد. ولی نمی توانگفت كه اسب امم حسین(ع) همان اسب پیامبر بوده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. درسی كه حسین به انسانها آموخت، شهید هاشمی نژاد.
2. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی.
3. لهوف، سید بن طاووس.
پی نوشت:
[1] . الطوسی. محمد بن الحسن، تهذیب الأحكام، تهران، دارالكتب الاسلامیّه، چاپ سوّم، 1364 ه ش، ج1، ص176، ح 14؛ صدوق، محمد بن علی بن الحسین، من لایحضره الفقیه، متوفای 381 ه، مؤسسة النشر الاسلامی، التابعة لجماعة المدرسین بقم، چاپ دوّم، 1404 ه، ج 4، ص 189، ح 5433؛ كلینی، محمد بن یعقوب، كافی، متوفای 329 ه، دارالأضواء، بیروت، 1405 ه، ج 4، ص 297، ح 1 و ص 298، ح 5.
[2] . خوارزمی، الموفق بن احمد، المناقب، متوفای 568 ه، مؤسسة النّشر الاسلامی، التابعة لجماعة المدرسین بقم، چاپ دوّم، 1414 ه، ص 247.
[3] . ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، متوفای 664 ه، دارالأسوة للطباعة و النشر، ایران، چاپ دوّم، 1417 ه، ص 147.
[4] . ابن طاووس، همان، ص 98.
[5] . سید یحیی بن حسینی بن هارون، تفسیر المطالب فی امالی الامام أبیطالب، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1395 ه، ص97؛ بحارالانوار، ج 45، ص10.
[6] . الدمیری، كمالالدین، حیاة الحیوان، بیروت، دارالقاموس الحدیث للطباعة و النّشر، جزء 2، ص 183.
[7] . ابن كثیر الدمشقی، اسماعیل، البدایة و النهایة، بیروت، متوفای 774 ه ، داراحیاء التراث العربی، ج 6، ص 10؛ الاصبهانی، ابونعیم احمد بن عبدالله، ذكر اخبار اصفهان، متوفای 430 ه، 1943 مذمّت، ج 1، ص 333.
[8] . الدمیری، همان، ص 185.
منبع : پایگاه جامع عاشورا