اهمیت عزاداری برای سالار شهیدان علیه السلام
در مورد عزاداری برای اهل بیت خصوصا امام حسین(ع) افراط و زیاده روی شده است و اهمیت دادن به این مراسمات هیچ لزومی ندارد.
پاسخ:
در میان شیعه و اهل سنت مشهور است كه پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در آخرین روزهای حیات جسمانی خود مكرر، این مطلب را گوشزد فرمود:
"انّی تاركُ فیكم الثّقلین، كتاب الله و عترتی، اهل بیتی"؛ من دو چیز سنگین و گران بها را در میان شما باقی میگذارم، كتاب خدا و اهل بیتم را.
از جمله:
الف. پس از اتمام حج در حجه الوداع و در پیش گرفتن راه مدینه، با رسیدن به غدیرخم، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در آن مكان (با این كه جای مناسبی برای منزل كردن نبود) فرود آمد؛ مسلمانان نیز از آن حضرت پیروی كرده و فرود آمدند؛ علت این تصمیم، انتصاب امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ برای خلافت مسلمانان به دستور خدا از سوی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود.
با مقدماتی كه فراهم شد، آن حضرت ضمن خطبهای مفصل خبر نزدیك بودن رحلت خود را به اطلاع مردم رسانید و فرمود: "انّی مخلفٌ فیكم ما إن تمسكتم به لن تضلّوا إبداً كتاب الله و عترتی أهل بیتی و إنّهما لن یفترقا حتّی یردا علی الحوض"؛ من بعد از خود چیزی را در بین شما باقی میگذارم، كه اگر به آن تمسك جوئید هرگز گمراه نشوید، كتاب خدا و عترت یعنی اهل بیتم را، اینان از هم جدا نشوند تا در سر حوض (كوثر) برمن وارد شوند؛ آن گاه فرمود: آیا من به شما اولی از خود شما نیستم؟ مسلمانان پاسخ دادند: بله. سپس فرمود: "من كنت مولاه فهذا علی مولاه"؛ هر كس من مولای اویم علی مولای اوست.[1]
ب. هر چه زمان به پیش میرفت و اجل پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نزدیكتر میشد سفارش آن حضرت در جهت اقتدا و پیروی از قرآن وعترت و پرهیز از اختلاف و ارتداد، بعد از وفات خود بیشتر میشد؛ در یكی از این موارد فرمود:
"ای مردم من پیش از شما میروم و شما در كنار حوض بر من وارد میشوید، آگاه باشید در آن جا، از شما درباره دو چیز ارزشمند میپرسم، مواظب باشید كه بعد از من با آنها چگونه رفتار میكنید، خدای مهربان و آگاه به من خبر داد كه آن دو از هم جدا نمیشوند تا مرا ملاقات كنند، آنها كتاب خدا و اهل بیت من هستند، از آنان سبقت نگیرید تا پراكنده نشوید، در حق آنان كوتاهی نكنید كه نتیجه آن هلاكت شماست، به آنان چیزی را تعلیم ندهید، چون كه از شما داناترند.[2]
كلام آن حضرت در آخرین روزهای زندگی پیوسته تكرار این گونه كلمات در هر محفل و مجلسی بود.[3]
ج. زید بن ارقم میگوید: روزی رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در ضمن خطبهای فرمود:
امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ نیز در مقام معرفی قرآن فرمود: "خداوند سبحان كتابی هدایتگر نازل كرده و در آن خیر و شر را بیان فرموده است، پس راه خیر را انتخاب كنید تا هدایت شوید و از مسیر شر دوری جوئید تا اهل سعادت باشید"
"ای مردم همانا من بشرم و نزدیك است كه پیك الهی به سراغ من آید، میان شما دو چیز گرانبها باقی میگذارم، یكی كتاب خدا كه در آن نور و هدایت است، پس به كتاب خدا چنگ بزنید و آن را مواظب باشید، دیگری اهل بیتم را". آن گاه سه مرتبه فرمود: "أذكركم الله فی أهل بیتی"؛ خدا را به یاد شما میاندازم نسبت به اهل بیتم".[4]
د. از ابوسعید خدری نقل شده كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:
"من در میان شما دو چیز ارزشمند را ترك میكنم كه یكی بزرگتر از دیگری است، كتاب خدا و آن ریسمانی است كه از آسمان به زمین كشیده شده؛ و عترتم یعنی اهل بیتم را، آنان از هم جدا نشوند تا در سر حوض بر من وارد شوند".[5]
از مجموع روایات فریقین (شیعه و سنی) استفاده میشود كه: دائماً قرآن با عترت و عترت با قرآن است و كسانی اهل سعادتند كه هر دو را با هم و در كنار هم داشته باشند؛ و نتیجه تمسك به قرآن به تنهایی و یا پیروی از عترت و دوستی با آنان به تنهایی یا جدا شدن از هر دو، چیزی جز گمراهی در دنیا و سیه رویی در آخرت نیست.
نكته مهمی كه توجه به آن ضروری است، این است كه: تمسك به قرآن در صورتی پذیرفته است كه مبین و مفسر آن عترت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ باشند نه آن كه هر فردی مطابق سلیقه و تمایلات شخصی خود آن گونه كه منفعتش اقتضا نماید، قرآن را تفسیر كند؛ یقیناً تمسك به چنین قرآن و تفسیری مقصود پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در حدیث ثقلین نیست؛ حدیث بُرید شاهد این مدعاست.
برید به معاویه تفسیر " وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ" در آیه شریفه " قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِیداً بَینِی وَ بَینَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ"[6] را، از امام باقر ـ علیه السّلام ـ جویا شد، حضرت فرمود: مقصود، ما هستیم، علی ـ علیه السّلام ـ اولین و برترین و بهترین ما بعد از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ است.[7]
از بیان حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ به خوبی روشن است كه قرآن و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ ارتباط ناگسستنی با یكدیگر دارند و آن تفسیری از اعتبار لازم برخوردار است كه مفسر و بیانگر آن امامان معصوم باشند.
از مجموع مطالب گذشته به نتایج زیر میرسیم:
1. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرآن و عترت را مهمترین موضوع بعد از رحلت خود میدانسته و در حق آنها مكرراً سفارش كردند.
2. قرآن و عترت با هم و در كنار یكدیگر قرار دارند و هر كس به هر دو، تمسك جوید اهل سعادت است.
3. عالمان حقیقی و مفسران واقعی قرآن امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ یعنی همان عترت پاك پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند.
4. سرانجام كوتاهی در ادای حقوقی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ خذلان در دنیا و سیه رویی در آخرت است. در پایان تنها مسألهای كه توجه به آن ضروری مینماید این است كه مقصود از تمسك به قرآن و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در این احادیث چیست؟
آیا احترام ظاهری به قرآن و تنها گرد و خاك برگرفتن از آن بدون تأمل و تدبر در آیات و احكام نورانی آن كافی است؟ آیا اظهار علاقه به اهل بیت پیامبر ـ علیهم السّلام ـ و برگزاری مراسم اعیاد و وفیات و عزاداری به خصوص عزاداری حضرت سید الشهدا ـ علیه السّلام ـ ـ بدون توجه به پیمودن راه آنان و برآوردن انتظارات آن بزرگواران از كسانی كه نام زیبای "شیعه" را برخود نهادهاند ـ كافی است؟
یقیناً مقصود پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از تمسك به قرآن و عترت تنها اكتفا كردن به این اندازه احترامات ظاهری نیست.
تمسك به قرآن یعنی آگاهی به احكام قرآن و در مسیر هدایت گام برداشتن، زیرا رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: "در قرآن نور و هدایت است"؛[8] امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ نیز در مقام معرفی قرآن فرمود: "خداوند سبحان كتابی هدایتگر نازل كرده و در آن خیر و شر را بیان فرموده است، پس راه خیر را انتخاب كنید تا هدایت شوید و از مسیر شر دوری جوئید تا اهل سعادت باشید".[9]
هدف پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ از تمسك به عترت نیز، تنها برگزاری مراسم عزاداری در ایام عزا و جشن و سرور در اعیاد آنان و اظهار علاقه ظاهری نیست؛ بلكه پیمودن راه آنان و اطاعت از دستورات و خواستههای آن بزرگواران بخش عمدهای از اهداف رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ از آن همه سفارش نسبت به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ است.
كلام نورانی حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در حدیث اربع مأه، دلیلی روشن بر این مدعاست:
"خداوند در میان اهل زمین ما را برگزید و برای ما شیعیانی كه ما را یاری میكنند اختیار كرد، آنان در شادی ما شادمان و در اندوه ما غمگین هستند؛ مال و جانشان را در راه ما میبخشند، آنان از ما هستند و در پیمودن اهداف ما گام بر میدارند".[10]
بنابراین عزاداری بخشی از وظایف ما نسبت به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ است، همان گونه كه این معنا از بیان حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ به خوبی روشن است و ادای كامل حقوق آنان در گرو انجام دستورات و گام برداشتن در مسیر آن بزرگواران است.
چون درباره عظمت مصیبت امام حسین ـ علیه السّلام ـ روایات معتبر زیادی وارد شده كه دارای حكمت بوده و ضامن بقای دین اسلام و تمامیت آن یعنی دستآورد پیامبر اكرم كه قرآن و شریعت و تمام تلاشهای ائمه معصومین و علمای اسلام است، لذا هر چه در عزاداری آن حضرت بكوشیم نه تنها افراط نكردهایم بلكه احتمال دارد از ادای حقوقمان در مقابل آن ایثارگری سیدالشهداء كوتاهی كرده باشیم. در بحار الانوار مجلسی احادیث فراوانی درباره اهمیت عزاداری امام حسین ـ علیه السّلام ـ وارد شده[11] مجموعاً 38 روایت فقط در بحار از منابع مختلف گردآوری شده است كه میتوانید مراجعه كنید و درباره اهمیت عزاداری امام حسین ـ علیه السّلام ـ و پاداش آن و دباره لعن دشمنان آن حضرت تقریباً نزدیك به 25 عدد روایت معتبر از منابع مختلف آمده است كه انسان با تدبر در آنها به عظمت و اجر معنوی عزاداری امام حسین ـ علیه السّلام ـ واقف میشود.[12] به نظر شما سؤال كننده عزیز كسی كه در راه خدا و برای حفظ دین این همه ایثار و فداكاری كند،از خودش از خانوادهاش از فرزندانش از برادران و یاران بسیار عزیزش حتی از فرزند شیرخوارش بگذرد ـ عزاداری و زنده داشتن یاد و نام او افراط است ـ افراطی كه ما در عزاداری امام حسین كردهایم، بدعتهایی است كه بوجود آوردهاند مثلاً زدن طبل و بوغ و دیگر آلات موسیقی كه اصل و اساس عزاداری را تحت الشعاع قرار میدهد. نه اینكه مرثیه و سینهزنی افراط باشد، اینها كاملاً بحق است و پس ما كوتاهی كردهایم نه زیادهروی.
نتیجه:
1. قرآن ثقل اكبر وعترت ثقل اصغر و هر دو مورد سفارش پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند.2. قرآن و عترت با هم هستند تا در روز قیامت كنار حوض بر آن حضرت وارد شوند.
3. تأمین سعادت دنیا و آخرت در راستای تمسك به قرآن و عترت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ میسر است و تمسك به یكی و مهجور گذاشتن دیگری، انسان را به دره سقوط و گمراهی سوق میدهد.
4. تمسك به قرآن یعنی آگاهی به تفسیر و احكام روشنگر آن، از طریق مفسران حقیقی یعنی عترت پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و در نهایت عمل به دستورات آن.
5. تمسك به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ یعنی اطاعت از دستورات و ایثار جان و مال در راه آنان و شاد بودن در زمان شادی و اندوهناك بودن در هنگام اندوه و ماتم آنان كه مصداق روشن آن، جشن و سرور در اعیاد و ولادتها و عزاداری در ایام عزا و شهادت معصومان ـ علیهم السّلام ـ است، پر واضح است كه میتوان در مراسم و مجالس عزاداری در راه رسیدن به دیگر اهداف اهل بیت و رونق بخشیدن به قرآن و احكام آن بهره فراوان جست.
6. مراسم عزاداری امام حسین ـ علیه السّلام ـ تا آن اندازه ای كه سازنده باشد، امری مطلوب و قابل ستایش و تقدیر است و دارای اجر اخروی بوده و بخشی از همان تمسك به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ به شمار میرود، و اگر از این مرحله گذشت و به خرافات و تحریفات رسید، باید از آن اجتناب شود.
پی نوشت:
[1] . شیخ مفید، الارشاد، (سلسله مؤلفات شیخ مفید، ج 11، متوفای 413 هـ، دار المفید للطباعه و النشر و التوزیع، چ دوم، 1414 هجری، جزء 1، صص 174 ـ 176.
[2] . كلینی، كافی، متوفای 329 هجری، دار الكتب الاسلامیه،تهران، چ ششم، 1375 ش، ج 1، ص 294؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، كتاب الغیبه، متوفای قرن 4، مكتبه الصدوق، تهران، صص 42 ـ 43، با اندكی تفاوت.
[3] . شیخ مفید، همان، صص 179 ـ 180.
[4] . الدارمی، عبدالله بن بهرام، سنن الدارمی، متوفای 255 هجری، دار الفكر، بیروت، ص 432.
[5] . احمد بن حنبل، المسند، متوفای 241 هجری،دار الفكر للطباعه و النشر و التوزیع، چ دوم، 1414 هجری، ج 4، ص 30، ح 11104، و ص 54، ح 11211، و صص 36 و 37، ح 11131.
[6] . رعد، 43.
[7] . كافی، همان، ص 229، ح 6.
[8] . الدارمی، همان مدرك.
[9] . نهج البلاغه، صبحی صالح، انتشارات هجرت، قم، چ 1395، ص 242.
[10] . صدوق، الخصال، متوفای 381 هجری، جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه، قم، 1403 هجری، ص 635.
[11] . مجلسی، بحار، ج 44، چ دوم، بیروت، دار الوفاء، 1403، ص 278 ـ 296.
[12] . همان، ج 44، ص 297 ـ 306.منبع: آنتی شبهه