به بهانه "آزاده"
دختران نونهال و نوحجاب ما امروز حق دارند بپرسند که چادر چه نقشی در پاسداشت عفاف و دین دارد؟ و آیا با حضور در مجامع بینالمللی مغایر است یا خیر؟
این روزها اتفاق ناخوشایندی که در انتشار فیلم وعکس های مجری پُرحاشیه صدا و سیما افتاد؛ سبب شد تا بانوان محترمی که چادر را به عنوان پوشش و حجاب برتر خود انتخاب کردهاند آزرده شوند، چرا که دیدند از پوشش آنها استفاده ابزاری شده است. احساس نامطلوبی بر دل و جان آنها عارض شد که حاکی از بر افتادن نقاب ریا و نفاق داشت.
علاوه بر آن؛ تعجب و استفهام بزرگی بر جامعه زنان چادری که عمیقا به چادر وفادار ماندهاند مستولی شده که علت این دوگانگی رفتار در حیطه عفاف و حجاب از سوی بانویی که همواره خود را به داشتن چادر مفتخر میدانست چیست؟
دختران نونهال و نوحجاب ما امروز حق دارند بپرسند که چادر چه نقشی در پاسداشت عفاف و دین دارد؟ و آیا با حضور در مجامع بینالمللی مغایر است یا خیر؟ آیا آنها میتوانند چادر را در ایران انتخاب کنند و در آنسوی مرزها به حداقلها اکتفا نمایند؟ و... .
در این یادداشت بنا نداریم به انگیزه و علل کشف حجاب اتفاقی یا عمومی خانم نامداری بپردازیم. بلکه به نتیجه رفتار نابجای ایشان و تأثیر آن روی زنان و دختران نوحجاب اشاره میکنیم. گرچه خانم نامداری با سابقه نه چندان موجه در فضای مجازی و ترسیم زندگی خصوصی خود برای کاربران، بارها و بارها، جامعه زنان را آزرده ساخته و فضاهایی پُرچالش و تأثر برانگیر ایجاد کرده است. اما پس از ازدواج پِرابهام دوم خود، اندکی از این فضا فاصله گرفته و با بسته نگاه داشتن صفحات خود کمی از هیاهوها کاست. اما امروز با افشای رفتاری دوگانه، دوباره پرونده نیمهباز خود را مفتوح کرد و مادران و همسران شهدا، زنان محجبه و جامعه ایرانی را به فکر فرو برد.
حال مساله از خانه و زندگی شخصی او فراتر رفته و اصلیترین دغدغه زنان مسلمان یعنی حجاب، مورد هجمه واقع شده است. حجابی که میراث فرهنگی و دینی ماست، اینک از سوی کسانی لطمه میخورد که به ظاهر داعیهدار همین فرهنگ و دین هستند. شاید اگر باورها و اعتقادات دینی از کودکی و در محیط خانواده مستدل و محکم شده بود؛ کار به اینجا نمیکشید. آری خانواده بهترین و امنترین محیط برای گرایش و ترویج عفاف و حجاب است که از محبت والدین به فرزندان به ارث میرسد. بانوان محجبه و خصوصاً چادری ما، امروز باید در عقیده و باورهای خود بازنگری کنند که آیا بهدرستی حجاب را شناختهاند؟ چرا و به چه دلیل آن را برگزیدهاند؟ آیا در شرایطی غیراز جامعهی خود، همچنان آن را حفظ خواهند کرد؟ و از برخوردهای دیگران رنجیده نخواهند شد؟...
مبادا که در درون هر یک اما تمایلی به "آزاده" بودن نهفته باشد که با تغییر فضای محیطی به آن جواب مثبت دهیم؟ نکند که مترصدیم تا "آزادی" فراهم شود، تا از شرع بگسلیم و شریعت را وانهیم؟ نکند روزی به حداقلها اکتفا کنیم و برای تخفیف چادر، دلیل بتراشیم؟
امروز زنگ خطر دینداری زن مومنه با صدای بلند نواخته شد. گرچه مدتهاست میبینیم مادران چادری محجبه در خیابانها کنار دختران کمحجاب خود قدم میزنند. هشدار برای مادران جوانی که دختران را در دامان خود میپرورانند، آیا می دانند که درون ما یه دینی و عفت و حیا در خردسالی است که در ذهن و جان آنان نهادینه میشود؟ و اگر در پوشش و لباس دین گل های نشکفته دقت نکنند. باورهای درست در فردای بزرگی آنها شکل نخواهد گرفت؟
اندوه، بیحجابی این خانم سبب شد تا دردمندانه به بانوان محجبه سرزمینم یادآوری کنم که عزیزان؛ بین حجاب شرعی و حجاب باطنی تفاوت بسیار است. حجاب شرعی همان حفظ ظاهری است که خداوند متعال به پیامبرش در سوره احزاب فرمود تا زنان و دختران مسلمان را به آن ملتزم کند و آن پوشاندن مو و بدن در مقابل نامحرم و همه اجزای بدن غیر از کف دستان و گردن صورت آن هم بدون جلب توجه و اما حجاب باطنی آنست که از هرچه او را به گناه وا می دارد و عفت و وقارش را خدشهدار میکند دوری گزیند، پس همه رفتار و گفتار را شامل میشود.
بانوان چادری و محجمه سرزمین من، پای انتخاب خود ایستادهاند و تحولات اشخاص و افراد در اراده و تصمیم آنان ذرهای خلل بوجود نخواهد آورد و هر روز بر ایمان خود میافزایند.