مرصاد ماهیت شیطان را برملا كرد
منافقین چگونه برای حمله به ایران اقناع فكری شدند؟
پس از شكست منافقین در عملیات مرصاد، بسیاری از اعضای این گروهك چشمانشان نسبت به وقایع و اتفاقات خارج از پادگان اشرف باز شد و متوجه دروغها و خیالپردازیهای كودكانه رهبرانشان شدند.
پس از شكست منافقین در عملیات مرصاد، بسیاری از اعضای این گروهك چشمانشان نسبت به وقایع و اتفاقات خارج از پادگان اشرف باز شد و متوجه دروغها و خیالپردازیهای كودكانه رهبرانشان شدند. بسیاری فهمیده بودند در باغ سبزی كه رجوی با اتكا به حمایتهای رژیم بعث نشانشان داده، سرابی بیش نیست.
فروغ جاویدان نام عملیاتی بود كه میخواست منافقین را 48 ساعته به تهران برساند. رهبران گروهك مجاهدین با خیال اینكه ایران بعد از پذیرفتن قطعنامه 598 دچار آشفتگی شده و نارضایتی مردم در كشور موج میزند طرح حمله را با حمایت صدام و افسران بلندپایه رژیم بعث طراحی كردند. فریبخوردگان اردوگاه اشرف كه از تمام وسایل ارتباطی به دور بودند، اطلاع دقیقی از وضعیت جبههها نداشتند. آنها با كسی بیرون از اردوگاه حتی اعضای خانوادهشان ارتباطی نداشتند و تنها رسانه آنها یك موج رادیویی بود كه توسط رهبران گروهك اداره میشد و مسائل را به شكلی وارونه جلوه میداد.
هادی شعبانی، راننده یكی از رؤسای وقت گروهك منافقین (مژگان پارسایی) و از نیروهای حاضر در عملیات مرصاد حدود ۲۰ سال از زندگی خود را در این گروهك سپری كرد و سرانجام در سال ۱۳۸۳ از پادگان «اشرف» گریخت و به ایران بازگشت. شعبانی درباره شیوه ابلاغ انجام عملیات و جلب نظر اعضا میگوید: «بعد از قبول قطعنامه از سوی ایران بود كه مسعود (رجوی) سریعاً جلسهای گذاشت و گفت باید تا یك هفته دیگر به ایران حمله كنیم چراكه قبول قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی نشاندهنده ضعف نیروهای ایرانی در جبهههای جنگ است و گفت، ما مقصر بودیم كه ایران قطعنامه را قبول كرد چون وقتی ما در عملیات «چلچراغ» مهران را تصرف كردیم، شعار «امروز مهران، فردا تهران» سر دادیم و رژیم ایران ترسید كه ما بتوانیم وارد تهران شویم و به همین خاطر سریعاً آتشبس را پذیرفت. بعد از این صحبتها بود كه گروههای جدید شکل گرفتند و تیپها و لشكرهای جدید تشكیل شدند.»
اعضای گروهك به خیال اینكه واقعاً این طرح عملی است، وارد عمل شدند. مسعود رجوی شرایط را برای نیروهایش چنین وضع كرده بود كه نیروهای ایران دیگر انگیزه جنگیدن ندارند و مردم هم خسته شدهاند و منتظر جرقهای هستند تا علیه حكومت شورش كنند. حتی وقتی به او میگفتند در بعضی یگانها كمبود نیرو داریم، رجوی میگفت نگران نباشید در اولین شهر كه وارد شویم مردم به ما میپیوندند و كمبودها جبران میشود
چند روز قبل از شروع عملیات، مسعود رجوی در یك نشست عمومی اجرای عملیات را اعلام میكند و میگوید: «نتیجه این عملیات هر چه باشد این عملیات مقدس است و باید به هر قیمت انجام شود.» رجوی در شب عملیات خطاب به یكی از فرماندهانش میگوید وقتی به تهران رسیدید اتاق كار سابق من در خیابان علوی را آماده كنید تا من بیایم و در آن مستقر شوم و بعد رو به نیروها تأكید میكند بعد از ورود به تهران تا ۴۸ ساعت هر كاری خواستید بكنید و هر كسی را كه خواستید بكشید تا اینكه من فرمان عفو عمومی دهم!
اعضای گروهك به خیال اینكه واقعاً این طرح عملی است، وارد عمل شدند. مسعود رجوی شرایط را برای نیروهایش چنین وضع كرده بود كه نیروهای ایران دیگر انگیزه جنگیدن ندارند و مردم هم خسته شدهاند و منتظر جرقهای هستند تا علیه حكومت شورش كنند. حتی وقتی به او میگفتند در بعضی یگانها كمبود نیرو داریم، رجوی میگفت نگران نباشید در اولین شهر كه وارد شویم مردم به ما میپیوندند و كمبودها جبران میشود. یك رأیگیری فرمالیته نیز از همه انجام داد و پس از آنكه تقریباً همه نفرات با این عملیات موافقت كردند در كمتر از یك هفته كل ارتش كه اكثراً در قرارگاه اشرف مستقر بودند برای این عملیات به طور شبانهروزی آماده شدند.
رجوی پس از شكست نیروهایش در این عملیات با بحرانی عمیق بین نیروهایش مواجه شد. افراد زیادی از اعضای این گروهك كشته شده بودند و كسانی كه باقی مانده بودند دچار تناقضات زیادی شدند. او با زیركی تمام میخواست علاوه براینكه خود را مبرا از اشتباه و گناه جلوه دهد مقصر شكست خوردن را نیز اعضا معرفی كند. در این جلسات به شدت تلاش میكرد به افراد القا كند كه تمام محاسبات یك جنگ بحثهای كمیت افراد و ادوات نظامی و سلاح نیست بلكه كیفیت مهم است كه با اتكا بر آن میتوان بر دشمن هرچقدر هم كه نیرو داشته باشد پیروز شد و صراحتاً در این سلسله نشستها علت اصلی شكست را نه نظامی، بلكه ضعفهای ایدئولوژیكی افراد برآورد كرد. مریم رجوی در این جلسات ادعا میكرد: «مجاهدین به اندازه كافی خالص نبودند و لیاقت پیروزی را نداشتند. آنهایی كه در فروغ جاویدان كشته شدند، به اندازه كافی ایدئولوژیك نبودند و برای اهداف و انگیزههای خودشان میجنگیدند، انگیزههای شخصی، عشق و انتقام یا هرچیز دیگر. رهبری هر آنچه میتوانسته انجام داده، اما پیروان او، به وی خیانت كردهاند. آنهایی كه در آن عملیات كشته شدند از فاز ایدئولوژیك عبور نكرده بودند.» رجوی و همپیمانانش به همین سادگی از مسئولیت كشته شدن صدها نفر شانه خالی كردند و هیچگاه بابت این اشتباه هولناك مورد بازخواست قرار نگرفتند. در نتیجه بسیاری از طرفدارانشان نیز پی به ماهیت آنها برده و به این شكل بود كه مرصاد و تبعاتش نقطه بطلانی بر این گروهك شیطانی شد.منبع: جوان