تبیان، دستیار زندگی
موسیقی به عنوان یکی از مهم ترین هنرهای شنیداری و همیشه مورد توجه جوامع مختلف بوده است، این هنر در تاریخ تطور خود دچار نوسانات بسیاری شده است؛ گاه بازیچه دربار شاهان و وسیله خوش گذرانی آنها و گاه ابزاری برای بیداری انسان ها بوده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موسیقی تمدن ساز یا تمدن سوز

موسیقی به عنوان یکی از مهم ترین هنرهای شنیداری و همیشه مورد توجه جوامع مختلف بوده است، این هنر در تاریخ تطور خود دچار نوسانات بسیاری شده است؛ گاه بازیچه دربار شاهان و وسیله خوش گذرانی آنها و گاه ابزاری برای بیداری انسان ها بوده است. در برهه ای از زمان، معنای واقعی این هنر شناخته نمی شد و در زمانی نیز آن چنان قدر و منزلت آن مورد توجه قرار گرفت که باعث شد. در عرصه های مختلف حیات بشری و به عنوان ابزاری تعالی بخش استفاده شود.

بخش هنری تبیان
موسیقی

دین اسلام با نگاهی کار کرد گرایانه، موسیقی را به دو بخش آگاهی بخش و خلسه آور تقسیم می کند، موسیقی ای که کار کرد فردی و اجتماعی آن، پویایی و نشاط جامعه در راستای اجرای بهتر وظایف و مسئولیت‌هاست، با موسیقی ای که انسان را در برابر وظایفش بی توجه و مسئولیت ناپذیر می کند، متفاوت است. موسیقی الهوی یا آنچه در کلام فقها با عنوان موسیقی مخصوص مجالس لهو و لعب آمده موسیقی ای است که ذهن انسان را به بازیچه می گیرد و او را مشغول خوش گذرانی کرده، از رشد و بالندگی فردی و اجتماعی باز می دارد.

اساساً در دین اسلام هر چیزی که باعث از بین رفتن هشیاری و آگاهی و درک وقایع زندگی و آمادگی مقابله به تهاجم های دشمن شود، مذموم است و در مقابل هر چیزی که بتواند در قالبی زیبا، آگاهی بخشی کند و انگیزه آحاد جامعه را برای رویارویی با مسائل و مشکلات و حل آنها و همچنین مبارزه با دشمن احتمالی افزایش دهد، تشویق و سفارش شده است.

تمدن های بزرگ در طول تاریخ، از انواع هنر، در راستای رشد فرهنگی جامعه و معرفی فرهنگ خود به دیگر جوامع بهره می بردند؛ تا آنجا که یکی از وجوه تمایز فرهنگی آنها، ویژگی های برحسته هنری‌شان بوده است. هر جامعه متمدن، موسیقی مخصوص به خود را داشته که فرهنگ بومی اش را به وسیله آن صادر می کرده است موسیقی، کارکردهای درون تمدنی نیز داشته و دارد وظیفه هنر در درون اجتماع، حفظ هویت هنری و برجسته سازی ارزش های فرهنگی بوده است. نیروی محرکه بسیاری از اختراعات، اکتشافات علمی، حماسه های نظامی و افتخارآفرینی های ورزش، موسیقی متعالی بوده است که افراد جامعه را از خمودگی و رخوت بیرون آورده و آنها را در مسیر پویایی و نشاط و رشد و بالندگی قرار داده است. در بیرون از جامعه نیز مکاتب هنری برخاسته از ارزش ها و باورهای جامعه، تمدن مورد نظر را به ملت های دیگر معرفی می کرده اند.

هنر موسیقی به عنوان ابزار ترویج فرهنگ، نیازمند شاکله و چارچوبی است که بر مبنای ارزش ها و باورهای فرهنگی شکل گرفته باشد و هراز چند گاهی متخصصان، آن را ارزیابی و بازبینی و به روز کنند. اگر چنین بازبینی‌ای در موسیقی رقم بخورد، موسیقی پا به پای تحولات اجتماعی و رشد فرهنگی جامعه پیش می آید و در کنار دیگر ابزارهای هنری به رشد و بالندگی فرهنگی آن جامعه  منجر می شود، موسیقی امروزی جامعه ایرانی، فاقد ساختاری نظام مند و منسجم است که بر پایه باورهای دینی و ارزش‌ها و هنجارهای جامعه اسلامی شکل گرفته باشد، باید پذیرفت که موسیقی پیش از اینکه بتواند هویت ساز باشد، باید هویت هنری مستقل خود را بازیاقته باشد؛ و این ممکن نیست مگر باعنایت ویژه به ارزش‌ها و باورهایی که سبک زندگی جامعه بر آن بنا شده است اگر موسیقی در مسیری خلاف فرهنگ جامعه حرکت کند، نه تنها هویت هنری جامعه را دچار ؟؟؟ می کند، بلکه خود نیز دچار بحران هویت می‌شود.

در یک مقایسه ساده میان جوامع غربی و جامعه ایرانی، در می یابیم که موسیقی در کشورهای غربی، متناسب با نیازهای اجتماعی و همسو با ارزش ها و باورهای جامعه و سیر تطورات فرهنگی، مسیر تکاملی خود را پیموده و به ابزاری فاخر برای ترویج فرهنگ آن جامع بدل شده است؛ البته در برخی موارد نیز به دلیل ساختار فرهنگی آن جوامع، دچار انحرافاتی گردیده است. موسیقی در این جوامع، به طور کلی دارای  شاخه های تعریف شده ای است که برای هر فعالیتی در جامعه، آیده ای شنیداری دارد در جامعه اسلامی ایران، به دلیل بلاتکلیفی اصل موسیقی، بی اقبالی بخش عمده ای از موسیقی دانان به همراهی با ارزش ها و باورهای دینی، و همچنین عرفی زدگی این هنر ارزشمند هویت موسیقی دچار بحران شده و نه تنها کار کرد اصلی خود را از دست داده، بلکه به ابزاری برای تحریب فرهنگ و تقابل با ارزش های فرهنگی بدل شده است.

اساساً در دین اسلام هر چیزی که باعث از بین رفتن هشیاری و آگاهی و درک وقایع زندگی و آمادگی مقابله به تهاجم های دشمن شود، مذموم است و در مقابل هر چیزی که بتواند در قالبی زیبا، آگاهی بخشی کند و انگیزه آحاد جامعه را برای رویارویی با مسائل و مشکلات و حل آنها و همچنین مبارزه با دشمن احتمالی افزایش دهد، تشویق و سفارش شده است

موسیقی های زیرزمینی با تقلید کورکورانه از موسیقی اعتراضی جوامع غربی، زمینه ترویج فساد و ناهنجارهای اجتماعی را فراهم آورده است موسیقی اصیل نیز به دلیل تلفیق بدون ضابطه با نوت های جدید و موسیقی امروزی، خاصیت اصلی خود را از دست داده و به محاق رفته است، موسیقی در ایران همراه با تحولات اجتماعی رشد نکرده است و تنها ادوات موسیقی، متنوع و نه متکامل شده اند. تنها هنر موسیقی دانان امروزی این بوده که ابزاری جدید به ادوات هنری اضافه کرده اند. البته این حرکت در جای خود، حرکتی نو و شایسته قدردانی است که می تواند دنیایی جدید را به روی موسیقی بگشاید؛ اما این امر لازم برای تغییر اساسی در ساختار موسیقی به هیچ عنوان کافی نیست.

هنر موسیقی که می توانست ارزش های اسلامی را به مردم گوشزد کند و آنها را در مسیر سبک زندگی دینی قرار دهد و کیفیت زندگی شان را تعالی بخشد، به ابزاری ضد ارزش تبدیل شده است که نه می توان از آن بهره لازم را برد و نه رهایش کرد، در این میان، سود جویان نیز با سوء استفاده از عنوان موسیقی، هر صدای ناهنجاری را به این نام روانه بازار فرهنگی این مرز و بوم می کنند. حتی دولت ها نیز به فرا‌خور طبع سیاسی خود، برخوردی سلیقه ای با موسیقی داشته اند و هیچ گاه در صدد حل ریشه ای مشکلات آن بر نیامده اند، در هر دولتی که بر سر کار می آید، وزیر ارشاد به عنوان متولی امر فرهنگ، به دیدار مراجع می رود و با آنها در باره مسائل فرهنگی گفتگو  می کند؛ اما تاکنون کار گروهی برای تعریف دقیق موسیقی حلال مورد نظر فقها تشکیل نداده اند و موسیقی متعالی هم راستا با ارزش های دینی را به جامعه تزریق نکرده اند، برخی دولت ها اساساً اعتقادی هم به هنر ندارند و تنها به عنوان ابزاری برای بهره برداری های سیاسی به آن می نگرند. برای بازگرداندن موسیقی به مسیر اصلی و بهره برداری مناسب از آن، رعایت نکات ذیل به نظر لازم می آید.

اولین قدم، شفاف سازی حکم مصادیق مختلف موسیقی و تفاهم موسیقی دانان و فقها بر سر موسیقی حلال و ارزشی و تفکیک آن از موسیقی ضد ارزشی است، در این راستا موسیقی دانان وظیفه دارند، هویت موسیقایی این مرز و بوم را بر اساس ارزش ها و باورهای فرهنگ اسلامی، و نه تقلید کورکورانه از موسیقی غربی، ترسیم کنند. دولت و به ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز باید با تشکیل کارگروهی متشکل از نمایندگان مراجع طراز اول و موسیقی دانان رتبه یک کشور، هم زمینه شناخت مصادیق و انواع موسیقی را برای مراجع فراهم آورد و هم نگاه فقهی دقیق به موضوع موسیقی را برای موسیقی دانان تبیین کند این تبیین باید به گونه ای باشد که به تفاهم درباره موسیقی حلال منتهی شود.

گام دوم در این زمینه تبیین دقیق ساختار موسیقی ایرانی- اسلامی مبتنی بر ارزش های فرهنگی در لایه‌های رویین سبک زندگی اسلامی است. سبک زندگی، جایگاه مصرف فرهنگی است که در درون انسان نهادینه شده است، بنابراین باید به نیازهای ارزشی او در این سطح توجه ویژه نشان داد و برای آن، موسیقی فاخر متناسب تولید کرد. در این راستا نیز با تشکیل گروهی پژوهشی شامل جامعه شناسان، روان‌شناسان، فضلای حوزه علمیه و موسیقی دانان، می توان به آینده پژوهی فرهنگی جامعه ایرانی پرداخت و بر اساس نتایج این آینده پژوهی، وظیفه موسیقی را در افق چشم انداز جامعه ایرانی ترسیم کرد.

گام سوم، بازسازی شالوده علمی موسیقی در سطح تمدنی و در راستای عرضه در عرصه های بین المللی است. در اثر بی توجهی به این مقوله، تنی چند از اهالی موسیقی، به صورت فردی اقدام به برگزاری کنسرت در خارج از کشور کرده و یا برداشت های شخصی، بخشی مهم از فرهنگ ایران زمین را نمایش داده اند؛ بخش مهمی که به دلیل برخوردهای سلیقه ای با آن، نه تنها اثرگذاری مثبتی ندارد، بلکه گاه باعث تخریب وجهه فرهنگی جامعه ایرانی می شود، ساماندهی حضور موسیقی اسلامی- ایرانی در عرصه بین‌المللی، نه به صورت عملی صرف، بلکه به صورت علمی و عملی و بر پایه مبانی ارزشی و باورهای دینی، یکی از مهم ترین وظایف اهالی موسیق است که می تواند به برون رفت  این هنر ارزشمند از بحران هویت و تقویت جایگاه آن، کمک شایانی کند.


نشریه رسائل- حسین ادبی / استاد حوزه علمیه خراسان